رعایت حدود مصرف از نظر اسلام
فارسی 3627 نمایش |الگوی مصرف
الگوی مصرف هر جامعه نقشی تعیین کننده در تخصیص منابع تولید، نوع کالاهای تولیدی و شیوه توزیع آنها دارد; زیرا تخصیص بهینه منابع برای تولید کالاها و ارائه خدمات به منظور تأمین نیازهای ضروری و حیاتی جامعه و رفع فقر و محرومیت، تا حد زیادی به شناخت الگوی صحیح مصرف و حاکمیت آن بستگی دارد و این امر مبتنی بر جهت دهی معقول و منطقی به افکار، عقاید، آداب و رسوم و ارزش های مورد قبول جامعه یا به طور خلاصه، فرهنگ عمومی مردم می باشد. شناسایی نیازهای واقعی و رعایت اعتدال و صرفه جویی در بهره برداری از امکانات را «الگوی صحیح مصرف» بیان می کند. مصرف در یک جامعه، نقشی مهم در تعیین نوع، میزان و شکل تولید و توزیع دارد و از سوی دیگر، خود تحت تأثیر نوع و میزان تولید است. بنابراین، مناسب است نکاتی درباره ضرورت اتخاذ الگوی صحیح مصرف مطرح گردند:
1. اگر وضعیت جامعه به گونه ای باشد که افراد را به سمت مصرف هرچه بیشتر سوق دهد، بخش اعظم منابع درآمد جامعه به مصرف اختصاص می یابد و روشن است که در چنین وضعیتی از سطح پس انداز کل کاسته، زمینه مناسب برای سرمایه گذاری فراهم نمی گردد. این مسأله کاهش تولید و فقر اجتماعی را به دنبال می آورد و ضعف اقتصادی نیز زمینه فقر فرهنگی و انحطاط اجتماعی را فراهم می کند و این امور در مجموع، آسیب پذیری جامعه را در برابر قدرت های سلطه گر افزایش می دهد و استقلال سیاسی کشور را تهدید می کند و چنان که تأمین نیازهای رو به افزایش جامعه از راه واردات انجام گیرد، تأمین ارز مورد نیاز برای خرید از بازار جهانی روند وابستگی را تشدید می نماید.
2. در هیچ جامعه ای فراوانی مطلق وجود ندارد و عوامل تولید با محدودیت و کمیابی نسبی مواجه می باشند. الگوی مصرف حاکم بر جامعه می تواند به تخصیص بهینه منابع و نحوه به کارگیری عوامل تولید کمک کند، به گونه ای که دربرگیرنده نیازهای ضروری و اساسی باشد و با اولویت بندی و تشخیص میزان اهمیت هر یک، زمینه لازم را برای استفاده منطقی از امکانات فراهم آورد. بنابراین، با توجه به این که از یک سو، امکانات و توانمندی های جامعه در هر مقطع زمانی، با محدودیت هایی مواجهند و از سوی دیگر، میزان نیاز، به سبب رشد جمعیت همواره در حال افزایش است، از این رو، چنین وضعیتی لزوما افزایش تولید را می طلبد که در صورت عدم تحقق آن، تولید ناچیز کالاها و خدمات بین جمعیتی زیاد تقسیم می گردد و این نتیجه ای جز افزایش فقر و محرومیت به دنبال ندارد.
3. در صورتی که کشوری درآمدهای حاصل از صادرات و فروش نفت را در اختیار داشته باشد، الگوی مصرف در آن کشور باید زمینه لازم را برای هدایت اقتصاد به سمتی فراهم آورد که هنگام کاهش یا قطع این درآمدها، بتوان اقتصاد جامعه را به خوبی اداره کرد. در غیر این صورت، وابستگی و در نتیجه، آسیب پذیری جامعه همواره افزایش می یابد و ممکن است به سرنوشت کشورهایی همچون آرژانتین مبتلا گردد. در میان عواملی که بر تعیین الگوی مصرف در یک جامعه نقش دارند، به نظر می رسد «فرهنگ حاکم بر جامعه» مؤثرتر و دارای تأثیر عمیق تری می باشد; زیرا اعمال و تصمیم گیری افراد آینه تمام نمای عقاید، اندیشه ها و نحوه نگرش به جهان هستی و ارزش های مورد قبول آن هاست. از سوی دیگر، آداب و رسوم، ارزش ها و افکار و عقاید اجزای اصلی تشکیل دهنده فرهنگ هر جامعه می باشند. بنابراین، فرهنگ در فرایند تصمیم گیری و اعمال و رفتار اقتصادی افراد جامعه نقشی اساسی دارد. در این میان، جایگاه فرهنگ مصرف در مکتب اهل بیت پیامبر اکرم (ص) به خوبی از سخنان پیشوایان معصوم نمایان است. برای نمونه، امام سجاد (ع) در یکی از دعاهای خود چنین می فرماید: «پروردگارا، بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از اسراف و زیاده روی بازدار و به بخشش و میانه روی قوام ده و تنظیم صحیح امور زندگی را به من بیاموز و مرا از تضییع نعمت ها بازدار.» (صحیفه سجادیه، ترجمه و نگارش جواد فاضل، دعای سی ام)
اتخاذ الگوی صحیح و منطقی در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال دارد; زیرا در سطح کلان، تا امکانات یک جامعه با نیازها و خواست های افراد آن جامعه متناسب و هماهنگ نباشد، کسب استقلال اقتصادی و دست یابی به عزت و سرافرازی ممکن نمی گردد و در سطح فردی، بدون اجتناب از مصارف غیر ضرور و تجملی و تقدیر معیشت به معنای متوازن نمودن درآمدها و هزینه ها آرامش روحی و روانی، که شرط اصلی رفاه مادی است، به وجود نمی آید. جستجوی الگوی مصرف متناسب خانوار به معنای تهیه نسخه ای عام برای همه نیست، بلکه آشنایی با معیارها، فرضیه ها و رفتارهای بخردانه ای در مصرف است که خانواده در پرتو آن بهتر می تواند بر مسائل و مشکلات مالی خویش غلبه کند و هزینه ها را تا حد ممکن به امکانات نزدیک نموده، از فشارهای روانی وارد بر خانواده از نظر ساعات کار و احساس محرومیت و خفت و شکست بکاهد. (ابراهیم رزاقی، الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، ص 163ـ164)
رعایت حدود مصرف
از آن جا که یک مصرف کننده مسلمان تلاش می نماید برای پیدا کردن مسیر صحیح و معقول در زندگی، که ضامن سعادت و خوش بختی دنیا و آخرت او باشد، از وحی الهی (قرآن کریم) و سیره معصومان (ع) الگوبرداری نماید و با رعایت تقوای الهی و پایبندی به حدود شرعی به کارهایش ارزش بدهد، از این رو، در اتخاذ الگوی صحیح مصرف، رعایت حدود و مقررات الهی را در درجه اول اهمیت قرار می دهد. اسلام (بر خلاف نظام سرمایه داری که در آن تولید و مصرف با هدف به حداکثر رساندن سود و مطلوبیت مادی کاملا آزاد است) برای حفظ مصالح فرد و جامعه، برای تولید و همچنین مصرف، حدود و موازینی قرار داده و در نتیجه، استفاده از برخی کالاها و خدمات به دلیل مسائل ارزشی یا مفاسد و مضراتی که در بردارند، حرام و ممنوع گردیده است. نمونه هایی از این کالاها و خدمات عبارتند از:
1. مشروبات الکلی، که قرآن کریم به صراحت از آن ها نهی کرده است (مائده/ 90) و زیان های الکل بر سلامت جسم و جان و آثار سوء آن بر معده، کلیه، ریه، اعصاب و شریان های قلب و حواس گوناگون مطلبی است که امروزه از نظر علمی، جای تردید ندارد، به گونه ای که برخی از دانشمندان ممنوعیت اکید آن را در چهارده قرن پیش، یکی از دلایل حقانیت اسلام و قرآن قلمداد می کنند.
2. استفاده از مردار، خون (برای خوردن)، گوشت خوک و هر حیوان حلال گوشتی که ذبح شرعی نشده باشد. (با استناد به آیه 3 سوره مائده) به طور کلی، اسلام گوشت هایی را که مورد پسند طبع معتدل آدمی است، مباح گردانیده و از آنچه ناخوشایند طبع های سالم است، برخی را مکروه و برخی را حرام ساخته است.
3. استفاده از هروئین، سم و هر چیزی که برای بدن مضر باشد و استفاده از لباس های طلاباف و حریر خالص و زینت نمودن به طلا برای مردان و پوشیدن لباس شهرت مانند پوشیدن لباس های مخصوص زنان برای مردان و به عکس.
4. استفاده از آلات لهو و لعب و وسایل قمار و استعمال ظروف طلا و نقره.
5. مصرف کالاهایی که موجب تسلط سیاسی و اقتصادی کفار و بیگانگان بر مسلمانان گشته، اسارت و وابستگی جامعه اسلامی را به دنبال داشته باشد; زیرا مسلمانان باید از کیان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور خود به هر طریق ممکن دفاع نمایند. تحریم تنباکو از سوی مرجع بزرگ مرحوم میرزای شیرازی، در زمان ناصرالدین شاه، در جهت تأمین هدف مذکور صورت گرفت و نقشه استعمار انگلیس را در آن برهه خنثی کرد.
6. استفاده از خبائث; یعنی هر چیزی که طبع سالم انسانی از آن نفرت داشته باشد. در کتاب ارزشمند جواهر الکلام، درباره معنای «خبائث» آمده است: «مقصود از «خبائث» حرام ویژه ای نیست، بلکه عنوانی کلی برای خوراکی ها و نوشیدنی های ممنوع است که طبع سالم از آن ها نفرت دارد.» (محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 36، ص 239)
اعتدال در مصرف
حد مطلوب بهره مندی و استفاده از نعمت های الهی آن است که همراه با رعایت اعتدال و به قدر کفاف باشد. اعتدال و میانه روی در مصرف، که در روایات از آن به «قصد» و «اقتصاد» تعبیر شده، حد وسطی است که اسراف و تقتیر (سخت گیری) در آن نباشد. البته این حد نسبت به افراد مختلف و شأن و شخصیت اجتماعی آنان متفاوت است. در روایتی از امام باقر (ع) میانه روی در حالت بی نیازی و نیازمندی یکی از عوامل نجات انسان شمرده شده است. حضرت علی (ع) نیز در این باره می فرماید: «هنگامی که خداوند متعال خیر و نیکی را برای بنده ای مقدر نماید، اقتصاد و میانه روی در زندگی را به او الهام می کند.»
به طور کلی، واژه «اقتصاد» در لغت عرب، مفهوم عامی است که در تمام حرکات و سکنات انسان می تواند جریان داشته باشد و در همه مراحل زندگی، حتی در عبادت و انفاق، مطلوب و پسندیده است. خداوند می فرماید: «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما؛ و کسانیند که چون انفاق و هزینه کنند، نه زیاده روی می کنند و نه خست می ورزند، و میان این دو به راه اعتدال باشند.» (فرقان/ 67) «قدر کفاف» آن اندازه از امکانات زندگی است که انسان را از دیگران و سؤال از آن ها بی نیاز کند. اعتدال در مصرف و قناعت موجب بقای نعمت و پدیدآورنده زمینه مناسبی برای رشد صفات و کمالات معنوی در انسان است.بنابراین، خودداری از اسراف و تبذیر یکی از محدودیت های مصرف می باشد. نقطه مقابل اسراف، تقتیر و سخت گیری در مصرف و هزینه کردن برای معیشت و زندگی انسان از نظر قرآن امری مذموم می باشد; زیرا افراط و تفریط در هیچ کاری عقلایی نبوده و از نظر دین نیز امری ناپسند قلمداد می گردد.آیاتی از قرآن کریم برا عتدال و میانه روی تأکید دارند که از اطلاق و کلیت آن ها می توان به مصرف معتدل نیز رهنمون شد، اگرچه به طور مستقیم درباره مصرف به معنای مصطلح آن در علم اقتصاد نباشند. برای روشن شدن بیشتر بحث، درباره دو طیف مقابل و متضادی که با خروج از حالت اعتدال در مصرف پدیدار می گردند (اسراف و تبذیر و نیز تقتیر و سخت گیری در مصرف و هزینه ها) توضیح داده می شود و دیدگاه قرآن و روایات معصومان (ع) به طور خلاصه تبیین می گردند.
اسراف و تبذیر
اگر کسی در میزان یا نحوه استفاده از نعمت ها و امکانات خداداد زیاده روی نموده، بیش از آنچه مورد نیاز و درخور شأن اوست مصرف کند، در زمره مسرفان یا مبذران خواهد بود و عواقب چنین برخوردی با نعمت های الهی متوجه او خواهد گردید. این موضوع تنها به زندگی فردی هر کس مربوط نمی شود، بلکه در سطح کلان، هر جامعه باید مصارف و نیازهای خود را بر اساس یک برنامه دقیق و حساب شده مطابق میزان درآمد و تولید ملی تنظیم کند تا بتواند استقلال اقتصادی و سیاسی خود را حفظ نموده، تحکیم و تداوم بخشد. قرآن کریم به صراحت از اسراف نهی کرده و مسرفان را اهل آتش و مبذران را برادران شیطان معرفی کرده است. (اسراء/ 29؛ فرقان/ 67؛ لقمان/ 19؛ بقره/ 143؛ مائده/ 89؛ اعراف/ 31؛ مؤمن/ 43؛ اسراء/ 27)
«اسراف» در لغت، به معنای تجاوز از حد است و هر کاری که از نظر کمیت یا کیفیت از اندازه خود تجاوز کند، «اسراف» است و چیزی که در راه غیر طاعت خدا مصرف گردد، هرچند کم باشد، «اسراف» می باشد. بنابراین، استفاده از نعمت ها و امکانات افزون بر حد نیاز یا به کارگیری آن ها بدون این که فایده عقلایی بر آن ها مترتب باشد و استفاده بهینه صورت گیرد، از مصادیق اسراف است. برخی تبذیر را نوع خاصی از اسراف دانسته و گفته اند: تبذیر اسرافی است که با اتلاف مال همراه باشد. به عبارت دیگر، تبذیر یعنی صرف مال در موردی که سزاوار نیست، ولی اسراف یعنی صرف مال بیش از مقداری که سزاوار است.
«اسراف» کلمه جامعی است که هرگونه زیاده روی در کمیت و کیفیت مصرف را شامل می شود و امروزه ثابت شده که یکی از مهم ترین دستورات بهداشتی پرهیز از اسراف و زیاده روی در خوردن و آشامیدن است; زیرا بر اساس تحقیقات دانشمندان، بسیاری از بیماری ها ناشی از غذاهای اضافی هستند که در بدن انسانی باقی می مانند. این مواد اضافی هم بار سنگینی بر قلب و سایر دستگاه های بدن و هم منبع آماده ای برای انواع عفونت ها و بیماری ها هستند. عامل اصلی تشکیل مواد مذکور اسراف و زیاده روی در تغذیه و به اصطلاح پرخوری است و برای درمان بیماری های ناشی از چربی خون، نارسایی های کبد، تنگ شدن رگ ها و بیماری قند، جز اعتدال در تغذیه و تحرک کافی راهی نیست. (تفسیر نمونه، ج 6، ص 152)
علاوه بر این، امروزه این موضوع روشن شده که اسراف و تبذیر عده ای موجب محرومیت و گرسنگی انسان های بیگناه دیگر می گردد و این خود نوعی عمل ضد انسانی تلقی می گردد.
انواع اسراف
در هر زمان، به مقتضای اوضاع و احوال گوناگون، مصادیق جدیدی برای اسراف و تبذیر پدید می آیند. از بین بردن باغ های سرسبز میوه و زمین های زراعی برای ساختن مجتمع های مسکونی (در حالی که در جای دیگر قابل احداث باشند) یا تخریب برخی از ساختمان های محکم و زیبای قدیمی به بهانه شیک نبودن و یا ریختن اضافه های غذا در زباله دان و نظایر آن از مصادیق اتلاف اموال و تبذیر محسوب می شوند و دولت اسلامی به عنوان حافظ مصالح جامعه، باید از آن ها جلوگیری کند; زیرا منابع ثروت باید به گونه ای مصرف گردد که بالاترین کارایی و بازدهی را در زمینه تولید برای جامعه داشته باشد.
بدترین نوع اسراف
از مهمترین و حیاتی ترین مسؤولیت های افراد یک کشور، که خواهان اقتصادی مستقل، سالم و پر رونق باشند، حفاظت و مراقبت از ثروت ها و منابع ملی است; مانند معادن، جنگل ها، دریاها، منابع آب و سایر منابع ثروت ملی، که تأثیر مستقیمی بر حیات اقتصادی جامعه دارند و استفاده صحیح و بهینه از آن ها کشور را به سمت رفاه و غنای مادی حرکت می دهد، ولی استفاده بی رویه و تضییع آن ها خیانتی در حق نسل حاضر و نسل های بعد می باشد. برای مثال، جنگل ها و مراتع، که از سرمایه های حیاتی یک کشور بوده و نقش بسزایی در پالایش هوا، زیبایی طبیعت، تأمین چوب و کاغذ مورد نیاز یک ملت دارند، بر اثر استفاده بی رویه دولت ها و برخی از افراد سودجو در چند دهه گذشته، صدمات زیادی دیده اند، به گونه ای که از سال 1960 تا کنون قریب نیمی از جنگل های جهان از بین رفته است.
می توان بدترین و زشت ترین نوع اسراف را زیاده روی و تضییع ثروت های ملی و همچنین بیت المال جامعه اسلامی دانست. حفاظت از اموال عمومی و بیت المال نشانه حاکمیت فرهنگی غنی و تعهد و ایمان یک ملت است و در مقابل، سهل انگاری در این مسأله و یا استفاده شخصی از بیت المال نشانه عدم تعهد، ضعف ایمان و نبودن رشد فکری لازم در افراد یک جامعه است. در یک جامعه اسلامی، با توجه به تأکید و سفارش امامان معصوم (ع) نسبت به حفظ اموال عمومی و بیت المال، مسؤولیت افراد جامعه، به ویژه کارگزاران حکومت، سنگین تر است. حضرت علی (ع) خطاب به یکی از کارگزاران در این باره می فرماید: «تو در این مالیاتی که می گیری، حق معینی داری و با فقرا و مستمندان شریک هستی. حق تو را ما خواهیم داد و تو نیز حق آنان را بپرداز، و اگر چنین نکنی از کسانی خواهی بود که در قیامت بیشترین دشمن را دارد، و وای بر کسی که دشمن او در پیشگاه الهی فقرا و نیازمندان و محرومان از حقوق خویش و ضرر دیدگان و درماندگان باشند.» (نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 26، ص 884) اسراف و تبذیر در اموال عمومی و بیت المال، منحصر به زیاده روی در مصرف یا بهره برداری غیر صحیح نیست، بلکه به وجود آوردن یک محیط شیک و تشریفاتی و خرید چراغ ها و صندلی هایی با قیمت های گزاف و تعویض آرایه های اتاق از مصادیق بارز اسراف و تبذیر در بیت المال می باشند.
تقتیر یا سختگیری
نقطه مقابل اسراف، محدود کردن بیش از حد مصرف یا سختگیری در هزینه زندگی و مخارج است که از نظر قرآن و روایات معصومان (ع) مورد نکوهش است; زیرا اسراف افراط، ولی سختگیری تفریط در بهره برداری از نعمت ها و امکانات محسوب گشته، هر دو انحراف از روش منطقی و معقول (اعتدال در مصرف و هزینه ها) می باشد. سختگیری گاهی نسبت به خود افراد خانواده اعمال می گردد که می توان آن را ناشی از بخل شدید و حرص و طمع زیاد بر جمع مال و ثروت دانست و نشانه کوته نظری و پستی یک فرد است که استفاده از نعمت ها و امکانات الهی را نسبت به خود و یا خانواده اش دریغ داشته باشد و یا بر آن ها سختگیری کند.
سخن ارزشمند هشتمین پیشوای معصوم، حضرت رضا (ع)، ناظر به این قسم از سختگیری و اعمال محدودیت است; آن جا که می فرماید: «ینبغی للرجل ان یوسع علی عیاله لئلا یتمنوا موته؛ شایسته است که مرد در زندگی خود توسعه و گشایش ایجاد کند (در مقابل سختگیری) تا آرزوی مرگ او را نکنند.» (وسائل الشیعه، ج 15، ص 249، حدیث 6)
نوع دوم از سختگیری و اعمال محدودیت آن است که فرد با داشتن امکانات و نعمت های فراوان، فقط به فکر خود و افراد خانواده اش باشد و زمینه استفاده از نعمت ها و برخورداری از مصارف ضروری و حیاتی را برای فقرا و محرومان جامعه فراهم نکند و روشن است کسی که در هزینه های زندگی خود سختگیری کند، نسبت به افراد بی بضاعت و محروم در جامعه نیز بی اعتنا خواهد بود.
سپاس گزاری
از ویژگی های انسان، سپاس گزاری در مقابل احسان به نیکی و محبت دیگران است، به گونه ای که فطرت سالم یک انسان عاقل اقتضا دارد که حتی در مقابل لطف و محبت زبانی دیگران نیز خاضع گشته و در مقابل، سپاس گزاری کند و اگر در توان داشته باشد، بهتر و برتر از طرف مقابل آن را جبران کند.با این مقدمه، اگر انسان توجه کند که هر چه را از انواع نعمت های مادی و معنوی بهره مند است، خداوند قادر و حکیم و توانا به او عنایت کرده و لطف و رأفت او بر همه انسان ها، حتی افراد بی ایمان و پست و شرور در این جهان، نیز جاری است، در مقابل، او تا چه حد باید شاکر و سپاسگزار باشد. روشن است که شکر و سپاس به درگاه الهی، که بی نیاز از همه مخلوقات بوده و سرچشمه همه کمالات و فیوضات است، با تشکر از دیگران تفاوت دارد; زیرا ما نمی توانیم الطاف الهی را با جبران محبت همانند تشکر زبانی و عملی که در مقابل اشخاص داریم جبران کنیم، بلکه بهترین راه آن است که طریق شکرگزاری را از وحی و سخنان اولیای الهی و امامان معصوم (ع) بیاموزیم.
امام صادق (ع) در روایتی می فرماید: «شکر النعمة اجتناب المحارم و تمام الشکر قول الرجل الحمدلله رب العالمین؛ شکر نعمت، خودداری از گناهان و معاصی است و شکر کامل (یا تکمیل شکر) به این است که فرد "الحمدلله رب العالمین" بگوید.» (کلینی، کافی، ج 2، ص 78) پس لازمه شکر الهی استفاده نکردن از نعمت ها در راه نافرمانی حق تعالی است. در نتیجه، از مصرف بی مورد (اسراف و تبذیر) می توان به عنوان کفران ناسپاسی نعمت یاد کرد. روشن است که قسمت اول روایت بیانگر مرتبه شکر عملی (استفاده صحیح از نعمت های الهی) است و ما با انجام عباداتی که در اسلام به عنوان تکالیف واجب بر هر مسلمانی فرض گردیده، موظف به انجام مرتبه ای دیگر از شکر (شکر زبانی) نیز هستیم که در ذیل روایت مزبور این مرتبه از شکر نیز بیان گردید. برخی از آیات قرآن کریم مقتضای ایمان به خدا و بندگی او را شکر به درگاه الهی می دانند. (مانند آیات 172 بقره و 114 نحل)
برخی دیگر با بیان های گوناگون به شکر و سپاس گزاری در مقابل آفریننده نعمت ها توصیه و تشویق می نمایند. (نحل/ 14؛ فاطر/ 12؛ حج/ 36؛ ابراهیم/ 37؛ انفال/ 26؛ عنکبوت/ 17؛ ابراهیم/ 7؛ لقمان/ 12؛ سبأ/ 15) مرحوم علامه طباطبایی درباره حقیقت شکر و انواع آن می نویسد: «حقیقت شکر اظهار نعمت است، و اظهار نعمت به این است که انسان نعمت را در جایی که آفریننده و عطاکننده نعمت اراده فرموده (رضایت دارد) به کار گیرد و مرتبه دیگری از شکر این است که به زبان از دهنده نعمت یاد کند که در اصطلاح، آن را «ثنا» می نامند و به این است که انسان همواره در دل به یاد دهنده نعمت باشد و به هنگام استفاده از نعمت، با یاد او از مواضعی که منعم تعیین کرده است، تجاوز نکند.» (تفسیر المیزان، ج 4، ص 38)
بنابراین، می توان گفت استفاده معقول و بهینه از نعمت های الهی و مصرف آن ها با رعایت اعتدال و دوری از اسراف و تبذیر و رعایت حدودی که خداوند متعال تعیین نموده، همه از لوازم شکر به درگاه خداوند متعال هستند. از این رو، برخی از آیات پس از برشمردن برخی نعمت ها می فرمایند: «افلا یشکرون» و یا انسان را به دلیل ناسپاسی کردن و کفران نعمت های الهی و تجاوز از حدود و مقررات، مورد سرزنش قرار داده، عواقب آن را متذکر می گردند. (یس/ 33- 35؛ اعراف/ 10؛ واقعه/ 68- 70؛ سبأ/ 17؛ ابراهیم/ 7؛ نحل/ 112؛ یس/ 72- 73)
از مجموع آیاتی که انسان را به شکر و سپاس گزاری به درگاه الهی تشویق و توصیه می نمایند، می توان استفاده کرد که مصرف کل جامعه اسلامی باید جهت خاص خود را پیدا کند; به این معنا که هدف صرفا رفع نیازهای مادی نباشد، بلکه در جهت رسیدن به این هدف، حدود الهی نیز رعایت گردند، به گونه ای که افراد جامعه با استفاده بجا و صحیح از نعمت های الهی، در عمل، به درگاه خداوند متعال شاکر بوده و بر شکر و سپاس زبانی، که خود بخشی از عبادت و بندگی حق تعالی است، قدرت و توفیق یابند. البته این که انسان توجه به منعم حقیقی (خداوند متعال) داشته باشد و بداند نعمت از اوست مرتبه ای از شکر می باشد که در برخی از روایات معصومان (ع) نیز بیان گردیده،ولی بحث حاضر ناظر به مرتبه شکر عملی است.
دیگر گرایی و رعایت ارزش ها
یکی دیگر از ویژگی های الگوی مطلوب برای مصرف از نظر اسلام، این است که مصرف کننده مسلمان تنها به فکر تأمین نیازهای خود و خانواده اش نباشد، بلکه همراه با تعقیب هدف مذکور، تا حد توان در فکر محرومان و افراد بی بضاعت جامعه نیز باشد; زیرا در غیر این صورت، فرد مذکور روحیه خودخواهی و کبر و غرور پیدا می کند و از سوی دیگر، حرص و بخل به او اجازه نمی دهند مازاد نیاز خود را در راه رفع احتیاجات ضروری و حیاتی دیگر افراد جامعه به کار گیرد و با این کار، روحیه ایثار و فداکاری و دیگر کمالات انسانی را در خود پرورش دهد و خود را از دایره تنگ مادیات برهاند و به سوی عالم معنا و قرب و نزدیکی به حق تعالی حرکت کند.
اهمیت و تشویق به انفاق
قرآن کریم با بیان های گوناگون اهمیت انفاق برای رفع محرومیت از افراد جامعه را متذکر گردیده و مردم را بدان تشویق و ترغیب نموده است; گاهی در وصف ابرار و خوبان، «انفاق» را به عنوان یکی از شاخص های ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی دانسته و آن را از اوصاف متقین، محسنین، صادقین و ابرار شمرده است. (انفال/ 2- 4؛ سجده/ 15- 16؛ حجرات/ 15؛ توبه/ 88؛ قصص/ 52- 55)
برخی دیگر از آیات، انفاق را در کنار نماز و قرین آن ذکر کرده اند که حاکی از اهمیت زیاد آن می باشد. (بقره/ 3 و 110؛ انفال/ 3؛ رعد/ 22؛ فاطر/ 29؛ شوری/ 38؛ مزمل/ 20) آیات دیگری از قرآن نیز از انفاق به عنوان قرض به خداوند متعال و یا قرض نیکو (قرض الحسنه) به خداوند یاد کرده. (بقره/ 245؛ حدید/ 11؛ تغابن/ 17؛ حدید/ 18؛ مزمل/ 20؛ مائده/ 12) و بعضی خدای متعال را گیرنده صدقات معرفی نموده اند. (توبه/ 104؛ توبه/ 99)
از همه مهمتر، بعضی آیات، انفاق را وسیله تقرب و یا وصف ولی خدا، امیرالمؤمنین (ع)، برشمرده اند (مائده/ 55) که همه گواه بر اهمیت این عمل و تشویق و ترغیب بر انجام آن می باشد. همراه با بیانات مذکور، در بسیاری از آیات، اجر و پاداش بزرگ انفاق کننده در آخرت و نزد خداوند متعال مورد تأکید قرار گرفته است. (بقره/ 261- 262) روشن است که بر اساس آیات مذکور، اهمیت و اجر و پاداش مزبور در صورتی است که انفاق، صدقه و کمک به محرومان برای ریا و خودنمایی در مقابل دیگران و یا همراه با منت گذاری بر گیرنده آن نباشد. از این رو، در آیات قرآن و سیره معصومان (ع) در این قسمت، نکات ظریف و دقیق اخلاقی مورد تأکید و عنایت قرار گرفته اند و هدف این بوده که شأن و آبرو و شخصیت گیرنده نه تنها در مقابل دیگر افراد جامعه حفظ گردد، بلکه گیرنده کمک و صدقه، از دهنده آن خجل و شرمسار نگردد و حتی برخی از امامان معصوم (ع) تلاش می کردند در حال دادن صدقه و کمک مالی نگاه گیرنده به روی مبارک آن ها نیفتد. از این رو، غالبا صدقات و کمک های خود را نیمه های شب به صورت ناشناس شخصا به در خانه فقرا و محرومان می بردند.
ایثار و گذشت
پیشوایان معصوم نه تنها مازاد بر نیاز خود را همواره در راه خدا به فقرا و نیازمندان می دادند، بلکه آن ها به عنوان برترین انسان ها و الگوهای برتر برای همه افراد بشر در طول تاریخ، حتی در زمان نیاز خود و خانواده شان نیز فضل و بخشش و کمک به فقرا، محرومان و مستمندان را در عمل به همگان نشان دادند و آیاتی از قرآن کریم، که شأن نزول آن ها درباره امیرالمؤمنین و همسر گرامیش و امام حسن و امام حسین (ع) می باشد (انسان/ 8- 9) به همه پیروانشان و افرادی که خواهان گام نهادن در طریق خودسازی و رسیدن به کمالات والای انسانی اند درس ایثار و گذشت در راه خدای متعال می دهد.
حاصل آن که یک مسلمان با ایمان، ضمن بهره برداری و استفاده شخصی از نعمت ها و امکانات، نه تنها با در نظر گرفتن تکالیف دینی، با انگیزه الهی، حقوق واجب مالی از قبیل «خمس» و «زکات» را ادا می کند، بلکه همواره در صدد است در حد توان، با انفاق ها و کمک های خود به فقرا و محرمان جامعه، فقر و محرومیت را در سطح جامعه کاهش دهد و تلاش می کند خود را به مرتبه ای از کمالات انسانی برساند که گذشت و ایثار نسبت به فقرا و نیازمندان جامعه نیز برای او آسان و لذت بخش گردد و با اتخاذ ویژگی مذکور در الگوی مصرف خود، دستیابی به رضایت و خشنودی خداوند متعال و رسیدن به مقام قرب الهی برای او از هر چیزی ارزشمندتر و لذت بخش تر باشد
منـابـع
محمدجمال خليليان اشكذرى- اسلامى الگوى صحيح مصرف، مبانى نظرى و راهبردى در قرآن كريم و روايات- مجله معرفت- شماره 66
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها