تاثیر ابن سینا در تفکر قرون وسطی

فارسی 8883 نمایش |

راههای نفوذ فلسفه اسلامی در غرب

فلسفه ی اسلامی به طرق گوناگون در تفکر غربی نفوذ کرد. جنبشهای فرهنگ پژوهی را در غرب آغاز کرد؛ علوم تاریخی و روش علمی را عرضه داشت؛ تعلیمات اصحاب مدرسه را در هماهنگ کردن فلسفه و ایمان یاری داد؛ عرفان غربی را به حرکت برانگیخت؛ تجدید حیات علم و ادب ایتالیا را بنیاد نهاد و تا حدی تفکر جدید اروپایی را تا زمان امانوئل کانت، و حتی بعد از آن، در جهت معین شکل داد. در اینجا به تأثیر تفکر ابن سینا بر قرون وسطی اشاره می شود.

نفوذ ابن سینا در غرب
نفوذ ابن سینا در غرب بسیار مهم بود. در دوران ترجمه ی آثار به لاتینی بسیاری از کتابهای او را در غرب شناختند. بزرگترین اثر او، شفا، نخستین بار در قرن پنجم/ یازدهم از طریق ینبوع الحیاة، اثر فلسفی فیلسوف یهودی سلیمان بن جبرئیل (که لاتینی زبانان او را به نام Avencebrol یا Aviceborn می شناختند) به غرب منتقل شده بود. فلاسفه ی لاتینی از فلسفه ی ابن سینا با جرح و تعدیل بسیار استفاده کردند. ب. هانبرگ Haneberg از این نفوذ ابن سینا شرح استادانه ای داده است. (Zur Erkenntnislehre von ibn sina and Albertus Magnus, 1866) ژیلسون در مقاله ای که در آرشیو تاریخ و ادبیات قرون وسطی منتشر کرد، این نفوذ را باز هم به نحوی کامل تر ثابت کرد.
نهضت ترجمه در اوایل قرن ششم/ دوازدهم نیروی تازه ای گرفت. ابن میمون از طریق کتاب خود دلالة الحائرین فلاسفه ی مسلمان و به خصوص ابن سینا را با تفصیل بسیار به غرب معرفی کرد. در ظرف همین قرن مباحثات بین آبلار Abelard و قدیس آکویناس در دنیای لاتینی زبان آغاز شد. در همین عصر ترجمه های متعدد از عربی به لاتینی و به ویژه از فارابی و ابن سینا ناگهان افق تفکر غرب را وسعت بخشید. در ظرف قرنهای ششم و هفتم/ دوازدهم و سیزدهم، مراکز مهم ترجمه از عربی به لاتینی طلیطله، دورگوس، سیسیل و ناپل بودند. ترجمه هایی که به وسیله ی یوحنای اشبیلی و گوندیسالووس انجام می گرفت در درجه ی اول اهمیت بودند. اولی متون عربی را به زبان رومی ترجمه می کرد و دومی از رومی به لاتینی. قسمتی از کتاب شفای ابن سینا نیز به لاتینی برگشت و عنوان Sufficientia به آن داده شد. کتاب القانون فی الطب نیز در همین دوران ترجمه شد. ترجمه ی لاتینی کتاب این فیلسوفان و همچنین آثار دیگر فلاسفه ی مسلمان در طول قرن هفتم/ سیزدهم ادامه یافت.

نفوذ و تأثیر ترجمه ها

نفوذ و تأثیر این ترجمه ها را باید در دو گروه طبقه بندی کرد:
1- نفوذی که با ابن سینا و فارابی آغاز شد و به گسترش تمایل به مشرب ابن سینا منجر شد.
2-نفوذ متداومی که از طریق ملخصات غزالی از آراء فارابی و ابن سینا اعمال شد. ترجمه های آثار فارابی و ابن سینا به استقرار فلسفه ی اوگوستینی یاری داد و آن را با دلایل مثبت مجهز کرد. هیپون در کتاب خود، آیین مقدس Doctrine Sacra، به کسب این نتیجه موفق شد. تأثیر ابن سینا در متفکران مسیحی قرون وسطی اهمیت اساسی داشت، زیرا که آنها هم مستقیما از افکار او استفاده کردند و هم در تفسیر آثار قدیس اوگوستینوس از آن مستفید شدند. با این همه، اوگوستینیانی که هوادار ابن سینا بودند و بسیاری از آراء فلاسفه ی مسلمان را پذیرفته بودند به پاره ای از اصول اوگوستینی به شدت تاختند. این تمایل از کتاب نفس De Anima سرچشمه گرفت که تألیف آن مدتها به گوندیسالووس نسبت داده شده بود، هر چند بعدها احتمال تعلق آن به یوحنای اشبیلی افزایش یافت. این اثری است که به طور کامل ملهم از ابن سیناست. این کتاب در سال 914/1508 به عنوان مقدمه ی شفا به طبع رسید.

معادل گزینیهای لاتینی برای ترجمه های متون فلسفی
الف:
نفس نباتی Anima vegetativa
قوه ی غاذیه Vis nutritiva
قوه ی نامیه Vis augmentativa
قوه ی مولده Vis generativa

ب:
نفس حیوانی Anima animalis
قوه ی باعثه - شهویه imperium motui - concupiscibilis و
a. vis motiva
قوه ی شوقیه efficiens
غضبیه motum irascib )قوه ی محرکه (
باصره Visus
سامعه auditus 
شامه olfactus eforis
و حواس ظاهره:
ذائقه: ( gustus) 
لامسه: (tactus )
بنطاسیه یا قوای باطنه: fantasia sensus communis 
قوه ی مدرکه یامصوره: imaginatio
مخیله: imaginativa

حواس باطنه:
وهمیه estimativa :
ذاکره memoriali:
اخلاق رذیلیه: passiones corporales artem 

ج:
اخلاق فضیلیه activa intellectusactivus 
قوه ی عامله principia actionis
قوه ی هیولانیه intellectu in potentia, materialis و 
 Animarationalis 

نفس ناطقه: contemplativa
عقل بالملکه قوه ی: intellectu in effectu
حدس: ingenium subtilitas
قوه ی قدسیه: intellectu adeptus prophetia

نهضت اگوستینی - ابن سینایی

در قرن هفتم/ سیزدهم مجاهدتی برای وفاق آراء قدیس اوگوستینوس با آراء ارسطو به عمل آمد، وفاقی که در آن منظومه ی فکری ابن سینا به عنوان مأخذی مناسب کارگر افتاد. این امر به جنبشی منجر شد به نام نهضت اوگوستینی- ابن سینایی- ویلیام اوورنی به فرانسه یا گیوم دو پاری) مهمترین گواه نحله ابن سینایی لاتینی بود. چهل بار یادآوری او از ابن سینا در گزیده های مختلف آثارش بر این دلالت دارد که تا چه حد به آراء ابن سینا احاطه داشت. ویلیام از تعاریف، طبقه بندی علوم، و بسیاری از آراء ابن سینا در الهیات از او استفاده کرد؛ تمثیلاتی به کار برد که از او به وام گرفت؛ و این تصور که کره ی فلکی موجودی است زنده با تغییراتی از ابن سینا گرفت. کارادووو Carra de Vaux اظهار داشت که رأی ویلیام درباره ی خلود نفس ملهم از ابن سیناست.
هر چند که ویلیام نسبت به افکاری به مانند جاودانگی جهان، ضرورت خلقت و عقل فعال مفارق (که به عنوان علت غایی و کافی تمام نفوس فرض شده است) و امثال آنها به وی حمله کرد. بدین دلیل بود که، بر طبق احکام صادره در سالهای 607 و 612/1210 و 1215، آموزش تفسیرهای ارسطو و از آن جمله کتب ابن سینا از طرف کلیسا منع شد. هنگامی که ویلیام سرگرم انتقاد از ارسطو و ابن سینا بود، متفکرانی بودند هم زمان او که از فیلسوف بزرگ مسلمان فیض می بردند. به بیان کارادووو، اینان طرفداران ابن سینا که آراء او را با مسیحیت سازش دهند نبودند، چنان که ویلیام چنین می کرد، بلکه هوادارانی بودند که از هر جهت از او تبعیت می کردند. در آن عصر، بسیاری از حکمای مسیحی نظریه ی ابن سینا درباره ی معرفت را به جای نظریه ی ارسطو پذیرفتند. حد اعلای پرورش این تمایل به جانب ابن سینا را به خصوص در راجر بیکن مشاهده می کنیم.
به عقیده ی کارادووو، او یک ابن سینایی بود. کسی بود که در زمره ی مدرسیون نامدار قرن هفتم/ سیزدهم، نسبت به زندگی و آثار ابن سینا بیش از همه اطلاع داشت. نه تنها تمام کتب ابن سینا را که به لاتینی ترجمه شده بود می شناخت، بلکه به این امر نیز واقف بود که او علاوه بر این آثار کتب دیگری به زبان عربی دارد. او با رساله ی حکمت مشرقیه ی ابن سینا، که اکنون در دست نیست، به خوبی آشنا بود. نه فقط آثار فلسفی او را بلکه تحقیقات حکیم درباره ی نجوم، پزشکی و دانش کیمیا را نیز می شناخت، و چون ابن سینا تجربی مذهب بود، تا حد زیادی از تحقیقات او برخودار شد و به بینش محدود اصحاب مدرسه نسبت به او قناعت نکرد. حتی دعوی کرد که آموزه ی روح القدس و بدایت جهان را نزد او یافته است. به عقیده ی ژیلسون، نظر او درباره ی اشراق با نظر ابن سینا درباره ی عقل فعال مفارق مرتبط است.

تأثیرپذیری بیکن

راجر بیکن در اخلاقیات اجتماعی، مفهوم دولت شهر و همچنین در فلسفه ی دین از ابن سینا پیروی کرد. او مدلل ساخت که خدا ابدی است و ابدیتش دال بر قدرت بی پایان است. قدرت بی پایان مستلزم کیفیت بی پایان و بنابراین موجب خیر و دانایی بی پایان است. اگر قدرت علت اولی بی پایان است، پس جهان می تواند آفریده ی او باشد. خیر علت اولی آفرینش جهان را با این قدرت ایجاب می کند و دانایی او مستلزم آفرینش جهان بنابر قصد است. ابن سینا با طرز فکر مشابه به همین نتیجه رسیده بود. آلفرد آو سارشل Alfred of Sareshel نیز آثار ابن سینا را مطالعه کرد و مانند راجر بیکن به معنای وسیع کلمه یک ابن سینایی است.
کتاب موسوم به علل اولیه و ثانویه De Causis Primis et Secundis مدتی منسوب به ابن سینا بود، چون مؤلف گمنام این اثر کلا از ابن سینا الهام گرفته بود. او بدون ذکر نام سه بار به الهیات و یک بار به رساله ی نفس ابن سینا اشاره می کند. در جای دیگر بی آنکه از حکیم نام ببرد، عباراتی از او نقل می کند. بارها به تلخیص مطالبی از او می پردازد یا به جرح و تعدیلهای آزاد دست می زند. طرح کتاب و همچنین موضوعات برجسته ی آن تماما از ابن سیناست.
در کتاب موسوم به De Divisione Naturae که مؤلف آن نیز ناشناخته است آراء ابن سینا تا اندازه ای مسیحی شده و آراء قدیس اوگوستینوس، با کوششی به قصد سازش تا حدی غیر دینی شده است. ژیلسون این کتاب را مرز میان اوگوستینوس و ابن سینا تلقی می کند. کارادووو گرایش آشکار به ابن سینا را در آن می بیند. در این کتاب بی پرواترین عبارات ابن سینا بدون تغییر اقتباس شده است. ابن سینا بر کتاب تسلط دارد. از سوی دیگر آراء اریجنا= جان اسکات (Erigena = John the Scot) و قدیس اوگوستینوس را با تغییرات و تعبیر و تفسیرهای بیشتر دربر دارد. در واقع متنهایی از اریجنا و دنیس Denys همراه با نظریه ابن سینا درباره تطور جهان با دید مسیحی تلفیق شده است. سرانجام نفوذ افکار ابن سینا بیش از نفوذ قدیس اوگوستینوس قوت گرفت. فی المثل طبقه بندی مراتب عقل به وسیله ی فارابی و ابن سینا بر آلبرت کبیر فائق گشت. قدیس آکویناس حتی هنگامی که این دو فیلسوف را نقد می کرد باز تحت تأثیر آنان بود، همان طور که غزالی از بسیاری جهات زیر نفوذ ایشان بود، با آنکه نقد بر آنان را عرضه کرد.

کتابهای ابن سینا

ابن سینا با مجاهدتهای یوحنای اشبیلی (که در بعض ترجمه هایش لقب اسپانیایی داشت) نیز در دنیای غرب شناخته می شد. پدرش داوود اصلا یهودی بود که پس از او یوحنا را ابن داوود هم نامیده اند. بعضی از کتابهای ابن سینا راجع به مابعدالطبیعه به وسیله ی او ترجمه شده بود. یوحنا این ترجمه ها را با نام مجموعه ی Opera جمع آوری کرد، و دوبار در سالهای 901/1495 و 906/1500 در ونیز به طبع رسید. این مجموعه شامل کتابهای زیر بود:
1- منطق Logika؛ 2- کتاب السماء و العالم De Coelo et Mundo؛ 3- کتاب نفس De Anima؛ 4- کتاب الحیوان De Animalibu؛ 5- کتاب العقل Intelligentia 6- فلسفة الاولی Prima Philosophia

طبقه بندی علوم ابن سینا
طبقه بندی علوم ابن سینا در قرون وسطی در همه جای اروپا پذیرفته شده بود و مدرسیون قرن هفتم/ سیزدهم آن را بر هر نوع طبقه بندی دیگر ترجیح می دادند. آلبرت کبیر با خواندن کتابهای ابن باجه، که اکنون ترجمه های لاتینی بیشتر آنها از دست رفته است، به مطالعه ی کتب ابن سینا و همچنین آثار غزالی هدایت شد. هم آلبرت و هم شاگردش Ulrich از اهالی استراسبورگ از او متأثر بودند. اولی به روش ابن باجه اقتدا کرد و او را بزرگ ترین مفسر ارسطو دانست. یکی از تصورات جدید متعدد که ابن سینا برای غرب به ارث گذاشت تصور intentio یا معقول بود. طبقه بندی ابن سینا از نفس را آلبرت کبیر و از طریق او بسیاری از فلاسفه ی غربی قرون وسطی پذیرفتند. نفوذ ابن سینا را بر قدیس بوناونتوره St.Bonaventure و قدیس آکویناس نیز می بینیم.
آکویناس ضمن بررسی داهیانه ی خود از ابن رشد من غیر مستقیم ابن سینا را نقد کرد. در کتاب خود به نام رد بر عقاید ابن رشدی Contra Averroistas همه ی تفسیرهای ابن رشد از ارسطو را آزمود و از افکار آلبرت کبیر که مرشد او بود استفاده کرد. او از آن طریق به ابن سینا رسید. آکویناس ضمن بررسی و نقد آراء ابن سینا و ابن رشد درباره ی مسئله ی معقول به وجه مفارق (المفارقات)، با دادن جهت و معنای تازه به حکمت ارسطو فلسفه ی خاص خود را پرورش داد. بر طبق اظهارات قدیس آکویناس در این کتاب، از نظر ابن سینا هر معرفت کلی متوقف بر معرفت جزئی است، یعنی کلی را فقط به یاری قوای فروتر، مانند ادراک، حافظه و فاهمه، می توان فهم کرد. در اینجا یک فلسفه کاملا طبیعی خودنمایی می کند، هر چند که فیلسوف یکسره در قلمرو فلسفه ی مابعدالطبیعه است. به عقیده ی ابن سینا نفس هر قدر در قلمرو محسوسات بیشتر تعمق کند به معقولات نزدیک تر خواهد شد. و حال آنکه به نظر قدیس آکویناس هرقدر از محسوسات دوری جوید با معقولات بیشتر مأنوس می شود. به عقیده ی او آیین ابن سینا شکلی از حکمت افلاطونی است بی آنکه به نتایج آن مؤمن باشد.
مسلم است که ترجمه ی اکثر کتابهای ابن سینا به لاتینی به تحول قابل ملاحظه ای در تفکر غربی منجر شد. ژیلسون در مقاله ی «ابن سینا و نقطه ی جدایی او از دانز اسکوتس Duns Scotus»، آرشیو، 1927، نفوذ او را در اسکوتس تفحص کرده است. آراء ابن سینا درباره ی تعریف و طبقه بندی نفس نفوذ گسترده ای داشت. ابن سینا نفس را هم، به مانند ارسطو، همچون کمال تن، انطلاشیا entelechy، یا صورت تعریف می کند، و هم به عنوان جوهر که مستقل از ماده است. این تعریف دوم شاخص آغاز مفهوم نفس در مقام جوهری مستقل از ماده است. مفهومی که نزد دکارت به شکل کامل خود رسید. فیلسوف مسلمان در مقوله ی دوم از مراتب نفس تعمق می کند و به قصد اثبات اینکه نفس مستقل از بدن است دلایل بسیار اقامه می کند که بعضی از آنها مانند دلیل عینیت و دلیل وحدت را فیلسوفان غربی، که بدو اقتدا کردند، به کار بردند.
تمثیل انسان معلق در فضا، که ابن سینا به منظور اثبات جوهریت نفس نقل کرد، و بی شک به وسیله ی فلاسفه ی سابق بر او عرضه شده است، در غرب به توسط قدیس بوناونتوره و پس از او به وسیله ی دیگران به کار برده می شد. سرانجام باید توجه داشت که فلسفه ی اشراق ابن سینا، که با نفوذ حکمت افلاطونی گسترش یافت، راه را برای رشد پاره ای تمایلات دینی فلسفی در قرون وسطی در غرب هموار کرد. هر چند قصور در تکمیل ترجمه های آثار ابن سینا و ترمیم اجزای تمام متون ارسطو که بعدا کشف شد مانع از تقدیر دقیق فیلسوف مسلمان گردید و حتی قرنها به نشر پاره ای تصورات مبهم درباره ی او منجر شد.
از نظر ابن سینا، چنان که بعد از او به عقیده ی غزالی و در عصر جدید به نظر کانت، مقولات ذهنیند. در حقیقت وجهه ی نظر فلسفه ی کانت مبنی بر اینکه مقولات ذهنیند و معرفت اشیاء مرهون ترکیب ادراک حسی و تعقل منطقی است از مسائل ساده و معمولی فلاسفه ی اسلامی در قرن ششم/ دوازدهم بود. نه فقط ابن سینا و غزالی بلکه معاصران غزالی هم آن را به تفصیل بیان کرده بودند: ابن هیثم که برای تحقیقاتش در مبحث ابصار شهرت داشت، بیرونی (متوفی به سال 440/1048) که به جهت مطالعاتش در ریاضیات، نجوم، جغرافیا و قوم شناسی معروف بود.

منـابـع

م .م . شريف- تاريخ فلسفه اسلامي- تهران- مركز نشر دانشگاهي- 1374

Henry Corbin, \"Shihab al-Din Yahya al-Suhrawardi,\" Opera Metaphysica et Mystica , Vol. I, Istanbul, 1945, Euvres

Osman Amin, \" The Influence of Muslim Philosophy on the West \", Iqbal , Lahore, Vol. VIII, No.3, January 1960

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد