جایگاه رهبری در ادیان آسمانی
فارسی 3611 نمایش |رهبران مکاتب و نهضتها همواره نقش بسزایی در پیشرفت و تعالی بشر داشته اند. این نقش در رهبران دینی که با اعتقادات مردم سروکار دارند بسیار برجسته تر می شود. علی رغم اینکه دنیای کنونی بر اساس رهبری بسیاری از مکاتب غیردینی و سیاسی اداره می شود اما هنوز هم رهبران دینی جایگاه خاصی را در میان مردم دارند که همه مکاتب سیاسی نیز آن را به عنوان یک اصل پذیرفته اند. مسیحیت که از فراگیرترین دین در میان مردم جهان است و دارای دو فرقه کاتولیک و پروتستان، رهبریت واحدی را می طلبد که فقط کاتولیکهای دنیا هستند که به رهبریت واحد پاپ معتقدند و از طریق کشیش و... به آن متصل می شوند در حالی که اسلام از ابتدای ظهور با رهبری اول شخص عالم اسلام پیامبر گرامی (ص) رهبری و سپس نیز با جانشینان ایشان هدایت شده که نشاندهنده این است که اسلام همواره به دنبال رهبریتی واحد بوده و هست.
نقش معنوی رهبران دینی در اسلام چه تفاوتی با دیگر ادیان بویژه مسیحیت دارد؟
در خصوص نقش معنوی رهبران دینی سه نکته حائز اهمیت است، اول اینکه همه ادیان آسمانی گوهر مشترکی دارند که آن دعوت به سوی معنویت است. معنویت نیز به دو بخش خداپرستی یعنی مناجات با پروردگار و فضایل اخلاقی انسان مانند عفت، صداقت، مهربانی و... تقسیم شده که ادیان الهی داعی به هر دو معنا بوده اند. در آیات قرآن هم هنگامی که خداوند می فرماید: «ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله؛ و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده اى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد» (نحل/ 36)، یا هنگامی که حضرت عیسی (ع) در گهواره خود را معرفی می کند: «قال انی عبدالله...» سه دستورالعمل مناجات و ارتباط با خدا، پرداخت زکات به عنوان نوعی خدمت اجتماعی و صله رحم و مهربانی را که همه شامل هر دو بعد معنویت می شود را بیان می کند. حال اگر این بزرگترین خلأ جامعه یعنی خلأ معنویت را پر کنیم به اهداف دین آسمانی نزدیک می شویم.
در میان این ادیان اسلام چه جایگاهی دارد؟
امتیازی که دعوت اسلام به معنویت در کنار دعوت سایر ادیان دارد، آنست که در دیگر ادیان هر کدام مردم را به معنویتی دعوت می کنند که شرک در آن داخل شده است، مانند مسیحیت که قائل به تثلیث است ولی در اسلام انسانها به معنویت توحیدی دعوت می شوند که خداوند برای معرفی پیامبر خود بزرگترین ویژگی او را در بنده بودن و سپس اجرای رسالت او می داند که این کمال توحید است. البته این موضوع را در خصوص ائمه هم می بینیم، آنجا که قبل از هر یک از زیارات ائمه ذکر تسبیحات حضرت زهرا (س) سفارش شده است تا در ذهن زائر نقش ببندد که گرچه امامان از مقام والایی برخوردارند اما ذکر حضرت زهرا که با «الله اکبر» آغاز می شود، اولای بر همه است.
دومین چشمه ای که دعوت پیشوایان مسلمان را متمایز می کند دعوت آنان به معارف بلند خداشناسی است، یعنی عرفان اسلامی جایگاهی بس رفیع دارد و همه ادیان از این منظر در جایگاه نازلتری قرار می گیرند.
وجه تمایزی میان رهبران مسلمان و سایر ادیان از نظر اجرایی
یکی از شاخصه های رهبران دینی در اسلام، معنویت رفتاری آنان است یعنی معنویت آنان در عمل بروز می یابد. شاید ملموس ترین مثالی که در این رابطه می توان زد، همان زهد امام خمینی است که وقتی از دنیا می رود در وصیت نامه خود می نویسند که هیچ ثروتی در اختیار ندارم و تنها خانه ای از پدر ارث بردم که آن را نیز بخشیدم. ما در تاریخ نمونه این رفتار زاهدانه را در هیچ یک از افرادی که قدرتی این چنینی در اختیار داشتند نمی بینیم و این چیزی جز نشانه رسوخ معنویت در نوع نگاه و رفتار رهبران مسلمان نیست.
جایگاه رهبران مسیحی و سایر ادیان
تفاوت بین پیشوایان اسلام و مسیحیت ناشی از دو عنصر اساسی است، اول بافت معرفتی دین اسلام است که به پیشوایان خود یک جایگاه جامع می دهد و در همه امور از جمله رابطه مردم با خدا، جامعه، و هر آنچه که در یک حاکمیت مورد نیاز است رهبری را دخیل می داند. اما در مسیحیت این ارتباط یک طرفه است و رهبران مسیحی فقط به عبادت می پردازند و به سیاست کاری ندارند آنقدر این تفکر در مسیحیت رسوخ کرده که مسیحیان باورشان شده است که دین فقط عبادت و ارتباط با خداست. شرایط انتخاب پیشوای دینی صراحتا در اسلام آمده است در صورتی که انجیل هیچ شرایط خاصی برای انتخاب رهبریت ندارد که این توجه ویژه اسلام به شرایط و ویژگی های یک رهبر دینی نمونه بارزی است از حضور همه جانبه اسلام در جامعه. عنصر دیگری که اسلام بر آن اصرار دارد و در دیگر ادیان آن را نمی بینیم لزوم مبارزه پیشوایان با جریانهای انحرافی است که ما شاهد جلوه های زیادی از آن هستیم. برای مثال در مسیحیت با شراب به عنوان یک عامل انحراف نه تنها مبارزه نشده است، بلکه مورد تقدیس هم قرار گرفته است و یا شکستن صیانت انسان با تشکیل اتاق اعتراف در کلیساها از دیگر نمونه های عدم مبارزه با جریان های انحرافی است. لزوم ظلم ستیزی نیز از دیگر جلوه های این مبارزه می باشد اما می بینیم که نه تنها پاپ در مقابل جنایات آمریکا و اسراییل به مبارزه نمی پردازد، بلکه در دیدار پاپ با بوش، وی بوش را می بوسد که این خود به نوعی تائید ظلم است که این موضوع برای رهبران مسلمان غیرقابل تصور است.
برخورد مردم در برابر رهبران ادیان
نفوذ معنوی و محبوبیت قلبی رهبران دینی در همه ادیان کاملا مشهود است ولی در اسلام این محبوبیت بسیار بیشتر است، ماجرای عاشورای حسین بن علی (ع) و یا در حد پائین تر جنگ تحمیلی که فقط با یک جمله امام این سیل جمعیت به سوی جبهه ها روانه می شد موید علاقه قلبی و اعتماد عملی به رهبران دینی بویژه رهبران مسلمان است. این جایگاهی که خود اسلام به مراجع و ولی فقیه داده و آنها را واجب الاطاعه و جانشین امام معصوم کرده است قداست این جایگاه را در نزد همگان بالا برده است و این قداست به حدی می رسد که اگر ولی فقیه حکمی بدهد عمل به آن بر همه مراجع نیز واجب است برای نمونه در زمان امام یکی از خبرنگاران از آیت الله گلپایگانی درخواست سوال کرده بود ایشان گفته بودند: «گر این سوال در مسائل فقهی است جوابش شاید در رساله آمده است و اگر سوال سیاسی است لطفا از آقا روح الله (امام خمینی) بپرسید»، یعنی حتی برای مراجع نیز اطاعت در مسائل حکومتی از ولی فقیه لازم است.
ضرورت تعامل میان اسلام و مسیحیت
تعامل میان اسلام و مسیحیت لازم است اما باید این تعامل یک تعامل مثبت باشد چرا که یکی از اصول ما در قرآن تعامل مثبت با ادیان آسمانی است. در زمینه تعامل مثبتی که اسلام ما را به آن دستور داده، مهمترین اصل، هماهنگی در نقاط مشترک است. دلیل دوم ضرورت وجود تعامل، عرضه فرهنگ خودمان به بقیه جوامع بشری است ما وظیفه داریم دین خود را که معتقدیم کامل ترین ادیان است را به دیگر اقوام عرضه کنیم. البته نباید شائبه به تحمیل در آن بوجود بیاید چرا که خداوند در قرآن بر اختیاری بودن دین اسلام تاکید دارد: «لا اکراه فی الدین؛ در دین هیچ اجباری نیست» (بقره/ 256)، اما باید با حضور در کلیساها، شرکت در اجلاسها و... یک میدان دوطرفه برای ارائه و تامل ادیان ایجاد کنیم.
منـابـع
حجت الاسلام زمانی- مقاله بررسی جايگاه رهبری در اديان آسمانی
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها