موانع گفتگوی ادیان آسمانی از نظر منابع اسلامی

فارسی 3450 نمایش |

تاریخ ادیان

تاریخ ادیان همواره شاهد گفتگو و حتی همزیستی کم و بیش مسالمت آمیز پیروان ادیان بوده، اما آنچه در این تاریخ قابل توجه و درخور اهمیت است، نوع نگاه، رویکرد و مبانی فلسفی کلامی گفتگو کنندگان است. به اعتقاد برخی از صاحبنظران، گفتگوی ادیان، در روزگار ما، با آنچه در دوران گذشته گفتگوی ادیان خوانده می شد، تفاوت جوهری پیدا کرده است. مهمترین ویژگی گفتگوهای دوران جدید، ابتنای آنها بر یکی از مهمترین و جدیدترین مسائل فلسفه دین، یعنی پلورالیسم دینی است. پلورالیسم دینی به معنای قبول وجود بهره ای از حقانیت (Truth) و نجات (salvation) در ادیان مختلف است. پیروان این نظریه معتقدند دین در جلوه های مختلف، به زبان و فرهنگ های متفاوت و با گنجینه ای از اسطوره ها و تصورات بروز کرده و نمایانگر یک واقعیت متعالی، مقدس و برتر از ذهن آدمیان بوده است. از این رو، به اعتقاد آنها، حقانیت و نجات در همه ادیان هست و در این صورت مسئله گفتگو هویت کاملا جدیدی پیدا می کند. گفتگو کنندگان در پی فهم و شناخت طرف مقابلند و می کوشند از طریق بازخوانی تجربیات معنوی یکدیگر به شمار مشترکات خویش بیفزایند. با توجه به این مبنا در این گفتگوها، هیچ کس در صدد تغییر عقیده طرف مقابل یا تحمیل اعتقاد و نظر خود نیست. این شیوه گفتگو، از گفتگوهای دوران قدیم که معمولا در آن نوعی جدال بر سر تعیین حقانیت یکی از طرفین وجود داشت، و از گفتگوهایی که در مذاکرات سیاسی مرسوم است و هر یک از طرفین به دنبال کسب منافع بیشتر است، متفاوت است.
اما پلورالیسم دینی مبنایی پذیرفته شده و متفق علیه در میان پیروان ادیان و فیلسوفان دین نیست. پاره ای از متدینان، اساسا حقانیت و نجات را صرفا از آن خود می دانند و راه دیگران را راه ضلالت می پندارند. این عده، گفتگو را معمولا برنمی تابند و اگر هم پا به این عرصه گذارند، برای تسلیم طرف مقابل است. دیگرانی معتقدند حق از آن دین آنهاست، اما اگر کسی به ظاهر پیرو دین آنها نیست و در عمل خلق و خویی پسندیده از نظر آنان دارد، بهره ای از نجات خواهد داشت، هرچند متدین به دین ما نباشد. این گروه به قلمرو گفتگو برای موعظه و هدایت طرف مقابل وارد می شوند. پاره ای دیگر میان وجود بهره ای از حقیقت در یک دین که امکان قبول آن هست و مسئله نجات که به نظر آنها فقط در دین آنها یافت می شود، تفکیک قائل می شوند. صاحبان این رأی برای یادگیری حقایق ادیان دیگر گفتگو می کنند، اما همواره معقتدند نجات فقط در دین خودشان است.
پاره ای از فیلسوفان دین هم پلورالیسم دینی را نظریه ای خوب و کارآ می دانند، اما ادله آن را وافی به مقصود نمی دانند. و بالاخره پاره ای دیگر از فیلسوفان، اساسا نظریه پلورالیسم دینی را ادعایی پارادوکسیکال تلقی می کنند. این دسته گفتار خود را به این سخن دیوید هیوم مستند می کنند که اساسا هرگونه «تفاوت» در ادعاهای ادیان، «تعارض» تلقی می شود و از این رو هیچ یک از ادیان نه می توانند حق باشند و نه منجی. چنین گفتگویی با چنین پیش فرضی با همه سود و کارآمدی که دارد، با چند مانع الهیاتی روبروست.

موانع الهیاتی

یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، هر سه همواره به خدای واحد، حی و قیوم ایمان داشته اند. یهودیان چنین مناجات می کنند که «ای اسرائیل بشنو یهوه، خدای ما واحد است» و مسیحیان می گویند: «ما همه اعضای یک بدنیم و در همگی ما یک روح ساکن است، یعنی روح القدس، و همه ما برای رسیدن به یک امید دعوت شده ایم، یعنی به جلالی که خدا برای ما تدارک دیده است. برای ما فقط یک خداوند، یک ایمان و یک تعمید وجود دارد. همه ما یک خدا داریم که پدر همه ماست و فوق همه و در میان همه و در همه شماست.» و در قرآن نیز می خوانیم: «او خدایی است یگانه، بی نیاز و معبودی جز او نیست. زنده ای است که نمی میرد.»
در اینجا به طور واضح با الهیاتی یگانه انگار (monotheistic) مواجهیم که در صدد نفی الهیات چند خدایی (polytheistic) است. این آموزه مشترک و اصلی هر سه دین ابراهیمی توسط حاملان آن موسی، عیسی و محمد (بر همه آنها درود باد) به دست ما رسیده است. عیسی خود را موسس دین جدید نمی دانست، بلکه خود را یک ربای می دانست که در پی تجدید ایمان بنی اسرائیل است. «من نیامده ام تا شریعت موسی و سایر پیامبران را منسوخ کنم. من آمده ام تا آنها را تکمیل کنم.» همین طور پیامبر اسلام خود را موسس یک دین کاملا جدید نمی دانست، بلکه او در صدد احیای ایمان قدیمی به خدای واحد برای اعرابی بود که تا آن وقت پیامبری نداشتند و به عبادت خدایان می پرداختند. او هرگز از یهودیان و مسیحیان نخواست که دست از دین خود بکشند و به اسلام بگروند. در قرآن می خوانیم: «خداوند این کتاب را به حق بر تو نازل کرد، در حالی که این کتاب تایید کننده کتاب های قبلی است.» همان طور که تورات و انجیل را قبلا برای هدایت مردم فرستاد، قرآن را نیز نازل کرد.
اما، این دعوت پیامبران با این نکته نیز همراه شده است که آنها در دعوت جهان شمول خود تنها راه نجات پیروان و مومنان را در تبعیت از خویش دانسته اند. در انجیل یوحنا می خوانیم: «عیسی به او گفت منم تنها راه، منم تنها حقیقت و منم تنها حیات. هیچ کس نمی تواند به خدا برسد، مگر به وسیله من.» و نیز «اگر مرا دوست دارید، آنچه می گویم اطاعت کنید.» و در قرآن نیز آمده است: «در حقیقت دین مقبول خداوند اسلام است.» و نیز «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است.» در برداشت الهیاتی گذشتگان ما از تعلیمات متون مقدس، چنین فهمیده می شود که آنها همان طور که خدا را واحد می دانسته اند، راه رسیدن به خدا و نجات را نیز یگانه می پنداشته اند. در تفسیر پولس قدیس در نامه به افسیسیان چنین تلقی را دیدیم و در میان عالمان و متکلمان اسلامی نیز پارادایم رایج چنین است. طبیعی است با داشتن چنین دیدگاهی، گفتگو میان پیروان ادیان با مانع جدی روبرو می شود.
از سوی دیگر در میان متون مقدس به آیاتی نیز می توان اشاره کرد که به گونه ای بر پلورالیسم دلالت می کند. «آنگاه پطرس جواب داد، اینک می فهمم که فقط یهودیان محبوب خدا نیستند، بلکه هر کس از هر نژاد و قومی که خدا را بپرستد و کارهای نیک بکند، مورد قبول او واقع می شود.» و در قرآن نیز آمده است: «برای هر یک از امت ها شریعت و راه روشنی قرار دادیم. و اگر خدا می خواست شما را یک امت قرار می داد، اما چنین نکرد تا شما را به آنچه داده است بیازماید.» در اینجا به نظر می رسد با لحاظ این آیات مختلف و مبانی کلامی که از آن ناشی می شود، سه راه وجود داشته باشد. یکی راه بنیادگرایان اسلامی و مسیحی است. آنها با تمسک به آیاتی که به گونه ای بر انحصار دلالت می کند، راه گفتگو را مسدود می دانند و معتقدند تنها راه نجات از آن آنان است. از این رو، هر یک دیگری را کافر می خواند و چه بسا هر کدام از بروز جنگ های صلیبی نو در جهان امروز سخن بگویند.
راه دوم آن است که پرسش از روابط پیروان ادیان در جهان کنونی را پرسشی جدید در قلمرو فلسفه دین تلقی کرد و بر این اساس، با توجه به کارکرد دین در پاسخگویی به نیازهای واقعی انسان به تفسیری از آموزه های الهیاتی دست زد که با واقعیت های جهان امروز نیز سازگار باشد. گذشتگان ما تفسیرهای خود را از دین داشتند و ما می توانیم تفسیر خود را داشته باشیم. مثلا ما یهودیان، مسیحیان و مسلمانان می توانیم بگوییم ما فرزندان یک خانواده ایم، فرزندان ابراهیم، که بر حسب روشی که ما را به خدا مربوط می کند در جغرافیای متفاوت زندگی می کرده ایم؛ اما اینک که جهان کوچک شده و فرهنگ ها به یکدیگر نزدیک شده است، می توانیم با تکیه بر مشترکات سنت ابراهیمی، ایمان خویش را تجدید و زندگی خود را معنادار کنیم. شاید تاکید نسبی بر راه انحصاری هر دین، ویژه دوران استقرار آن دین است و با توجه به تشویق گروندگان و ایجاد گونه ای هویت، بافت و سیاق کلمات به شکل انحصارگرایانه ادا می شود. بر این نکته تاکید می کنم که این راه حل راه کاملا الهیاتی است و نه موضعی سیاسی، اجتماعی که از سر ناچاری قبول کرده باشیم.

تعارض آیات

راه سوم آن است که کسی تعارض ظاهری آیات را گونه ای پارادوکس تلقی کند و با تردید در اصالت و حجیت آموزه های دینی و وقایع تاریخی منسوب به پیامبران، راه منکران دین را برگزیند. جنگ ها و خونریزی هایی که با نام دین در طول تاریخ بشری روی داده می تواند شاهدی بر درستی گزینه سوم باشد. به نظر می رسد هیچ کدام از ما به گزینه اول، یعنی راه بنیادگرایان و گزینه سوم، یعنی راه منکران دین رضایت نمی دهیم و راه گفتگو را برای شناخت و یادگیری بیشتر از یکدیگر برگزیده ایم. پس باید با شناخت مشترکات و نیز تفاوت ها به لایه های عمیق تر گفتگو پا نهاد. صداقت در گفتگو شرط لازم پیشرفت کار است. اگر هر یک از ما در درون خود دیگری را بدون ایمان و گمراه بداند و با تمسک به روش های متکلمانه، به بازخوانی بخش هایی از کتاب مقدس بپردازد که هدف های زودرس را تامین می کنند، در حقیقت به فرآیند گفتگو کمک نکرده است.
اما در هر گفتگویی طرفین به گفتن و شنیدن نیازمندند؛ بر این اساس، آیا مبانی الهیاتی ادیان اجازه داشتن گوشی هم برای شنیدن می دهد. آیا در سنت های دینی انتقاد از «خود» نیز جایگاهی دارد تا زمینه پدید آمدن زبان مشترک فراهم آید؟ بر اساس اعتقاد به یگانگی راه نجات، در درون هر دینی به مومن توصیه می شود که در خانه دیگران نرو که هر چه خیر است همین جاست. از این رو قالب متدینان هر دینی کمتر به سراغ مطالعه منابع دیگران می روند و به گونه ای نسبت به آنها احساس بی نیازی می کنند.
مثلا به این جمله توماس کمپیس که شبیه آن نیز در منابع اسلامی فراوان وجود دارد، توجه کنید: «انسان راهبی که مخلصانه و مشتاقانه درباره مقدس ترین زندگی و مصایب پروردگار ما به تامل می نشیند، در آن زندگی هر آنچه که به حال او مفید است و مورد نیاز، پیدا خواهد کرد و نیاز ندارد که در پی الگوی دیگری جز عیسی باشد.» از سوی دیگر هم در کتاب مقدس و هم در قرآن به شنیدن سخنان دیگران و انتخاب بهترین آن ها سفارش شده است. این سفارش ها در تحقق گفتگو و یادگیری از یکدیگر بسیار موثر و کارآمد هستند؛ اما در این جا نیز به تفسیری برای هماهنگی میان آن مبنای الهیاتی و این توصیه ها نیازمندیم.
مانع الهیاتی دیگر التزام به ظاهر شعایر و مناسک هر دینی است. هدف از مناسک در همه شرایع، نزدیکی به خداوند و ارتقای معنویت اعلام می شود. اما از آ ن جا که ممکن است راه نجات، یگانه و منحصر در آیینی خاص دانسته شود، پیروان هر دین به اعمال و مناسک دیگران به چشم تخفیف می نگرند. علاوه بر آن که ممکن است دیگران را بر اساس شریعت خود، گناهکار و مستحق دوزخ بدانند. اما اگر این مانع الهیاتی به گونه ای تفسیر شود که راه های نجات یگانه تفسیر نشوند، پیروان هر دین می توانند به مناسک ادیان دیگر به عنوان یک تجربه دیگر نگاه کنند. آیا صاحب هر شریعت می تواند صرفا با تکیه بر قواعد داخلی خود و نه بر اساس حکم عقل جمعی عمل دیگران را گناه تلقی کند؟ راستی مگر جز این است که عباد ت ها ظاهر و باطنی دارند که همه متدینان در حقیقت در پی تحقق باطن عبادت هستند.
در قرآن چنین می خوانیم: «به خداوند گوشت ها و خون های قربانیان نخواهد رسید، ولی این تقوای شماست که به او می رسد.» و در انجیل متی می خوانیم: «من از شما گوشت قربانی نمی خواهم. آنچه از شما می خواهم این است که رحم و محبت داشته باشید. اگر شما معنای این سخن را می دانستید، هیچ گاه این گونه افراد را بی سبب محکوم نمی کردید؛ زیرا من صاحب اختیار روز شنبه نیز می باشم.» یک راه برای تحقق گفتگویی عمیق تر شاید انجام عبادت های مشترک میان مسلمانان و مسیحیان باشد. متاسفانه در کشورهای اسلامی چنین کاری باز هم با موانع الهیاتی (فقهی) روبروست. اما شاید در کشورهای اروپایی و امریکایی این کار مانع کمتری داشته باشد.

موانع گفتگوی ادیان از نظر قرآن کریم

الف) پیروى از گمان و ظن:
هر گاه یکى از طرفین یا هر دو از ظن و گمان پیروى کنند، از رسیدن به حقیقت باز مى مانند. قرآن دستور مى دهد از چیزى که علم ندارید پیروى نکنید. اصولا یکى از مشکلات پیامبران الهى در گفتگو با مردم و رساندن پیام خداوند به آنان، تبعیت عده زیادى از مردم از گمانهاى به دور از واقعیت و علم است. از این رو، ظن و گمان، مورد سرزنش قرآن کریم است. (نجم/ 28؛ جاثیه/ 24؛ ص/ 27؛ انعام/ 116؛ یونس/ 39؛ نور/ 15)

ب) تقلید کورکورانه:
عده اى، تنها آیین گذشتگان خود را مبنا و ملاک هدایت قرار مى دهند و با وجودى که این آیینها و عقاید از واقعیت و علم دور هستند، همچنان لجبازى کرده و بر گفته هاى خویش پاى مى فشرند. این عده سد راه انبیا بودند. تقلید بى چون و چرا از پیشینیان مورد نکوهش قرآن کریم است. (مائده/ 108؛ زخرف/ 23؛ بقره/ 170؛ یونس/ 78؛ انبیاء/ 53- 54؛ شعراء/ 74)

ج) عناد و ستیزه جویى:
از نظر قرآن کریم، عده اى در مقابل کلام حق، مجادله و ستیزه جویى مى کنند. این عده پس از مشاهده ادله و براهین روشن، به انکار و لجبازى روى مى آوردند. (کهف/ 22) در چنین حالتى، هیچ گاه شخصى به حقیقت و هدایت دست نمى یابد و گفتگو خالى از فایده است. مراء (جدالگرى) نوعى از مجادله است که شخص از سویى در حیرت است و از سویى دیگر، با طرف مقابل به انکار و ناباورى مى پردازد و تلاش مى کند مطالب و دیدگاه هاى طرف مقابل را از زبان وى بشنود و براى غلبه بر وى، آنها را رد کند و انکار نماید. بنابراین، جدالگرى در مجادله هاى باطل به کار گرفته مى شود و نه گفتمانهاى حق؛ زیرا گفتمان حق، عبارت است از گفتگویى که در آن، هدف گفتگو کننده، روشن کردن حق و پاسخگویى به شبهه هایى که مطرح شده است، مى باشد. به هر حال، گفتگو کننده چه بر حق باشد و چه بر باطل، روا نیست جدال به مفهوم بیان شده را انجام دهد. قرآن کریم مى فرماید: «با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن.» (نحل/ 125)

د) پیروى از هواهاى نفسانى و تمایلات شیطانى:
هرگاه شخص به دنبال هواپرستى خویش باشد و در پى تأمین مال، جاه، شهوت و... باشد، از دستیابى به حقیقت باز مى ماند. معبود عده اى، هواى نفسانى آنان است (جاثیه/ 23) و عده اى از شیطان تبعیت مى کنند. (حج/ 3) براى این عده، گفتگو بى فایده است.

ه) یارى جویى از باطل:
قرآن کریم، درباره قوم نوح و دیگر اقوام، در مبارزه با کلام حق چنین مى گوید: «و جادلوا بالباطل لیدحضوا به الحق؛ و به وسیله باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند.» (غافر/ 5)

منـابـع

محمدمهدى كريمى‏ نيا- مقاله گفت و گو در قرآن كريم- مجله رواق انديشه- شماره 29

محمد محمدى رى‏ شهرى- گفتگوى تمدنها در قرآن و روايات- صفحه 91

عدالت نژاد- مقاله موانع الهياتی گفت وگوی اديان؛ اسلام و مسيحيت- موسسه گفتگوي اديان

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد