ژاک دریدا
فارسی 11100 نمایش |دریدا
«من نمی توانستم آن باشم که هستم، نه خانه ای، نه ملیتی، نه شهری و نه زبانی داشتم، چنان چه، دیگری، میهمان، سر نمی رسید و اینها را به من اهدا نمی کرد. به جای افسوس نبود مرکز را خوردن، آیا نمی توان بر نا مرجعیت مرکز تاکید کرد؟ چرا باید از مرکز دل کند؟ مرکز، بسان نبود بازی و تمایز، آیا نام دیگر مرگ نیست؟ بهترین شیوه ی وفادار ماندن (به متن)، بی وفایی (به آن) است. ساختار شکنی، نشان دادن نا نشان دادنی ست.» «جملاتی از ژاک دریدا»
ژاک دریدا (Jacques Derrida) به منزله پایان نسلی از فیلسوفان و اندیشمندان معاصر فرانسوی است: لاکان سارتر، فوکو، آلتوسر، بارت، لیوتار، لویناس، دولوز، بلانشو و بوردیو. نسلی که دریدا، یکی از چهره های برجسته، نامدار و در عین حال ناسازه ی آن به شمار می رفت. اینان «شاعران گم شده ای» بودند که دریدا، بازمانده و بازنمود «وفادار بی وفا» و «پاسدار میراث متمایز ولی مشترک» آنها بود. دریدا، فیلسوفی «بی قرار»، در هر دو معنای آن بود. «بی قرار» چون ناماندگاری در جا و مکانی ثابت، چون نامستقر بودن. دریدا همیشه یک «خارجی» بی قرار و استقرار بود. و «بی قرار»، چون اضطراب، «ناآرامشی» و «ناآسودگی» خاطر. دریدا، در پرسشگری و نقادی و بحرانی کردن ایقان های عصر ما، هیچ گاه «آرام» نمی گرفت. او قرار و استقرار در هیچ منظومه و تحت هیچ «مرکزی» را بر نمی تافت. این «بی قرار» ی دوم او، در ساختار شکنی دایمی او تجلی می یافت.
تولد در الجزایر
او که دوست می داشت خود را یک «یهودی – فرانسوی – مغربی» و «شهروند دنیا» معرفی کند، همیشه یک تبعیدی بود. در هر «جا»، «دیگری» بود. «میهمان» ناخوانده، «نا خودی» یا «خودی» بی ریشه. پانزدهم ژوئیه 1930 در شهر البیار الجزایر (نزدیک الجزیره) از یک خانواده ی متوسط یهودی به دنیا می آید. نوجوانی خود را در این استان مستعمره ی فرانسه، در فضای تقابل میان سه فرهنگ فرانسوی- مسیحی، یهودی و عربی- اسلامی، می گذراند. در سال 1942، هنگامی که دوازده ساله بود، حکومت فاشیستی ویشی ملیت فرانسوی را از خانواده او سلب می کند. از مدرسه دولتی، به خاطر یهودی بودن، اخراجش می کنند. ناگزیر، تحصیلات متوسطه خود را نزد معلم هایی که فرهنگ یهودی داشتند و پشت کلیسای الجزیره کلاس خصوصی دایر کرده بودند، ادامه می دهد.
پیشینۀ فرهنگی و اجتماعی
«تصادف من را یک یهودی فرانسوی الجزیره ای کرد که به نسل قبل از «جنگ استقلال طلبانه» تعلق می گرفتم، با ویژگی ها و غرابت هایی که نه تنها نزد یهودیان به طور کلی بلکه حتی در میان یهودیان الجزایر نیز کمتر یافت می شد. اجداد بزرگ من از لحاظ زبان، آداب و رسوم… بسیار نزدیک به عرب ها بودند. نسل بعدی ما متمول و بورژوا می شود. مادر بزرگ من، با این که به علت یهودی کشی های آن زمان (در اوج قضیه دریفوس) در حیاط خلوت شهرداری الجزیره ازدواج می کند، اما دخترانش را به شیوه ی زنان بورژوای پاریسی تربیت می کرد… سپس نوبت به نسل پدر و مادرم می رسد. اینان بیشتر تاجر بودند تا روشنفکر… سرانجام، نسل خود من که اکثریت شان مشاغل آزاد داشتند. روشنفکر، معلم، پزشک، حقوق دان… بودند. به تقریب، همه این افراد، پس از استقلال الجزایر در سال 1962، به فرانسه مهاجرت می کنند. خود من کمی زودتر یعنی در سال 1949 (در سن 19 سالگی) برای اولین بار پا به این کشور می گذارم.»
از این پس، «بی قراری» دوگانه دریدا، طی نیمه دوم سده بیستم، آغاز می شود.
روزشمار زندگی
1- 1949؛ دانش آموز (شبانه روز) دبیرستان Louis-Le-Gran در پاریس. مطالعه برگسن و سارتر، پیش از این، در نوجوانی و در الجزیره با آثار کامو، نیچه و والری آشنا شده بود. اما در این سال های دبیرستانی، بیش از همه، خوانش کی یر کگارد و هایدگر، «بر او تاثیر گذار بود.»
2- 1952 تا 1957: ورود به Ecole normale supérieure. کنکور دبیری در فلسفه. آشنایی و دوستی با میشل سر و پی ار بوردیو. همکاری و دوستی نزدیک با لویی آلتوسر. فعالیت سیاسی متناوب در گروه های "چپ افراطی غیر کمونیست". شرکت در کلاس های درس میشل فوکو و پیوند دوستی نزدیک با او. کار روی تز دکترا: «مساله پیدایش در فلسفه ی هوسرل». سفر به آمریکا و تدریس فلسفه در دانشگاه های این کشور.
3- 1957: ازدواج با مارگریت اوکوتوریه در بوستون آمریکا.
4- 1960 تا 1964: تدریس فلسفه در دانشگاه سوربن پاریس به عنوان استادیار در رشته ی «فلسفه ی عمومی و منطق» زیر نظر سوزان باشولار، پل ریکور، ژرژ کانگیلهم و ژان وال. نخستین تالیف او: «مقدمه ای بر سرچشمه ی هندسه ی هوسرل» در سال 1962 منتشر می شود.
5- 1966: شرکت در سمینار معروف بالتیمور در آمریکا که توسط دانشگاه Johns Hopkins برگزار می گردد و جمعی از فلاسفه فرانسوی را گرد هم می آورد: رولان بارت، ژان پی ار ورنان، لوسین گلدمن، ژاک لاکان و فیلسوف جوان الجزیره تباری به نام ژاک دریدا. در آنجاست که برای نخستین بار دریدا «نظریه» Déconstruction خود را در رابطه با خوانش و تفسیر متن مطرح می سازد. اصطلاحی که هم چون «صدای تم تم از دانشگاهی به دانشگاه دیگر می رسد و در پی آن بحث و جدل پرشوری در عرصه ی روشنفکری اروپا و آمریکا … صورت می گیرد.»
5- 1968: شرکت در تظاهرات و راه پیمایی های جنبش ماه مه 1968 فرانسه. بر گذاری اولین مجمع عمومی اکول نرمال وآشنایی و دوستی با موریس بلانشو.
6- 1972: شرکت و سخن رانی در «سمینار نیچه» همراه با ژیل دولوز، کلوسوسکی، سارا کوفمان، لاکو لابارت و ژان لوک نانسی. کتاب «نیچه امروز» دست مایه کار این گردهمایی فلسفی است.
7- 1973: از این سال به بعد زندگی دریدا بین فرانسه و ایالات متحده آمریکا تقسیم می شود. تدریس در اکل نرمال فرانسه و دانشگاه های آمریکا. تدریس در دانشگاه یل در نیوهاون آمریکا (1975) به عنوان: Visiting Professor in the Humanities و تاسیس آن چه که بعد ها به «مکتب یل» معروف می شود. (مکتب ساختار شکنی در آمریکا متفکرانی چون پل دو مان، ژوفری هارتمن رمانتیک و نیچه ای، هارولد بلوم... را در برمی گرفت).
8- 1979: همکاری در تشکیل «مجامع عمومی فلسفه» در دانشگاه سوربن، در کنار ولادیمیر یانکلویچ، فرانسوا شاتله، ژیل دولوز، الیزابت دو فنتنی، ژان لوک نانسی، پل ریکور و…
9- 1981: تاسیس انجمن Jan Hus با ژان پی ار ورنان به منظور پشتیبانی از مقاومت روشنفکران معترض چکسلواکی که تحت پیگرد رژیم قرار می گرفتند. در همان سال شرکت در گردهمایی بین المللی علیه سرکوب روان شناسان آمریکای لاتینی توسط رژیم های دیکتاتوری کشورشان و سخن رانی دریدا در زمینه ی ضرورت بازگشت به «انقلاب فرویدی».
10- 1982: دستگیری در فرودگاه پراگ در بازگشت از سمیناری که مخفیانه در این شهر در دفاع از معترضین برگزار شده بود. دریدا چند روزی را در زندان می گذراند و سپس در اثر اعتراضات بین المللی از چکسلواکی اخراج می گردد.در همین سال، بازی در فیلمی به کارگردانی کن ماک مولن و به نام رقص اشباح. در این فیلم، دریدا نقش خودش را بازی می کند.
11- 1983: ایجاد کالج بین المللی فلسفه و احراز پست اولین ریاست منتخب آن.
12- 1984: مدیر پژوهش در علوم اجتماعی در مؤسسه ی آموزشی مطالعات عالی Ecole des hautes études.
13- 1987 تا 2003: شرکت در کنفرانس ها و سمینار های بین المللی و دانشگاهی در کشور های مختلف: آفریقای جنوبی (ملاقات با نلسون ماندلا و دسمون توتو در سال 1988)، اسرائیل (ملاقات با روشنفکران فلسطینی در مناطق اشغالی، در همان سال)، شرکت در سمینارهای آکادمی علوم شوروی و دانشگاه مسکو (1990). همبستگی با مبارزات آزادی خواهانه، دفاع از آزادی بیان در کشور های بلوک شرق، حمایت از سلمان رشدی در برابر فاناتیسم بنیادگرا، دفاع از خارجی های بدون برگه ی اقامت در فرانسه. پشتیبانی از جنبش دگرجهانی شدن.
14- نهم اکتبر 2004 برابر با شنبه هجدهم مهر ماه 1383، درگذشت در سن 74 سالگی و بر اثر بیماری سرطان در پاریس.
آثار ژاک دریدا
دریدا آثار بی شماری از خود به جای گذاشته است. بسیاری از کتاب های او به زبان های مختلف جهان و به ویژه انگلیسی ترچمه و چاپ شده اند. اما در ایران، با این که گویا او "یکی از محبوب ترین متفکر نسل جوان است"، هیچ یک از آثار اصلیش به فارسی ترجمه و منتشر نشده اند. کتاب «مواضع» (Positions) او با ترجمه پیام دانشجو، و دو کتاب درباره او: از محمد ضمیران («دریدا و متافیزیک حضور») و از بابک احمدی («ساختار و تأویل متن، جلد دوم، شالوده شکنی و هرمنوتیک») مجموعه مطالب موجود به زبان فارسی را تشکیل می دهند. در زیر، اسامی تعدادی از کتاب های دریدا با ذکر سال نگارش آن ها را آورده ایم. عنوان این کتاب ها را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده ایم. فهرستی که ارایه می شود شامل کتاب های اصلی دریداست. بسیاری از تألیفات، مصاحبه ها، کنفرانس ها و سخن رانی های او در این جا از قلم افتاده اند.
1- سرچشمه هندسه هوسرل، درامد و ترجمه (1962).
2- آوا و پدیدار (1967).
3- نوشتار و تمایز (1967).
4- درباره دستور زبان شناسی (1967)
5- بذر افشانی ("بارآوری" نیز ترجمه کرده اند) (1972).
6- حاشیه ها- درباره فلسفه (1972).
7- مواضع (1972).
8- آوای غم (ترجمه نام توسط بابک احمدی) (1974).
9- مهمیزها. شیوه های نیچه (1978).
10- کارت پستال، از سقراط تا فروید و فراتر (1980)
11- فلاسفه و کلام، مصاحبه با روزنامه لوموند (1984).
12- اطراف (ساحل ها نیز ترجمه کرده اند) (1986).
13- درباره روح، هایدگر و پرسش (1987).
14- نفس، ابداع های دیگری (1987).
15- یادمانه ها، برای پل دومان (1988)
16- مسئله ی پیدایش در پدیدارشناسی هوسرل (1990).
17- مسیر دیگر (1991).
18- اشباح مارکس، دولت و دین، امر سوگ و بین الملل جدید (1993).
19- سیاست های دوستی (1994).
20- پرسش انگیزی ها (1996 ).
21- ایمان و دانش، در پی آن: زمانه و بخشش (1996).
22- مذهب (ژاک دریدا و جیانی واتیمو) (1996).
23- درباره ی مهمان نوازی (1997).
24- خداحافظ امانوئل لویناس (1997).
25- قول، لحظه های فلسفی 1999.
26- فردا، چه خواهد…، گفتگو با الیزابت رودینسکو (2001).
27- مارکس و پسران (2002).
28- اشرار، دو رساله درباره ی عقل (2003).
29- "مفهوم" 11 سپتامبر (دریدا و یورگن هابرماس) (2004).
منـابـع
اریک ماتیوز- فلسفه فرانسه در قرن بیستم- ترجمه محسن حکیمی- تهران- ققنوس 1378
حسینعلی نوذری- صورتبند مدرنیته و پستمدرنیته- چاپ اول- تهران- نقشجهان 1379
باشگاه اندیشه
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها