موعود و منجی در آیین زرتشت
فارسی 9285 نمایش |سوشیانت در متون زرتشتى پس از اوستا
بر خلاف اوستا، اندیشه سه موعودى که از پى هم خواهند آمد، در متون دینى زرتشتى چون «بندهشن»، «دینکرت»، «زند وهومن یسن» و «جاماسب نامه» و غیره ... با گسترش فوق العاده اى مطرح شده و شاخ و برگ فراوانى یافته است.
سوشیانس در دینکرد
دینکرد به معنای کتاب اعمال است. در اصل مشتمل بر نه کتاب بوده است. کتاب اول و دوم و بخشی از کتاب سوم از میان رفته است. این کتاب که نوعی دانشنامه دین زرتشتی است، در قرن ۳ ه.ق (۹ م) بر پایه نوشته های گوناگون در زمینه های مختلف دین زرتشتی تدوین یافته است. کتاب هفتم شرح احوال کسانی است که پیش از زرتشت الهام ایزدی به آنان رسیده است. پس از آن شرح زندگی زرتشت می آید و سپس حوادث پس از زرتشت و فرزندان او (اوشیدر، اوشیدرماه و سوشیانت) تا پایان جهان نقل می گردد. در فصل دهم از کتاب هفتم، مخصوصا به تولد سوشیانت پرداخته می شود.
سوشیانس در بندهش
در کتاب بندهش درباره سوشیانت نکته ای نیست و تنها به مطلبی اشاره می کند که طی آن انتقال حادثه مرگ ضحاک از عصر اوشیدر ماه به دوره سوشیانس است.
مادران موعود
بر طبق اوستا مادران موعود عبارتنداز: سروتت فذری، ونگهو فذری، ارت فذری که معنای لفظی این سه دختر چنین است:
1- سروتت فذری: یعنی کسی که پدرش نامی و مشهور است. وی مادر هوشیدر بامی خواهد بود.
2- ونگهو فذری: یعنی کسی که از پدر شریف و نیک و ستوده و بزرگ است. او مادر هوشیدر ماه خواهد بود.
3- ارت فذری: یعنی کسی که مایه آبروی پدر است و یا کسی که پدرش برومند است. او مادر سوشیانت (استوت) خواهدبود. دومین نام این دختر «ویسپ تئوروئیری» به معنای شکست دهنده می باشد. این مادران دارای خصوصیات مشترکی هستند که از ان جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- مادران موعود نه پیش از بارگرفتن و نه پی از آن به مردی پیوسته اند. با این که سن وی ۱۵ ساله است، پیش از آن هرگز همبستر نشده است. پس از آن نیز هنگامی که حامله می شود با هیچ کس نزدیکی نکرده است.
2- در سنین جوانی یعنی ۱۵ سالگی به موعود آبستن شده اند.
3- مادران سوشیانت ها دوشیزگانی از خاندان وهوروچ بهروز پسر فریانند که سلسله شان به ایسترو استر (پسر زرتشت) می رسد.
یاران سوشیانس
در مندرجات اوستا، از یاران سوشیانت هم نام برده شده است که آنها در نو نمودن جهان با او همراهی خواهند کرد. بندهش در فصل ۳۰ فقره ۱۷، از ۱۵ مزد و ۱۵ زن که معاونین او در نو نمودن جهان به شمار می روند، سخن گفته است. اسامی برخی از این معاونین در بندهش و سایر کتب ضبط شده است. مانند: کیخسرو، نرسی، طوس، پشوتن، اشاوزد، اغریرث، گرشاسب، نریمان و...
اسامی زنان در جایی ثبت نشده است.
زمینه سازان قیام منجى و موعود
ظهور بهرام ورجاوند و پشوتن در دین زرتشت به عنوان زمینه سازان قیام منجى مطرح گردیده است و درست شبیه قیام خراسانى و قیام معروف یمانى قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) مى باشد. این دو تن، زمینه را براى آمدن "هوشیدر" آماده مى کنند و نابسامانیها و آشوبهایى را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مى نشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانى است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کرده اند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشوتن نیز یکى از بیمرگان جاودانه است که براى استحکام دین زرتشت قیام مى کند. قیام پشوتن، آخرین قیام نیکمردانه اى است که اندکى پیش از هزاره هوشیدر رخ مى دهد و هدف او بازسازى دین و برپاداشتن آیینهاى دینى و گسترش آموزشهاى آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزاره ها
جهان در پایان هر یک از هزاره ها جهانى است آکنده از تباهیها و پریشانیها؛ جهان خرابى که در آن، همه کس و همه چیز راه نابودى مى پیماید؛ بى سامانى، سیه روزى، نابرابرى، نامردمى و... گلوى همه را مى فشارد و اینهمه گسیختگى و نابسامانى از نشانه هاى ظهور آنان است؛ آنان که ظهورشان تسکین دهنده دردهاى بشر است. جهان قبل از ظهور منجى به گونه اى است که مردم به موبدان و بزرگان اعتماد نمى کنند؛ درحالى که گفتار گناهکاران و فسوسگران و شریران را با ارزش مى دانند و گواهى نادرست و نسبتهاى ناروا در حق دیگران، حتى هرمزد رواج دارد. پدیده هاى مختلف واژگون مى شوند و جریان طبیعى خود را از دست مى دهند. ابر که همیشه منشا برف و باران است، خاصیت ذاتى خویش را ندارد، بر فراز آسمان ظاهر مى شود، اما نمى بارد. گاو و گوسفند و اسب و دیگر چهارپایان ناتوان و کوچکتر مى شوند، کمتر مى زایند و کمتر شیر مى دهند.
آخر الزمان
با آمدن سوشیانس یا استوت ارت، که علایم ظهورش شباهت بسیارى به علایم ظهور حضرت مهدى (ع) در نزد شیعیان دارد، جهان به تکامل خود مى رسد و حالتى مانند از قوه به فعل رسیدن پیدا مى کند. جهانى که پس از ظهور آخرین نجات بخش ساخته مى شود، با جهان آغازین، یعنى آنگاه که از اهریمن و یارانش خبرى نبود، همانند است؛ در این جهان، همه چیز بر مبناى دین است و در زیر قدرت کامل هرمزد (خداوند) اداره مى شود. این جهان به مدد تلاشهاى نیکمردان آراسته خواهد شد و البته از خونریزى نیز خالى نخواهد بود، چه حق در سایه شمشیر حق، استوار مى گردد و دروغ و خیانت و معیوبى از جهان برمى خیزد. سوشیانس که غالبا به صفت پیروزمند ستوده شده، گرزى دارد که فریدون دلیر داشت و با آن بر ضحاک پیروز شد؛ با همین گرز به نبرد با دروغ و کژى و مظاهر آن برمى خیزد و ناراستى را از جهان مى راند. «فر کیانى به سوشیانس پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت... که از پرتو ظهور آنان، رستاخیز و جهان مینوى جاودانى روى خواهد نمود.» بنابر آنچه در اوستا مطرح گردیده است، تفاوتى میان آخرالزمان و وقوع رستاخیز وجود ندارد؛ با آمدن سوشیانس، بهشت تحقق خواهد یافت و اهریمن و بدى نابود خواهد شد.
محل ظهور منجى
خود اوستا مکان ظهور موعودان را معین نموده است: در فرگرد ۱۹ وندیداد آمده: «زرتشت گفت ای اهریمن ناپاک، من مخلوقات آفریده دیو را خواهم برانداخت، من "خنتائیتی پری" را خواهم برانداخت. من عفریت نسا (اشه و مردار) آفریده دیو را خواهم برانداخت تا آن که سوشیانت پیروزمند از "آب کالن اوایه" از طرف مشرق، از طرف مشرق متولد شود.» (هووی دختر فرشوشتر وزیر کی گشتاسب پادشاه مشرق زمین بوده است بنابراین بسیار منطقی است که موعودهای آخرالزمان مزدیسنا در مشرق پا به عرصه وجود گذارند).
در زامیاد یشت فقره ۶۶ آمده: «فر توانا را می ستائیم که در آینده به آن کسی مختص خواهد شد که از ناحیه کانس اوایه سلطنت خواهد برانگیخت.» «روز هئوتومنت» کلمه ای اوستایی برای رود هیرمند است که در شاهنامه از آن به هیرمند یاد شده است. هیرمند لفظن به معنی سد و بند است. کوه اوشیدا (شاید همان کوهی باشد که در کتب متاخرین کوه خدا نامیده شده و مسکن پارسایان و پرهیزکاران قرار داده شده است.) در کنار آن واقع است و از آن آب فراوان به دریاچه کانس اوایه می ریزد. نام این دریاچه در پهلوی «کیانسه» یا «کیانسو» آمده است.
بندهش در فصل ۱۳ فقره ۱۶ می نویسد: «کیانسه در سکستان واقع است. اصلن مخلوقات موذی مانند مارها و وزغ ها در آن دریا نبود و آبش بسیار شیرین بود. بعدها شور شد و دگرباره پس از نو شدن جهان نیز شیرین خواهدشد. در این باره در کتاب سوشیانت موعود مزدیسنا آمده است: «بی شک کیانسه همان دریاچه ای ست که در سیستان در سرحد ایران و افغانستان واقع است و آن را امروزه دریاچه «هامون» گویند. آب این دریاچه امروزه شور نیست ولی بسیار بدمزه است. در اسطوره سوشیانت نیز می خوانیم: «سیستان را همین افتخار بس که موعودهای نجات بخش ایران در آینده از آن سرزمین برخواهند خاست و دوشیزگان باکره سیستانی، مادران آینده نجات بخشان ایران خواهند گردید و در یک کلمه "سیستان سرزمین موعود" و انتظار است. به همین سبب هنوز هم دختران سیستانی به امید به دست آوردن نطفه مقدس زردشت از آب دریاچه هامون، در ایام نوروز خود را به زیارتگاه های کوه خدا که امروزه کوه خواجه نامیده می شود رسانده، پس از به جای آوردن مراسم نیایش، در آن تن می شویند تا مگر باشد که در شمار باکرگانی باشند که موعودهای سه گانه ایران خواهند زایید.»
متون دینى زرتشتى، سطح زمین را به هفت بخش تقسیم مى کند و هر بخش را یک اقلیم یا کشور مى شمارد، خونیره یعنى بخش مرکزى کره زمین، به تنهایى برابر شش کشور دیگر است. سوشیانس در خونیره آفریده مى شود و در همین مکان است که ظهور مى کند و اهریمن را نابود مى کند و رستاخیز را برپا مى دارد. «فروهر پاک استوت ارت را که سوشیانس سرزمین خونیره است، مى ستاییم.» استوت ارت در بخش مرکزى زمین یعنى خونیره حکومت خواهد کرد و شش تن از یاران او، هریک بر یکى از شش کشور دیگر زمین، سوشیانس خواهند بود همگى تحت فرمان استوت ارت قرار مى گیرند و بدین ترتیب جهان آرمانى شکل مى گیرد.
علائم ظهور
کتاب زاد اسپرم در بخشی از مندرجات مفصلا به حوادث عصر سوشیانس پرداخته است. سی شبانه روز خورشید بر بالای آسمان می ایستد و در آن هنگام سپهر بجنبد و گردش ماه و مهر و اختر دگرگون شود. از زمین چون چشمه های آب آتش بجوشد و آب رو به کاستی نهد و باران از بارش بایستد. پس چون ۳ ماه به رستخیز مانده پیکاری بزرگ درگیرد و هم چون آغاز آفرینش ۹۰ روز با اهریمن کارزار باشد. اما این نبرد سترگ همان سان که در آغاز با بارش آب و وزش باد بود در پایان تابش و تف آتش خواهد بود.
در این باره در دینکرد نیز آمده است: در ۵۷ سال حکومت وی:
۱) دروغ دوپای تخمه نابود گردد.
۲) بیماری، پیری، درد، مرگ، بدی، ستم، کفر از میان می رود.
۳) گیاهان همواره پرطراوت و خرم باشند.
۴) همه آفرینش به شادی در آیند.
۵) ۱۷ سال خوراک گیاه، ۳۰سال خوراک آب، ۱۰ سال خوراک مینوی باشد.
جهان پس از ظهور
سوشیانس پس از ظهور در خونیره پیشوای دینی گردد و همراه یارانش بر ۷ کشور حکم راند. او سپاهی برمی انگیزد و به کارزار دیو اشموغی (اهلموغی) یعنی بدعت می رود و برای موفقیت در این کار نیایش می کند و آن دیو به بالا و پائین زمین می دود و شهریور امشاسپند برای این سوراخ فلز گداخته می ریزد و او را محبوس می کند تا سرانجام به دوزخ افتد.
«پس از بستن سوراخی که اهریمن از آن بیرون آمده است، زمین هموار می شود و با هموار شدنش و تحقق اتحاد آرمانی تن و روان در انسان، بار دیگر همه آفرینش تلفیق کاملی از روح و ماده خواهد بود. همان گونه که اراده خداوند بوده است.»
سوشیانت، بدکاران را عقوبت می کند و نیایش به جای می آورد و همه دیوان نابود شوند. دیو آز نخست، دیو خشم و سپس دیوان دیگر را می بلعد و بعد ایزد سروش، دیو آز را نابود می کند. این دوره، دوره تکامل موجودات اورمزدی است. همه دیوان، از نسل دوپایان و گیاهان، همه سرسبزند و آفریدگان در خوشی به سر می برند. همه مردم دین بردار می شوند، همه با هم دوست و مهربان شده و هیچ انسانی بعد از آن زمان نمی میرد. سوشیانس به همراه ۶ فرشکرد کردار برای برخاستن همه آفریدگان اورمزدی یشت فرشکرکرداری سراید و چون یشت انجام شد سوشیانس به مردگان گوید برخیزید. خیزش مردگان جفت جفت باشد پس صف دین باوران از دین ستیزان جدا گردد و آن گاه همه مردم به یکباره ناله کنند و اشک ریزند. سوشیانت وظیفه برانگیختن مردگان را دارد. در بامداد، او با یاران جاودانی خویش نماز صبح به جای می آورد و آن گاه مردگان زنده می شوند. هرکدام از این مردگان در طی زمان و پس از گذراندن داوری انجامین در حضور مهر و سروش و رشن، از «پل چینود» (پلی است حد فاصل این جهان و آن جهان که بر بالای قله دائیتی جای دارد.) می گذرند. این پل برای نیکوکاران فرسنگ ها پهن و برای گنهکاران هم چون تیغ است.
نیکوکاران را ایزد دین به هیئت زیبارویی خوشبو پذیره می شود و در منازل بهشت که ستاره پایه، ماه پایه، خورشید پایه و «گرزمان» (یا گردتمان: محل سرودها و روشنایی های بی پایان) نام دارند، قرار می گیرد وبدکاران که آن ها را عفریته ای پذیرا می شود در طبقه دوزخ که آخرین طبقه آن محل تاریکی بی پایان است، جای می گیرند. روان ها در این منازل تا روز رستاخیز و بازسازی جهان جای خواهند داشت. چون دوزخی بودن ابدی برای پیروان آئین زرتشت متصور نیست.
سوشیانس ۵ روز آخر ماه اسفند در ۵ نوبت نیایش به جای خواهد آورد تا مردگان زنده شوند. مردگان برخواهند خاست و یکدیگر را باز خواهند شناخت. «خطاست اگر این رویداد را پایان جهان بنامیم، زیرا در دین زردشتی چنین نیست. اگر چنین باشد پایان جهان به معنی پیروزی اهریمن خواهد بود. بهتر است که آن را "بازسازی جهان" بخوانیم همان گونه که خود زرتشتیان آن را می نامند. جهان دوباره به وضع کاملی که پیش از حمله اهریمن از آن برخوردار بود، بازسازی می گردد. اما این حوادث حتی معنایی والاتر از این هم دارد. امور درست به حالت پیشین خود باز نمی گردد، زیرا در این زمان اهریمن دیگر وجود ندارد و اورمزد نه تنها به عنوان خیر مطلق و دانای مطلق، بلکه در این زمان به عنوان قادر مطلق نیز فرمانروایی کند.»
منـابـع
هنرى ساموئل نیبرگ- دینهاى ایران باستان- ترجمه سیف الدین نجم آبادى- مرکز ایرانى مطالعه فرهنگها- 1359
ابراهیم پورداود- رساله سوشیانس- انتشارات فروهر- چاپ دوم- 1374
محمدتقی راشد- نجاتبخشى در ادیان- مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1369
مهدیه رضوی و فاطمه سیارپور- مقاله سوشیانت موعود زرتشت و مقایسه آن با موعود ادیان بزرگ- سایت آفتاب
علی اصغر مصطفوی- سوشیانت یا سیر اندیشه ایرانیان در باره موعود آخرالزمان- تهران ۱۳۶۱
ابراهیم پورداود- سوشیانت (موعود مزدیسنا)
مهدی متوسلیان- سوشیانت ها یا موعودان نجات بخش دین زرتشت- پایان نامه کارشناسی ارشد- دانشگاه تهران- 1۳۷۵
سیدحسن حسینى (آصف)- فصلنامه هفت آسمان- شماره 4- مقاله موعود در آیین زرتشت
فاطمه علیپور- مقاله منجى در دین زرتشت- ندای صادق- شماره 16
سیدمجتبى آقایى- بازخوانى مفهوم موعود در دین زرتشت- فصلنامه هفت آسمان- شماره 7
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها