بستر اجتماعی و فرهنگی و عوامل پیدایش بودیسم
فارسی 5123 نمایش |آیین بودا یکی از شاخه های کیش هندوست و رهبر آن بودا (Buddha) به معنای بیدار، لقب گوتا ماشا کیامونی (Gautama sakya-muni) بنیانگذار مکتب اصلاحی بودیسم است. وی در شمال هندوستان در حدود 563 ق- م یعنی حدود دو هزار و پانصد سال پیش به دنیا آمد و در آغاز سیدارتا (SIDDHARTNA) یعنی کامیاب نامیده می شد. وی در 29 سالگی در اثر یک انقلاب روحی از کاخ و تنعمات آن گریخت و تحت ارشاد فردی به نام آلاراء (Alara) زندگی راهبان را برگزید و پس از شش سال ریاضت های سخت و سنگین در جنگل سرانجام هنگامی که از وصول به حقیقت از طریق ریاضت نومید شد، ریاضت را کنار گذاشت و به تأمل و تفکر و مراقبت معنوی روی آورد، این مراقبت شش سال طول کشید و پس از آن با هفت هفته توقف زیر درختی (انجیر)، که بعدا درخت بیداری نامیده شد با مارا (Mara) یعنی شیطان ویرانگر مبارزه کرد و به حقیقت دست یافت و بودای دوره کنونی شد. آنچه وی کشف کرد یک قانون ساده طبیعی بود و آن این که بر جهان قانون پاداش و کیفر حکمفرماست از نیکی، نیکی، و از بدی، بدی زاییده می شود پس از کشف این قانون منکر قربانی و دعا و زاری و پرستش خدایان و تأثیر اعمال در سرنوشت انسان شد خدایان را انکار کرد و به قانون ازلی بودن جهان ایمان آورد کتاب مقدس (ودا) را که دعوت به قربانی و دعا و غیره کرده و همه انسانها را بر حسب اصل آفرینش متفاوت ذکر کرده را نیز مورد انکار و انتقاد قرار داد. و رفته رفته در تمام نقاط کشور به موعظه و تعلیم پرداخت و از طبقات مختلف به ویژه از صنف امراء (کشتریا) ها که خود منتسب به همان طبقه بود پیروان بسیاری گرد او جمع شدند.
عوامل پیدایش بودیسم
اما این که چه عواملی زمینه ساز شکل گیری مکتبی به نام بودیسم شد مختلف است. بی شک از زمان استقرار حکومت آریایی ها در هند پیشرفتهای زیادی در زمینه های مختلف همچون صنعت و تجارت و ثروت پدید آمده بود و از ثروت فراغت حاصل شده بود.
1. برخی معتقدند که احتمالا ثروت هند بود که لذت طلبی و ماده گرایی قرن هفتم و هشتم ق- م را بوجود آورده بود و دین در ثروت و غنا نمی بالد. به همین خاطر در هند و روزگار بودا زوال معنوی دین شکاکیت در اخلاق و هرج و مرج اخلاقی را بوجود آورده بود آیین «بودا» و «جین» واکنش های دینی بودند که رویاروی عقاید لذت جوی یک طبقه آزاد شده و فراغ بال دنیا دوست، ایستاده بودند. و این یکی از عوامل شکل گیری است.
2. از خود اوپانیشادها پیداست که در همان زمان هم شکاک هایی بودند که فرزانگانی برهمنان را به ریشخند می گرفتند. فلسفة انقلابی «چاروا» که به عصر وداها و اوپانیشادها پایان داد. چنبره برهمنان را بر ذهن هند سست کرد و جامعة هندی را در خلئی گذاشت که تقریبا رشد دین نویی را ناگزیر کرد.
3. کشاکش دو طبقه جنگجویان و براهمه عامل شکل گیری یک دین را تقویت نمود.
4. بودیسم چون یک جنبش فکری برای خلاصی از آلام روح است و در راه استقلال فکر و عمل و رهایی از ربقه تعالیم برهمنان قدم برداشته و همه افراد و اصناف خلایق را بدون رعایت یک صنف (Caste) دعوت به مبادی عالیه خود کرده است. یکی دیگر از عوامل شکل گیری است.
5. شارع و بانی مذاهب بودیسم همانند مهاویرا فلسفه برهمنان را قابل قبول ندانست و مبادی ایشان را انکار کرد و خلاصی و نجات روح را که فقط به وسیله کتاب وداها می دانستند منکر شد و مناسک و رسومی که آنان از کتب وداها بجا می آوردند بیهوده و لغو دانست و ادعای ایشان را در راه فلاح و رستگاری که فقط حق انحصاری آن طایفه است را به کلی باطل شمرد. و خود مکتبی را پی ریزی کرد.
6. از آنجا که براهمه نظام طبقاتی را وضع کرده خود را به امتیازات گوناگونی مخصوص گردانیده بودند بودا برای مبارزه با طبقات براهمه که مردم را به 4 گروه تقسیم می کردند (روحانیان، جنگجویان، تجار و کشاورزان و کارگران) برخاست و این دین و آیین را پایه گذاری کرد. اما این که چگونه این آیین در هند بدون کمترین مشکلی رشد یافت علل مختلفی دارد که برخی گفته اند اضطراب و حیرت مردم در پذیرش هر گونه مذهب و فکری که به نظر هر کس خطور می کرد از جمله عوامل پذیرش دین جدید است مضافا به اینکه روحیه تجدید دینی مردم هند هم در پذیرش بودیسم و... احتمالی است که برخی ذکر کرده اند.
نقش پادشاهان هند و سایر ممالک
البته نقش پادشاهان هند و سایر ممالک که رنگ و بویی از این مسلک در آنها دیده می شود نباید مورد غفلت واقع بشود به همین خاطر افکار بودایی به وسیله پادشاهان کشورها گرویدن شاهان به آیین بودایی از عوامل انتشار این آیین است. عامل دیگر تسامح و تخفیفی است که برای اتباع بودا در عمل به عهود دهگانه برشمرده اند و آن را از جمله عوامل انتشار این مسلک بازگو کرده اند. بالاخره مؤسس این آیین در سال 483 ق ـ م (به سن هشتاد سالگی)، بدرود حیات گفت و بعد از وی آیین بودا دچار اختلاف درونی شد که به سه گروه معروف تقسیم شدند:
1. مهایانا ( چرخ بزرگ) آیین شمالی که در چین رواج دارد.
2. هینایانا (چرخ کوچک) آیین جنوبی که در سری لانکا و کشورهای جنوب شرق آسیا مشاهده می شود.
3. وجریانا (چرخ الماس) که این فرقه در تب وجود دارد و به لامائیسم نیز خوانده می شود و رهبر مذهبی آن به نام دالائی لاما به معنای رئیس دریا گونه است) تقسیم شده است.
منـابـع
حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- صفحه 45- 49 و 36
مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- جلد 1 و 2- صفحه 19-197
جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- صفحه 121-129-143ـ 144ـ147ـ152-166
ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد 1- صفحه 481- 488
احمد شلبی- مقارنه الادیان- جلد 4- صفحه 108- 149
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها