کیسانیه یا شیعه چهار امامی

فارسی 8539 نمایش |

در زمان خلافت یزید اموى (64ـ60/683ـ680)، جنبش شیعیان على (ع) در کوفه به صورتى بارزتر در قالب یک جنبش مذهبى پدیدار شد. تشکلى مرکب از افرادى از نجباى قبایل عرب کوفه شکل گرفت که مى خواست به جبران همدستى خود در شکست حسین (ع) به طور واقعى توبه کند و شمشیر به دست گیرد. این گروه توابین شعار «یالثارات الحسین» را سردادند، هرچند اهدافشان هنوز روشن نبود.

جنبش توابین و ظهور مختار
آرمانهاى شیعى که از واقعه کربلا به بعد مى توان با این اصطلاح از آنها سخن گفت در اثر این واقعیت پیشرفت کرد که خلافت اموى پس از مرگ یزید (64/683) با بحرانى جدى مواجه شد. در مکه، عبدالله بن زبیر، پسر یکى از مخالفان پیشین على (ع) در جنگ جمل به عنوان خلیفه در مکه سر برآورد و توانست از حمایت بصره و کوفه هم بهره مند شود؛ همزمان با آن، شیعیان کوفه در قالب جنبش «توابین» خواستار سرنگونى خلافت امویان شدند و لشکرکشى به شام را تدارک دیدند. گفته مى شود اینان حدود 4000 نفر شامل اعرابى از همه قبایل، بیشتر آنان از کوفه و در عین حال از بصره و نیز پایتخت قدیمى ایران، تیسفون (به عربى، مدائن) بر کرانه دجله بودند. آنان در ربیع الاخر سال 65/ نوامبر684 به حرکت درآمدند، یک روز و یک شب را گریه کنان در کنار قبر حسین (ع) در کربلا گذراندند و سپس به سمت بالاى فرات و خابور پیشروى کردند. در رأس العین جایى که خیمه برافراشته بودند، در جمادى الاخر 65/ ژانویه 685 توسط سپاهیان شام نابود شدند. نماینده شیعیان کوفه، صحابى پیامبر، سلیمان بن صرد از قبیله خزاعه، همراه با «توابین» به قتل رسید و مختار که در کوفه مانده بود جانشین او شد. وى از اعراب قبیله ثقیف، و موطن اصلى اش شهر طائف در جنوب شرقى مکه بود. مختار نمونه اى بارز از اشرافیت قبیله اى عرب در اردوگاههاى عراقى بود: پدرش در اثناى فتوحات در جنگ با پارسیان (ایرانیان) کشته شده بود، خود او پیوندى سببى با یکى از پسران خلیفه عمر داشت. خواهرش همسر عبدالله بن عمر بود. وى خانه اى در کوفه و ملکى در نزدیکى شهر داشت و پیروان زیادى از نوگرویدگان بومى در اطراف او جمع شدند، و البته از جزیه ها و غنایم به دست آمده مقررى دریافت مى کرد. شورش شیعیان در سال 66/685 در کوفه به رهبرى مختار شایان دقت فراوانى است. این شورش عامل مؤثرى در یک سلسله نگرش ها و مفاهیمى بود که براى شیعیان بعدى اهمیت زیادى داشت. منبع مهم مربوط به این وقایع رساله ابومخنف کوفى (م. 157/774) است که طبرى کتاب تاریخ خود را بر اساس آن ترسیم کرد.

معرفی محمدبن حنفیه به عنوان مهدی
از هنگام واقعه کربلا، امید شیعیان کوفى متوجه محمد پسر سوم على (ع) بود که ابن حنفیه نامیده مى شد، زیرا مادرش فاطمه (س) دختر پیامبر نبود، بلکه یکى از همسران دیگر على (ع) از قبیله بنى حنفیه بود. محمدبن حنفیه در مدینه زندگى مى کرد. وى مطلقا در آنچه در کوفه به نام او روى مى داد نقشى نداشت، و هرگز به منصب حکومت که مردم در صدد بودند برایش فراهم سازند، رضایت نداد. مختار در مقام امین خود گمارده این پسر سوم على(ع) به صحنه آمد و او را المهدى (هدایت یافته) اعلام کرد که این اقدام در مخالفت با دو رهبر ضلال، یعنى بنى امیه در دمشق و رقیبش، ابن زبیر در مکه، صورت گرفت. اصطلاح المهدى (از ریشه فعل هدى به معنى هدایت کردن، رهبرى کردن)، که اینک براى نخستین بار در میان شیعیان پدیدار مى شد هنوز داراى آن مفهوم آخرالزمانى که بعدها به خود گرفت، نبود. مهدى صرفا امام و خلیفه برحقى است که خدا او را تعیین کرده است. همچنین شایان ذکر است که محمدبن حنفیه چه از طرف پدر و چه از جانب مادر نسبش به پیامبر نمى رسید. وى وارث حضرت محمد (ص) نبود بلکه وارث خلیفه على (ع) بود.

قیام و سرکوبی مختار و محکومیت شورش وی از سوی محمد بن حنفیه
در ربیع الاول سال 66/اکتبر 685، مختار در مقابل حاکم کوفه ایستاد و شهر و پادگان نظامى را زیر فرمان خویش درآورد. در کنار جنگجویان قبایل عرب که بخش اعظم پیروانش را تشکیل مى دادند، از موالى غیرعرب که به اسلام گرویده بودند براى اولین بار در صفوف شیعیان نام برده مى شود. انگیزه اصلى آنان براى مشارکت در فعالیت های شیعى در این امیدوارى آنان نهفته بود که سیر جریان قدرت به سمت شیعیان سبب خواهد شد آنان از نظر اجتماعى به مرتبه اى برابر با مسلمانان برسند که براى حصول به آن تلاش مى کردند؛ و در نتیجه سهمى هم از غنایم و خراج نصیبشان مى شد. در مدتى بیش از یک سال مختار توانست اقتدار خود را در برابر رهبران قبایل مخالف، در مقابل والیانى که ابن زبیر از مکه اعزام مى کرد و در برابر سپاهیان اموى شام حفظ کند. پس از شورشى ناموفق در کوفه که علیه مختار صورت گرفت، تمام کسانى که به همدستى در کشتار همگانى کربلا متهم بودند به دستور او اعدام شدند. محمد بن حنفیه که هر کارى به نام او، به عنوان مدعى، صورت مى گرفت، از آمدن به کوفه و پذیرفتن میراث پدرش على (ع) خوددارى کرد، هر چند برخى از حامیان مختار برایش تختى حکومتى با پارچه ابریشم زربفت آراسته بودند. آنان در اطراف آن تخت به انتظار ورود قریب الوقوع مهدى پایکوبى مى کردند و از آن الهام مى گرفتند. لیکن حکومت شیعى کوفه، خیلى زود پایان یافت و آن هنگامى بود که حاکم بصره، مصعب برادر خلیفه رقیب مکى ابن زبیر لشکرى اعزام کرد و کوفه را که فاقد استحکامات بود پس از دو بار پیروزى بر شیعیان به تصرف خود درآورد؛ مختار در جریان حمله اى به محاصره کنندگان دژش در چهاردهم رمضان 67/سوم آوریل 687 کشته شد. فاتحان از کسانى که جان سالم به در برده بودند به ویژه از موالى غیر عرب انتقامى خونین گرفتند. محمد بن حنفیه، پس از شکست، شورشى را که به نام وى رهبرى شده بود محکوم کرد؛ و در پایان خلافت رقیب مکى (73/692) در صدد برآمد تا با عبدالملک اموى فاتح در دمشق بیعت کند (78/697 یا 79/698). از آن پس، وى در مدینه زندگى آرامى را سپرى کرد و در سال 81/700 درگذشت.

از میان رفتن کیسانیه
اما واقعه شکست شورش مختار و مرگ محمد بن حنفیه ایمان پیروان کوفى وى را سست نکرد. پس از آن که امیدهاى سیاسى پیروانش به یأس بدل شد، انتظارات شیعیان ویژگیهایى اساطیرى به خود گرفت. شیعیان که از جانب حاکم اموى سخت زیر فشار بودند فقط مى توانستند در خفا به زندگى خود ادامه دهند و از آن پس، تمام کتابهاى مذهبى شیعى بعدى، کسانى را بویژه از افراد عادى از میان موالى مانند صنعتگران، مغازه داران و صرافان به عنوان نمایندگان شیعى نام مى برند. در این زمان، تشیع به صورت اسلام بازرگانان و صنعتگران غیرعرب و نوآیین کوفه در مى آید، درحالى که نسبت افراد قبایل عرب کاهش مى یابد. به طور مشخص، فردى به نام کیسان، از موالى سابق مختار و حاجب وى در این دوره بود که رئیس مخفى نام گرفت. بتدریج در مجامع «کیسانیه»، شیعیان وجهه اى متمایز را کسب کردند و عقاید و مفاهیمى را پدید آوردند که بعدها از عناصر اصلى سنت شیعى شد، هر چند خود کیسانیه در اندک زمانى از میان رفت و در تشیع رو به گسترش جذب شد.

تبعید مهدى به کوه رضوى
کیسانیه را در قیاس با شیعه «دوازده امامى» و «هفت امامى» بعدى، مى توان «چهار امامى» نامید، چرا که آنان تنها چهار امام را در میان امت اسلامى بعد از پیامبر به رسمیت مى شناختند. بیتى از یک شاعر کیسانى به نام سید حمیرى چنین مى گوید: «چهار امام وجود دارند: على (ع) و سه پسرش حسن (ع)، حسین (ع) و محمد (ابن حنفیه)». بعد از مرگ محمد بن حنفیه در سال 81ه، این امید در میان شیعیان قوت گرفت که مهدى اعلام شده توسط مختار نمرده، بلکه از چشم جهانیان غایب شده است. در واقع، گفته مى شد که وى در دره هاى جبل رضوى، در شمال مدینه پنهان است و ببرها و شیرها از او محافظت مى کنند و بزهاى کوهى به او غذا مى دهند. در آینده اى نزدیک، پیروزمندانه از مخفیگاهش بیرون خواهد آمد تا پیروانش را گرد خویش جمع کند، دشمن را از پاى درآورد، اقتدار اسلام راستین را برقرار سازد و «زمین را پر از عدل و داد کند». تبعید موقت مهدى به کوه رضوى به عقوبتى براى خطایش در ستایش از عبدالملک، خلیفه ناحق در دمشق، تعبیر و تفسیر مى شد.

تأثیرپذیری عقاید کیسانیه از عقاید غیر مسلمانان
در تغییر چهره اساطیرى محمد بن حنفیه بود که انتظار شیعیان براى ظهور مهدى اولین بار شکلى نافذ به خود گرفت. این الگوى غیبت و رجعت امام راستین که توسط کیسانیه در آغاز قرن دوم هجری شکل گرفت، ریشه در سفارشات پیامبر و سایر ائمۀ شیعه در بارۀ ظهور موعود داشته و شکل تحریف شدۀ آن توسط ایشان تبلیغ شد. شخصیت مهدى سرانجام حتى به آخرالزمان شناسى عامیانه اهل سنت نیز وارد شد. و این که عقاید غیر مسلمانان یهودى، گنوسیسم یا تفکرات ایرانى تا چه اندازه از طریق کیسانیه وارد شیعه شد، قابل بحث است. لکن حضور بخش عظیمى از موالى غیرعرب درمیان نمایندگان شیعى اهل کوفه نیز در قرن دوم/هشتم شایان توجه است، و در این واقعیت که در بعضى گروهها و مجامع کوچک نظریات قطعا گنوستیک درباره نجات جهان و تناسخ روح منتشر شده است، تردیدى وجود ندارد. در سرتاسر قرن دوم/هشتم، کیسانیه داراى حامیانى در عراق، به ویژه در کوفه و مدائن (تیسفون) بودند. تنها شاهد صریحى که راجع به این نخستین شکل شیعه در اختیار داریم اشعارى است که از شاعران عرب به نامهاى کثیر عزه (م. 105/723) و سید حمیرى (م. بین سالهاى 170/787 و 179/795) برجاى مانده است. غیر از اینها، تنها منبع اطلاعاتى، درباره کیسانیه کتابهایى است که بعدا شیعیان دوازده امامى درباره فرق شیعه نوشتند، نظیر کتاب قمى (م. بعداز 292/905). در اشعارى چند از شاعران یاد شده، امید و تردید کیسانیه در انتظارى طولانى براى بازگشت مهدى محمدبن حنفیه منعکس شده است؛ سید حمیرى در جایى مى گوید: «حتى اگر او مدتى طولانى به اندازه عمر حضرت موسى از ما دور بماند، باز هم یقین خواهیم داشت که باز خواهد گشت». و همین شاعر از مخالفانى نیز سخن مى گوید که کیسانیه را مسخره مى کردند، چراکه آنان بعد ازگذشت هفتادسال به بازگشت مردى چشم دوخته بودند که مدتها از مرگش مى گذشت. در عین حال که بعضى از افراد کیسانیه در قالب فرقه هایى گمنام در اطراف شمارى از مدعیان پیامبرى گرد آمده بودند که خاستگاهى معمولى داشتند، تا پایان قرن دوم/ هشتم اکثریت با پیشرفت روزافزون شیعه همگام شدند و به سوى امامانى دیگر روى آوردند، به گونه اى که دو شاعر یاد شده نیز صریحا به این امر شهادت مى دهند. یکى از ویژگی هاى تمامى مراحل شکل گیرى اولیه تشیع، گرایش به شناخت یک امام زنده واقعى از یک سو، و امید به بازگشت مهدى غایب از سوى دیگر، است.

منـابـع

مجلات هفت اقلیم

www. adyan. org

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد