مهلت توبه
فارسی 3566 نمایش |تقرب به خدا
توبه اولین منزل اهل سلوک و اهل عبادت و عبودیت است. اگر کسی قصد تقرب نزد پروردگار را داشته باشد، برای اینکه خود را آماده کند باید از گذشته سیاه و تیره خود باز گردد و توبه کند. تا پیش از آنکه انسان از مرگ خود اطلاع پیدا نماید، باب رحمت الهی توبه باز است و به اتفاق نظر علما بعد از آن پذیرفته نیست. در روایتی که رسول خدا (ص) آن را در آخرین خطبه اش ایراد فرمود، آمده است: «هر کس پیش از مرگش به فاصله یکسال، توبه کند، خداوند توبه اش را می پذیرد. سپس فرمود: یک سال بسیار زیاد است، هر کس پیش از مرگش به فاصله یک ماه توبه کند خدا توبه اش را می پذیرد، سپس فرمود: یکماه بسیار زیاد است، هر کس قبل از مرگش به فاصله یک روز توبه کند، خداوند توبه اش را قبول می کند. آنگاه فرمود: مسلما یکروز هم زیاد است، هر کس قبل از مرگش به فاصله ساعتی توبه کند، خداوند توبه اش را می پذیرد. سپس با اشاره به حلق خویش فرمود: هر کس توبه کند و نفسش به اینجا برسد، خداوند توبه اش را قبول می کند.»
در روایت دیگری آمده است: «زمانى که ابلیس دچار لعنت خدا شد، از خداوند براى بقایش تا روز قیامت مهلت خواست، به او مهلت دادند، از او سؤال شد: این مهلت گسترده را براى چه مى خواهى؟ جواب داد: خداوندا! به عزتت از کنار بنده ات نمى روم، تا جان از بدنش بیرون رود، خطاب رسید: به عزت و جلالم قسم، در توبه را به روى بنده ام تا فرا رسیدن مرگش نمى بندم.»
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقی است و تا وقتی که مرگ مستقیما به او روی نیاورده است، مهلت برای توبه کردن دارد. تنها در وقتی که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدی به نجات ندارد توبه مورد قبول واقع نمی شود، آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثی، ساعت معاینه نامیده شده است، یعنی لحظه ای که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه می کند، به چشم می بیند، در عین اینکه هنوز زنده است، دنیای دیگر را در مقابل خود حاضر می بیند. قبل از آن لحظه، توبه انسان قبول است ولی در آن لحظه دیگر توبه مقبول نیست، هم چنان که در عالم آخرت هم توبه معنی ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا می کند و نه فرضا اگر بخواهد توبه کند، که قطعا توبه واقعی نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهری است، توبه او پذیرفته است.
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «من تاب قبل أن یعاین قبل الله توبته؛ هر کس، پیش از مشاهده، توبه کند خداوند توبه اش را مى پذیرد.»
علت عدم قبولی توبه در هنگام مرگ
اما اینکه چرا توبه در لحظه مرگ قبول نیست، قرآن کریم تصریح می کند که: «و لیست التوبة للذین یعملون السیئات حتى إذا حضر أحدهم الموت قال إنی تبت الآن؛ توبه از کسانى که تا آستانه مرگ مرتکب گناه مى شوند و آن گاه تصمیم به توبه مى گیرند و مى گویند: هم اینک توبه کردیم، پذیرفته نمى شود و نیز آنها که در حال کفر مى میرند، توبه براى آنها نیست. براى اینها عذابى دردناک مهیا ساخته ایم.» (نساء/ 18)
از این آیه استمرار گناهکاری این افراد فهمیده مى شود، حال یا به خاطر اینکه سهل انگارى در مبادرت به توبه و امروز و فردا کردن در آن، خودش معصیتى است مستمر، که هر لحظه تکرار مى شود، و یا به خاطر اینکه این سهل انگارى به منزله مداومت بر گناه است، و یا به خاطر اینکه غالبا خالى از تکرار معصیت نیست، یا تکرار همان معصیت اول یا گناهانى دیگر شبیه به آن.
و اینکه فرمود: "حتى إذا حضر أحدهم الموت" و نفرمود: "حتى اذا جاءهم الموت"، یعنى فرمود: "وقتى مرگ یکى از شما برسد" و نفرمود: "وقتى مرگ شما برسد" براى این است که دلالت کند بر اینکه افراد مورد نظر توبه را امرى حقیر و بى اهمیت نشمارند؛ مساله توبه اینقدر بى اهمیت نیست که مردم در طول زندگى خود هر کارى خواستند بکنند، و هیچ باکى نداشته باشند همین که مرگ یکى از آنان رسید تنها خود او براى اینکه از خطرها و مهلکه هایى که با مخالفت امر الهى براى خود آماده کرده نجات یابد بگوید: حالا دیگر توبه کردم. پس امر توبه به این آسانى نیست، که گناهکار با صرف گفتن چند لفظ و یا صرف نیت توبه از همه خطره رهایى یابد. امام صادق (ع) در پاسخ به سؤال از آیه فوق فرمودند: «ذلک إذا عاین أمر الآخرة؛ آن زمانى است که امر آخرت را مشاهده کنند.»
در آیه دیگری می فرماید: «فلما راوا بأسنا قالوا امنا بالله وحده وکفرنا بما کنا به مشرکین؛ پس چون سختی (عذاب) ما را دیدند، گفتند: تنها به خدا ایمان آوردیم و بدانچه با او شریک می کردیم کافر شدیم.» (مؤمن/ 84) یعنی همین که انتقام ما را دیدند می خواهند توبه کنند و توبه شان را نمی پذیریم. در ساعتی که آن انتقام ما رسید، اظهار ایمان کردن و اظهار توبه کردن فایده ندارد. چرا؟ برای اینکه توبه تنها پشیمانی و بازگشت نیست. یعنی اگر انسان تحت هر عاملی فقط از راه کج خود باز گردد این توبه شمرده نمی شود. توبه آن وقت است که یک انقلاب درونی در وجود انسان پیدا می شود. یعنی نیروهای شهوانی و غضبی و شیطانی انسان علیه تبهکاری های او قیام کنند و زمام مملکت وجود انسان را در دست بگیرند. این معنای توبه است. توبه یعنی انقلاب درونی انسان. انسان وقتی به مرحله ای می رسد که احساس می کند در چنگال مرگ گرفتار است و عذاب الهی را می بیند، بدیهی است که در آنجا اظهار ایمان می کند، اما این اظهار ایمان، انقلاب مقدس درونی نیست.
قرآن در مورد فرعون می گوید: «حتی اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنوا اسرائیل؛ تا وقتى كه در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده اند نيست.» (یونس/ 90) فرعون تا در دنیاست و باد دنیا به تنش می خورد فرعونی می کند، با هیچ استدلالی قانع نمی شود، هیچ نصیحت و موعظه ای را نمی پذیرد، بین ساحران و موسی معارضه درست می کند، خود سحران ایمان می آورند و او بیشتر طغیان می کند، در صدد کشتن موسی و قومش بر می آید، آنها را تعقیب می کند، هنگامی که در دریا غرق می شود، آب او را فرا می گیرد و خود را در لحظات آخر عمر می بیند و یقین می کند که دیگر راه نجات ندارد می گوید: «آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنوااسرائیل؛ ایمان آوردم به خدایى که جز او معبودى نیست، همان خدایى که بنى اسرائیل به وى ایمان آوردند.» (یونس/ 90) اینجا دیگر قبول نمی شود. خدا چرا قبول نمی کند؟ مگر خدا بخل می ورزد؟ نه، اگر کسی توبه کند، خدا قبول می کند ولی این توبه نیست، توبه یعنی انقلاب مقدس درونی. این انقلاب مقدس درونی نیست. آدمی که در قعر دریا، آب تمام اطرافش را گرفته و به هر طرف که نگاه می کند آب می بیند و در این حال اظهار توبه می کند، وجدانش منقلب نشده است، فطرتش زنده نشده است، خودش علیه خودش قیام نکرده است، بلکه حالا که خودش را مضطر و بیچاره می بیند، از روی اضطرار و ناچاری، اظهار تسلیم می کند.
به این ترتیب به او می گویند:«آلئن و قد عصیت قبل؛ آیا حالا (ایمان می آوری؟) در حالی که پیش از این نافرمانی کردی.» (یونس/ 91) چرا یک ساعت پیش که آزاد بودی این حرف را نزدی؟ اگر یک ساعت پیش در حالی که آزاد بودی این حرف را می گفتی معلوم بود که در درون تو انقلاب مقدس پیدا شده، اما حالا که این حرف را می زنی، این، انقلاب مقدس نیست، اضطرار و بیچارگی است. کدام جانی از جانیهای دنیاست که در آن لحظه ای که گرفتار عدالت می شود اظهار پشیمانی نکند؟ ولی این پشیمانی نیست، اصلاح نیست، علامت به صلاح آمدن نیست. اگر جانی، قبل از گرفتار شدن، خودش از درون منقلب شد و در حالی که امکان جنایت برایش بود دست از جنایت برداشت، این اسمش توبه و بازگشت واقعی است. پس علت اینکه در لحظات آخر، در حال معاینه آن دنیا، توبه انسان مقبول نیست، اینست که این عمل اصلا توبه نیست نه اینکه توبه هست و مقبول نیست.
بعضى از علما سخنانى عجیب گفته اند، از آن جمله در معناى آیه فوق که مربوط به داستان غرق شدن فرعون و توبه کردن او در نفس آخر است، گفته است: این آیه هیچ دلالتى بر رد توبه فرعون ندارد و در قرآن کریم هیچ آیه دیگرى هم وجود ندارد که بر هلاک ابدى او دلالت کند از نظر اعتبار هم (البته براى کسى که در وسعت رحمت خدا و سبقت رحمتش بر غضبش خوب بیاندیشد) بسیار بعید به نظر مى رسد که پناهنده به درگاه خود و به در خانه رحمت و کرامت را که با حال تذلل پناهنده او شده از رحمت خود نومید سازد. این کار از یک انسان (البته انسانى که خویهاى فطرى خود یعنى کرامت وجود رحمت را از دست نداده باشد) زیبنده نیست که وقتى انسانى نادم که به راستى از کارهاى ناپسند گذشته خود پشیمان شده و به او پناهنده گشته ناامید سازد، و از جرم او نگذرد، تا چه رسد به خدا که هر انسان داراى رحمت و کرامت، رحمت و کرامتش از او است.
ولی این سخن مردود است به دو دلیل: اول تصریح قرآن کریم که می فرماید توبه در آستانه مرگ صحیح نیست. (آیات مربوطه را قبلا بیان کردیم) و دوم طبق دلیل عقلى و اعتبارى زیرا پشیمانى در حال مرگ پشیمانى کاذب است، و این مشاهده آثار و عذاب گناه و نزول بلا است، که آدمى را در دم مرگ وادار مى کند به اینکه اظهار ندامت کند.
بر فرضى هم که هر ندامتى توبه باشد و هر توبه اى مقبول درگاه حق واقع گردد، ولی آیه شریفه زیر که حکایت حال مجرمین در روز قیامت است و مى فرماید: «و أسروا الندامة لما رأوا العذاب؛ وقتى عذاب را مى بینند ندامت خود را از یکدیگر پنهان مى کنند.» (سبأ/ 33) و آیات بسیار دیگری آن را رد نموده، مى فرماید: بعد از دیدن عذاب اظهار ندامت نموده، درخواست مى کنند خدایا ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح کنیم، آن گاه سخنشان را رد نموده، مى فرماید به فرض هم که برگردند دوباره همان اعمالى که از آن نهى شده اند از سر مى گیرند، و در اظهار ندامتشان دروغ گویند.
علت عدم قبولی توبه در آخرت
اما این که چرا توبه انسان در دنیای دیگر قبول نیست چون در آن دنیا هم انسان همه چیز را مشاهده کرده و می بیند. یک میوه کال که روی درخت قرار دارد می تواند رسیده شود، یک مرحله جلو بیاید، رنگش تغییر کند، حجمش بیشتر شود، طعمش مطبوع تر بشود، شیرین تر بشود، معطرتر بشود، ولی همین که از درخت افتاد، تمام امکانات از بین می رود، یعنی آخرین فعلیتش، آخرین حالتش، در همان لحظه ای است که از درخت می افتد. انسان میوه درخت طبیعت است، میوه درخت دنیا است. تمام امکاناتی که برای ما انسانها موجود است، در طبیعت و در دنیا موجود است، برای ما خوب شدن در دنیا امکان دارد، وسائل بد شدن و بدتر شدن هم باز در دنیا موجود است. ما که در این دنیا هستیم، روی درخت طبیعت و دنیا هستیم، میوه این درخت هستیم.
این جهان همچون درخت است ای گرام *** ما بر آن، چون میوه های نیم خام
تا ما روی درخت طبیعت هستیم، همه امکانات برایمان هست، اگر عبادت کنیم، مثل میوه ای که می رسد، رسیده می شویم. اگر گناه بکنیم، مانند میوه ای که آفت زده می شود، آفت زده می شویم مثل اینکه کرمی یا شته ای از راه درخت به این میوه برسد. توبه هم یکی از امکانات است، مثل آب و غذائی است که از راه درخت طبیعت باید بما برسد. بنابراین وقتی مردیم دیگر به ما نمی رسد. چرا؟ چون توبه یک انقلاب مقدس است و همه تغییرها و انقلابها و حرکتها مال این دنیا است، همه تغییر مسیر دادن ها و تغییر جهت دادن ها مال این دنیا است، بالا رفتن و پائین رفتن در این دنیا است. همین که پا به آن دنیا گذاشتیم، در هر حد و درجه ای که هستیم، در هر مسیری که هستیم، به سوی هر چیزی که هستیم، در همانجا متوقف می شویم. آخرین حد فعلیت تمام شده است. انسان پس از آنکه از این دنیا رفت، نظام زندگیش به کلی تغییر می کند و عوض می شود و امکان ندارد کوچکترین استفاده ای از نظاماتی که در دنیا هست، بکند.
عمل و توبه، پیشروی و پسروی، بالا رفتن و پائین رفتن و تغییر مسیر و جهت دادن، همه مال این دنیا است. این کلام علی (ع) است: «الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب، و لا عمل؛ امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست، و فردا روز حساب است و امکان عمل نیست.» دنیا محل مجازات و رسیدن به حساب نیست. نه اینکه بخواهد بگوید هیچ مکافاتی در دنیا نیست. بعضی از اعمال در دنیا مکافات است، و بعضی از بدبختی هایی که در دنیا به انسان می رسد، نتیجه عمل انسان است. اما خیال نکنید که حساب هر عمل بدی را خدا در این دنیا می رسد و خیال نکنید که هر حالت بدی که انسان پیدا می کند، در نتیجه یک عمل گذشته او است، اینجور نیست. بنابراین آیا اگر انسانی در این دنیا هیچ گونه مجازاتی نشد، دلیل بر این نیست که حسابش پاک بوده است؟ نه آیا اگر کسی در دنیا سختی ای دید، دلیل بر بدی عمل اوست؟ نه، اینجور نیست. درس اسلام به ما این است: «الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل؛ دنیا دار عمل است، دار رسیدگی و حساب کردن نیست. بر عکس آخرت دار عمل نیست، منحصرا دار حساب است و بس.»
البته این نکته را هم باید در نظر داشت که هر چند آدمی در آن جهان دستش از اصلاح و تکمیل خود کوتاه است در عین حال گاهی به واسطه سببی از اسباب از این جهان رحمتهایی به او می رسد. رسول خدا فرمود: «همینکه آدمی می میرد دفتر عمل وی بسته می شود، ستونهای حسنات و همچنین ستونهای سیئات به کلی بسته می گردد مگر از ناحیه سه چیز: یکی اینکه آدمی یک مؤسسه خیر از ود باقی گذاشته باشد که بندگان خدا بعد از او از آن مؤسسه منتفع گردند، مثل اینکه بیمارستان یا مدرسه یا مسجدی تأسیس کرده باشد، دیگر اینکه اثری علمی از خود به یادگار گذاشته باشد که بعدها طالبان علم و معرفت از آن اثر علمی بهره مند شوند، سوم اینکه فرزندانی صالح و درستکار و مؤمن باقی گذاشته باشد که بعد از مردن برای وی طلب مغفرت نمایند.»
تأخیر نیانداختن توبه
پس توبه انسان محدود است به قبل از دیدن مرگ و آثار آن، و پس از آنکه انسان مرگ را مشاهده کرد (نظیر فرعون)، دیگر توبه او قبول نیست. از این ها چه نتیجه ای باید بگیریم؟ از فرصت باید استفاده کنیم، از آن کسانی نباشیم که توبه را تأخیر می اندازند به حساب اینکه وقت باقی است. خدا می گوید: «یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرورا؛ (آری) شیطان وعده شان می دهد و آنها را آرزومند می کند، لکن شیطان به آنها جز فریب وعده نمی دهد.» (نساء/ 120) این وعده ها که: دیر نمی شود، هنوز از عمر ما خیلی باقی است، هنوز یک گل از صد گل ما باز نشده است، وعده های شیطانی است، فریب های نفس اماره است، انسان نباید توبه را تأخیر بیندازد.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 67-63
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 4 صفحه 383-391
محمد اصغری نژاد- رویکردی به توبه- مجله پاسدار اسلام- شماره 275
حسین انصاریان- توبه آغوش رحمت
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها