مقایسه طلاق در آیین هندو و اسلام

فارسی 2406 نمایش |

طلاق و انحلال نکاح در آیین هندو
با پایان گرفتن آیین ازدواج، زن و مرد هندو به گونه ای فسخ ناپذیر با هم پیوند می یابند. اما این مفهوم مقدس و ماهیتا نمادین ازدواج، نمونه ای از آرمان مختص هندوان متعلق به کاست های بالاست. در واقع، همواره برای ازدواج های غیر موفق، چاره هایی پیش بینی شده است. به طور کلی، هندوان کاست های پایین تر (در این چهارچوب، خط مرزی تعریف روشنی ندارد), طلاقی نسبتا آسان و ازدواج مجدد مرد و زن را مجاز دانسته اند. علاوه بر این، در میان کسانی که به قواعد دارما اکیدا پایبندند، شوهر بدون پسر زن دیگری خواهد گرفت و حتی موظف به این کار است؛ و در صورتی که همسر اول دارمای خود را مرعی دارد، شوهر متکفل نفقه اوست. عقد نکاحی که بر فریب استوار باشد باطل است. پدر دختری که نقصی دارد، باید این نقص را مطرح سازد، و در غیر این صورت، حاکم می تواند او را به مجازات برساند.

موارد و شرایط انحلال نکاح
انحلال نکاح در موارد چندی مجاز بود. مثلا منواسمریتی مقرر می دارد که شوهر باید زنی را که از او (یعنی شوهر) متنفر است، تنها به مدت یک سال تحمل نماید؛ حال آنکه در بخش دیگری هیچ تأخیری را در خلاصی جستن از زن پرخاشگر توصیه نمی نماید. منواسمریتی در این مورد به طور خلاصه می گوید: "زنی را که باده می نوشد و رفتار ناخوشایندی دارد، سرکش، بیمار، شیطان صفت یا مبذر است، می توان طرد کرده و زن دیگری را جانشین او ساخت". مسلما طرد زنان با طلاق اختلاف دارد، اما در عمل چنین ترتیباتی موجب فسخ عقد نکاح می گردد. اگر شوهر نتواند تکالیف زناشویی خود را به انجام برساند و یا با همسر خود بد رفتاری کند، منواسمریتی زن را به خاطر دوست نداشتن شوهرش نکوهش نمی کند. اما نظام قواعدی که تأکید می نماید که زنان باید تنها یک شوهر داشته باشند، به او اجازه نمی دهد که حتی چنین شوهر بدی را ترک گوید. در نهایت از او انتظار می رود که شوهر خود را تحمل کند. اما واقعیت آن است که در این گونه شرایط، زنان نیز حق خود را برای جدا شدن از شوهر می طلبند.

زنا در متون دینی هند
متون دینی سانسکریت مواضع بسیار متفاوتی در قبال زنا اتخاذ نموده اند. برخی آن را تخلفی جزئی تلقی می کنند: زن پس از خاتمه ایام حیض و تحمل بعض عقوبات بار دیگر پاک می شود. برای شوهر زناکار تنها عقوبت ملایمی در نظر گرفته می شود. اما متون دیگر، حتی مجازات اعدام را برای زن یا مرد زناکار، به تناسب کاستی که به آن تعلق دارد، مقرر می دارند. رهیافت هندوان در قبال انحلال نکاح نشان می دهد که در جامعه ای تحت سلطه ذکور و با انتظاراتی بروشنی تعریف شده، جایگزینی بعض زنان مجاز است. در نتیجه، به نظر می رسد که زنان هندو بیشتر نگران تداوم ازدواج و حفظ جایگاه و موقعیت خود به عنوان "همسر" باشند. بررسی پرونده های قضایی معاصر نشان می دهد که زنان هندو، زنا، بد رفتاری و بسیاری از سخت گیری های شوهرشان را تحمل می کنند، زیرا باقی ماندن در ازدواجی ناموفق را بر تنها زندگی کردن به عنوان زنی مطلقه مرجح می دانند. مطالعات جامعه شناختی نشان داده است که ازدواج های تمهیدی به همان سادگی ازدواج های مبتنی بر عشق خاتمه نمی یابد، و اینکه در این چهارچوب به نظر می رسد نتیجه بیشتر به دیدگاه زن بستگی داشته باشد.

منافع زنان در قوانین امروزی هند
مدارک و شواهد بسیار زیادی وجود دارد که نشان می دهد امروزه در هند قوانین علیه منافع زنان عمل می کند، اگرچه ظاهرا این قوانین به منظور حمایت بیشتر از زنان وضع شده است. در صورت وجود بعض معایب، طلاق مجاز شمرده می شود؛ اما در موارد بسیار، شوهران ضعیف و خویشاوندان شیطان صفت، چنین معایبی را جعل می کنند تا زنی را که خود را مطلقه نمی انگارد از خانه شوهر طرد کنند. در صورتی که ازدواج نتواند فرزندان ذکور مطلوب را تولید کند، قوانین معاصر هم قادر به ارائه راه حلی رضایت بخش نیست. امروزه شوهر باید همسر خود را طلاق گوید تا بتواند مجددا ازدواج کند، زیرا از سال 1955 داشتن دو همسر جرم اعلام شده است. اما بر طبق قوانین جدید، بچه دار یا پسردار نشدن نمی تواند دلیلی برای طلاق باشد. بنابراین زوجین باید ترتیبات دیگری اتخاذ نمایند تا مرد بتواند، علاوه بر همسر خود، زوجه دیگری داشته باشد، و یا لازم است دلیلی برای طلاق بتراشند. در هر یک از دو صورت، در مقایسه با نظام سنتی، زن بازنده است. پیشنهاد شده که لازم است در برخی موارد داشتن دو همسر مجاز شمرده شود، و در واقع این چیزی است که بعض زوجین خود ترتیب آن را می دهند. پذیرش فرزند سالهاست که در میان هندوان معمول بوده، و با توجه به منافع معنوی آن و نیز کمک به تداوم خانواده مجاز شمرده می شود. اما این روشی نیست که برای همه هندوان قابل قبول باشد. امروزه در هند بحث های زیادی وجود دارد که آیا لازم است، همانند بریتانیا، انقطاع برگشت ناپذیر ازدواج، به عنوان دلیلی برای طلاق، مجاز شمرده شود. بسیاری از هندوان احساس می کنند که در آن صورت مفهوم نمادین ازدواج کاملا بی معنی خواهد شد، که عواقب مصیبت باری برای جامعه، و بخصوص زنان و فرزندان در بر خواهد داشت. بسیاری از هندوان بر این باورند که در هنگام اصلاح قوانین هندو، بهتر است هند، به جای تقلید کورکورانه از الگوهای غربی، بر تفسیر آزاد منشانه سنت های فرهنگی هندو تکیه کند. ممکن است الگوهای غربی به قوانینی کافی و نامناسب منجر شود، زیرا توجه اصلی آنها بر فرد است و دغدغه های موسع مربوط به دارما را ملحوظ نمی داند.

طلاق و انحلال نکاح در دین اسلام
گاه شرایطی پیش می آید که حتی بهترین مشارکت ها نیز فسخ می گردد، و ازدواج هم مستثنی نیست. قلب و ذهن مردم به طرق مختلف و به دلایل گوناگون تغییر می یابد. ممکن است این تغییر به قدری عمیق و گریز ناپذیر باشد که مقصود ازدواج را لوث کند. بنابراین، اگرچه اسلام دائمی بودن و تداوم ازدواج را مسلم می شمارد، ولی احتمال انحلال آن را نیز مردود نمی داند. طلاق ابغض حلال ها در نزد خداست.

دلایل طلاق در قرآن
دلایل طلاق به طور کلی در قرآن ذکر شده است. طلاق نتیجه ناتوانی زوجین یا یکی از آنها به انجام وظایف زناشویی و ادامه زندگی توام با مهربانی و رحمت نسبت به یکدیگر است. اگرچه این در نهایت مساله ای در رابطه شخصی با خدا و امانت الهی است، ولی حقوقدانان مسلمان شاخص های این ناتوانی را مشخص نموده، و وضعیت هایی را که می توان به عنوان زمینه طلاق یا انحلال نکاح پذیرفت، تصریح کرده اند. از نظر زن، وجود این شرایط طلاق را توجیه می کند: غیبت طولانی شوهر بدون اطلاع از وضعیت او؛ حبس طولانی یا اسارت در دست دشمن حربی؛ امتناع مرد از تکفل زن؛ فقر مفرط شوهر؛ و عنن. مجموعه دیگری از شرایط نیز موجود است که برای هر دو طرف قابل استناد است: ترک خانه؛ بیماری مزمن؛ جنون؛ ارائه اطلاعات نادرست در زمان عقد نکاح؛ ناسازگاری؛ بدرفتاری، فسق یا تساهل اخلاقی. شرایط دیگری نیز هست که در واقع انحالال نکاح را ضروری می سازد: گروش زن به اسلام وقتی که شوهر غیر مسلمان باقی بماند؛ ارتداد، و احراز غیرقانونی بودن عقد اولیه ازدواج. توجه به این نکته جالب است که اولا زمینه ها و موارد توجیه طلاق برای زنان بیش از مردان است. ثانیا، وجود حق انتخاب طلاق برای یک یا هر دو طرف لزوما به معنای آن نیست که باید از آن استفاده شد یا قطعا از آن استفاده خواهد شد. طلاق آخرین چاره است، و اگر انجام آن ضرورت یافت، طرف ها را باید تشویق نمود که نسبت به یکدیگر خیرخواه، مهربان و منصف باشند، که گویی پیوند ازدواج همچنان پابرجاست. اگر همه تلاش ها باری آشتی و اعاده روابط خوب میان دو طرف بی نتیجه باشد، و شوهر و زن ادامه زندگی مشترک را غیر ممکن بدانند، نباید آنها را به ادامه زندگی مجبور یا متقاعد ساخت. در این صورت باید دوستانه از هم جدا شوند، و هر یک بکوشند در کنار شخص دیگری و در ازدواجی جدید به اداء امانت الهی بپردازد.

انواع طلاق
سه نوع طلاق وجود دارد: طلاق به وسیله شوهر، به وسیله زن، به وسیله دادگاه.

زمان و شرایط طلاق
طلاق به تناسب اوضاع و احوال سه تا نه ماه به طول می کشد. بنابراین، گونه گونی های چندی در نحوه عمل وجود دارد. اما روشی که بیشتر معمول است مقرر می دارد که اولا طلاق در حضور دو شاهد انجام گیرد. طلاق را می توان کتبا یا شفاها انجام داد. ثانیا، در ایام حیض نمی توان زن را طلاق داد. بعد از, طهر از این حیض، شوهر نخستین بار اعلام طلاق می کند. دومین اعلام طلاق بعد از قاعدگی ماه بعد انجام می گیرد. و بعد از سومین قاعدگی ماهانه، اعلام نهایی طلاق انجام می گیرد. ثالثا، اگر معلوم شود که زن باردار است، طلاق تا بعد از وضع حمل قابل انجام نیست. مدت سه نوبت قاعدگی، عده، خوانده می شود. در خلال این مدت، می توان به همسر رجوع کرد و آشتی نمود. اگر زن باردار باشد، طلاق را نمی توان انجام داد، زیرا ممکن است تولد کودک موجب تحولی در قلب والدین گردد. به علاوه، لازم است مشروعیت طفل و هویت او احراز گردد. در تمام مدت عده، باید با زن با محبت رفتار کرد و همه وسایل معمول رفاه را برای او تامین نمود. در این مدت نمی توان زن را از خانه اخراج کرد. کودکان کم سن در حضانت مادران مطلقه خود باقی می مانند، مگر آنکه عدم اهلیت آنها محرز گردد. پدر مسئولیت دارد که هزینه کامل نگهداری از فرزند را بر عهده گیرد، و هزینه آن را منصفانه به مادر تادیه نماید. به علاوه، تنها شوهر مسئول تامین مسکن، پوشاک و خوراک کودک است، حتی اگر طفل در حضانت و یا در خانه مادر باشد. زن مهری را که شوهر در زمان ازدواج به او داده، برای خود نگه می دارد.

تبعات طلاق
یکی از تبعات طلاق، آزادی برای ازدواج مجدد است. طلاق داغ ننگی بر پیشانی ذیربط نیست، و ضرورتی ندارد که بعد از طلاق زندگی خود را در تنهایی بگذارنند. بعد از طلاق، طرف های ذیربط، در صورتی که خواستار آرامش و هماهنگی باشند، از هر فرصت ممکن برای ازدواج مجدد برخوردارند. بسیاری از مسلمانان در کشورهایی زندگی می کنند که قوانین فوق در آنجا جاری نیست. در این صورت، به عنوان مسلمان بر طبق آن قوانین غیر دینی زندگی می کنند، و تاثیرات آن را بر حیات و ارزشهای اسلامی شان تعیین می نمایند.

منـابـع

ورنر منسکی- اخلاق در شش دین جهان، بخش هندوئیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 66-78 و صفحه 426-429

کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه شنکایی- انتشارات سمت

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد