تبلیغ و نودینی در دین یهود (تغییر آیین در یهودیت)

فارسی 4005 نمایش |

مقدمه

نودینى یا تغییر آیین کمابیش در ادیان مختلف وجود داشته و دارد. متدینان به یک دین به دلایل متعددى از دین خود روى برتافته، به سایر ادیان روى مى آورند. این پدیده بیشتر معلول فشارهاى بیرونى، مطامع دنیوى و جاه طلبى است و در پاره اى موارد، در پى آگاهى از کاستى ها و نارسایى آموزه ها و تعالیم دین خودى و عدم ارائه راه برون رفت از مشکلات و نیز پاسخگو نبودن دین قبلى به دغدغه ها با طیب خاطر صورت مى گیرد. دانشمندان علوم رفتارى این موضوع را با کنجکاوى تحسین برانگیزى مطرح و زوایاى پنهان آن را آشکار ساخته اند. شواهد تاریخى بیانگر این واقعیت است که در طول تاریخ، برخى از پیروان ادیان مختلف به دلایل مختلف، از کیش خود سربرتافته، به سایر ادیان گرویده اند.
بدون تردید، چنین رویدادى به ندرت اتفاق افتاده است و تازه در همین موارد نادر، به ویژه در جاهایى که تغییر آیین به صورت گروهى صورت گرفته است، بیشتر عوامل بیرونى دخالت داشته اند؛ چه آن که غالب پیروان ادیان به رغم آگاهى از کاستى ها و ضعف هاى آیین و سنت خویش و نیز نقاط قوت سایر ادیان، مایل نیستند از سنتى که در آن نشو و نما یافته اند فاصله گرفته، سوداى ادیان دیگر را در سر بپرورانند. به عبارت دیگر، حتى اگر آنان در عمل پایبند آیین و سنت خود نباشند، در ظاهر مایلند خود را به آن وفادار نشان دهند. جامعه شناسان، روان شناسان و نیز عالمان الهیات هر یک از منظرى خاص به این موضوع نگریسته، و مقالات و کتاب هاى زیادى ذیل همین عنوان نوشته اند و به خوبى علل و دلایل نودینى را به بحث گذاشته اند.

معناى نودینى

واژه "conversion" از ریشه لاتینى "convertere" به معناى تغییر جهت گیرى یا جهت یابى دوباره معنوى است. معادل این واژه در زبان هاى یونانى و عبرى نیز به معناى حرکت و تغییر است. به عبارت دیگر، این واژه و معادل هاى یونانى و عبرى آن هر سه به طور مستقیم به حرکت یا تغییر فیزیکى یا مادى اشاره دارند. با این وصف، به اعتقاد تامسفین به طور مستقیم به تغییر روح یا ذهن خصوصا تغییر عقیده یا شیوه زندگى اشاره دارند. در کتاب مقدس عبرى، دو واژه براى نودین به کار رفته است. واژه گرتشاو (gertoshab )و واژه گرصدق (gerzedek). واژه نخست به ساکن یا مقیمى اطلاق مى شود که تنها از بت پرستى روى گردانده ولى آیین یهود را نپذیرفته است. واژه دوم در مورد افرادى به کار مى رود که از سر اعتقاد به یهودیت گرویده اند و به سرزمین اسرائیل به قصد ماندن آمده اند، نه به قصد تفرج و سیاحت.

واژه هاى وابسته و مرتبط با نودینى
رویگردانى از یک سنت دینى بزرگ و روى آوردن به سنت دینى بزرگ دیگر را تغییر سنت مى گویند. با ظهور مسیحیت و اسلام، این نوع نودینى رواج یافت. در این نوع نودینى، شمار زیادى از افراد تغییر آیین مى دهند. حرکت از یک جهان بینى، نظام مناسک، جهان نمادین و طرز زندگى به دیگرى فرآیند پیچیده اى است که غالبا در فضاى تعارض میان فرهنگى اتفاق مى افتد. در یک سنت دینى بزرگ، فرقه ها و گروه هاى بى شمارى وجود دارند. گرایش یک فرد از یک فرقه به فرقه دیگر را تحول و تغییر سازمانى و نهادى مى نامند. تغییر از کلیساى باپتیست به کلیساى پرسبیترى در پروتستانتیزم امریکایى نمونه اى از این نوع تغییر است. تغییر و تحول فرد یا گروه از عدم التزام و تعهد به یک آیین و دین به مشارکت با یک نهاد یا جامعه دینى را وابستگى مى نامند. بسیارى از کسانى که به نهضت هاى دینى جدید گرایش پیدا مى کنند، پیشینه دینى ندارند. التزام و تعهد مجدد شخص را به دینى که قبلا به طور رسمى یا غیر رسمى به آن وابستگى داشته است تشدید وابستگى مى نامند. این نوع تغییر هنگامى رخ مى دهد که اعضاى رسمى یک نهاد دینى باورها و تعهد خود را در طرز زندگى خود دخالت مى دهند یا هنگامى که تعهد و التزام مردم از طریق تجربه دینى عمیق یا بصیرت هاى جدید ژرفا پیدا مى کند و تقویت مى گردد. واژه ارتداد و رفض، به ترک یک سنت دینى یا باورهاى آن از سوى اعضاى قبلى اطلاق مى شود. این تغییر لزوما به معناى پذیرش یک دیدگاه دینى جدید نیست، بلکه غالبا به قبول و اتخاذ یک نظام غیر دینى از ارزش ها اشاره دارد. تعریف هاى زیادى از نودینى شده است. در یهودیت و مسیحیت، نودینى به معناى فراخوان و دعوت بنیادى براى ترک شر و بدى و برقرارى رابطه با خدا از طریق ایمان است.

جهان شمول و همه نگر بودن یهودیت

از دیرباز این مسئله مطرح بوده است که آیا یهودیت دینى همه نگر و جهان شمول است یا این که اختصاص به بنى اسرائیل دارد. زعما و پیشوایان یهودیت هر یک با استناد به پاره اى از آیات کتاب مقدس عبرى، اعلام موضع نموده و یکى از این دو قول را اختیار کرده اند. از یک سو، به نظر مى رسد یهودیت واجد پیامى براى تمام بشریت است و با این که پیامبران بنى اسرائیل در ابلاغ این پیام نقش محورى و خطیرى را ایفا کرده اند، روح پیام عام و از اعتبارى جهانى برخوردار است. از سوى دیگر عهد عتیق حاوى آیاتى است که بر اختصاص داشتن آیین یهود به قوم یهود و بنى اسرائیل تأکید مى ورزد. و از آنان به عنوان قوم مقدس، قوم خاص و قوم برگزیده یاد مى کند. در کتاب مقدس عبرى هر دو عنصر در کنار هم وجود دارد.

عهد خدا با نوح
خداوند به نوح وعده داد تا بلایایى که قبلا بر بشر نازل مى شد، فرود نخواهد فرستاد. در سفر پیدایش آمده است: «اینک من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذریت شما... و حتى با حیوانات استوار مى گردانم...» بدیهى است چنین عهدى که با تمام بشر بسته شده است یک جانبه نیست، بلکه فرزندان نوح نیز مى بایست دستورهاى خداوند را که در هفت قانون نوح تجلى یافته، پایبند باشند و خدا را اطاعت کرده، بت پرستى را به کنارى نهند. بنابراین، نجات تنها از آن قوم برگزیده یا کسانى که از طریق نودینى به یهودیت پیوسته اند نیست، بلکه به روى تمام انسان ها گشوده خواهد بود، مشروط به آنکه قوانین الهى را به کار بندند و پارسایى پیشه کنند. در تفسیر سفر پیدایش آمده است خداوند هفت فرمان به فرزندان نوح اعطا کرده است. این قوانین هفت گانه که عبارتند از: برپا داشتن دادگاه هاى شرعى، منع کفر، بت پرستى، فساد جنسى، آدم کشى، دزدى، و نخوردن عضو جدا شده از حیوان زنده. در هیچ جاى کتاب مقدس بسان ده فرمان موسى به شماره درنیامده اند، بلکه تنها در سفر پیدایش به طور کلى به عهد خدا با نوح اشاره شده است. خداوند آسمان و زمین را به عنوان شاهد مى خواند: روح پارسایى متوقف است بر این که هر شخص چه رفتار و کردارى انجام دهد، اعم از این که یهودى یا غیر یهودى، مرد یا زن، نوکر یا آقا باشد.

اعتقاد به آیین حنیف و توحید
دروازه ها همیشه به روى انسان هاى عادل و پرهیزگار باز است و هر کس بخواهد مى تواند وارد شود و همچنان که فرمان هاى هفت گانه نوح تمام امت ها را دربرمى گیرد، اعتقاد به آیین حنیف و توحید نیز که ابراهیم (ع) داعیه دار آن بود تمام انسان ها را در بر مى گیرد، به گونه اى که هر کس به یگانگى خدا شهادت دهد، از فرزندان ابراهیم به شمار خواهد رفت. چنان که ملاحظه مى کنید، صرف ایمان به یگانگى خدا کافى است تا انسان در زمره فرزندان ابراهیم درآید و جمیع امت هاى جهان از او برکت خواهند یافت؛ زیرا او را مى شناسم که فرزندان و اهل خانه خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ کنند و عدالت و انصاف را به جا آورند تا خداوند آنچه به ابراهیم گفته، به وى برساند.

جهان شمولى تعدیل یافته در نظر ابن میمون
ابن میمون در روزگارى که جنبه قومى و قبیله اى یهودیت غالب بود، نوعى جهان شمولى تعدیل یافته را ترویج مى کرد. از نظر او، عهد خدا با نوح که در قالب هفت فرمان تجلى کرده است همگانى و فراگیر است. بنابراین اگر بیگانه اى هفت قانون نوح را رعایت کند عادل به شمار خواهد آمد و از جهان آینده بهره مند خواهد گشت. ابن میمون در ادامه مى گوید گردن نهادن به مفاد عهد خدا با موسى، که بن مایه تورات است، اختصاص به قوم بنى اسرائیل دارد و سایرین موظف به رعایت آنها نیستند. بنابراین چنان چه فردى با طیب خاطر یا از سر اجبار و اکراه به دستوراتى که در تورات آمده گردن نهد، باید از او استقبال کرد.
ابن میمون در پاسخ به حسداى هلوى مى گوید: «اما سؤال شما درباره ملت ها، مى دانید که خدا به دنبال قلب آدمى است و نیت که امرى قلبى است معیار همه چیز است. به همین دلیل، فرزانگان ما مى گویند: انسان هاى باتقوا و پرهیزگار در میان غیر یهودى ها [کفار و مسیحیان] سهمى در جهان آینده دارند؛ البته مشروط به این که آنچه ما درباره شناخت خدا فرا گرفته ایم، فرا گیرند و نفوس خود را با صفات ارزشمند و پسندیده شرف بخشند. در این صورت، بدون تردید هر که نفس خود را با اصول اخلاقى و حکمت مبتنى بر ایمان به خدا شرافت بخشد، مطمئنا به انسان هاى جهان آینده تعلق خواهد داشت. به همین دلیل فرزانگان ما مى گویند: "حتى یک غیر یهودى اى را که تورات سرور ما موسى را مطالعه کند مى توان با کاهن اعظم برابر دانست."»
ربى ارمیا مى گوید: «ما چگونه بفهمیم که حتى یهودیانى را که به تورات عمل کرده اند باید با کاهن اعظم برابر دانست؟» کتاب مقدس مى گوید: «باید فقط از دستورات و قوانین من اطاعت کنید و آنها را به جا آورید، چون من خداوند، خداى شما هستم. اگر قوانین مرا اطاعت کنید زنده خواهید ماند.» ارمیا خاطرنشان مى شود که خداوند قوانین را به خود منتسب مى کند و نه کاهنان یا اسرائیلى ها و جز آن. او مى گوید اگر از قوانین و دستورات من اطاعت کنید زنده خواهید ماند.

جهان شمولى یهودیت در اشعیا و مزامیر
در اشعیا و مزامیر نیز آیاتى وجود دارد که بر ادعاى جهان شمولى یهودیت صحه مى گذارد. در اشعیا آمده است: «دروازه ها را بگشایید تا قوم عادل و با ایمان وارد شوند.» در این جا کتاب مقدس نمى گوید که یهودى ها یا کاهنان وارد شوند، بلکه مى گوید انسان هاى پرهیزگار. در مزامیر نیز شبیه همین مضمون آمده است، آن جا که مى گوید: «دروازه هاى خانه خدا را باز کنید تا وارد شوم و خداوند را پرستش کنم! این دروازه خداوند است؛ فقط نیکوکاران مى توانند از آن وارد شوند.»

جهان شمولى یهودیت در سخنان موساى کوزایى
موساى کوزایى، حاخام برجسته فرانسوى، یهودیان را به اصلاح رفتار و کردارشان فرامى خواند. او به یهودیان هشدار مى دهد رفتار خویش را اصلاح کنند تا بیگانگان با مشاهده رفتار ناشایست آنان از یهودیت بیزار نشوند. به واقع، رفتار خوب یهودیان مى تواند زمینه ورود افراد بیشترى را به کیش یهودى مهیا سازد، چه آنکه فلسفه تبعید و سرگردانى قوم یهود چیزى جز اشاعه فرهنگ توحیدى در میان جوامع الحادى و چندخدایى و نیز پیدا کردن پیروان جدید نبوده است. العازار بن پدات، یکى از حاخام هاى قرن سوم، نیز به این مطلب تصریح کرده است. با تأمل در کلمات موساى کوزایى مى توان دریافت که هر چند یهودیت در آغاز توسط انبیاى بنى اسرائیل مخاطبان خود را در میان قوم یهود و اسباط دوازده گانه مى یافت، اما به زودى اقوام و ملل پیرامون ایشان را مخاطب خود ساخت و وعده الهى را براى آنان نیز صلا در داد.
بدین ترتیب، مى توان به وجه جمع و راه میانه اى براى ادعاى جهان شمولى یهودیت از یک سو و ادعاى اختصاص داشتن آن به قوم یهود از سوى دیگر دست یازید. برترى و مزیت بنى اسرائیل بر سایر اقوام تنها در این بود که آنان از طرف خداوند برگزیده شوند و رسالت خود را به عنوان منادى و مبشر وعده الهى به همه اقوام جهان به خوبى انجام دهند. در پاراگراف دوم دعاى عالینو (وظیفه ما) نیز آمده است. یهودیان براى کمال انسان در پادشاهى خدا وساطت مى کنند. در این بخش از دعا، ادعاى جهان شمولى یهودیت تقویت، و امید وافر به آمدن ملکوت خدا ابراز شده است و آرزوى جهانى که در آن نوع بشر یک دل و یک جهت تنها خداى حقیقى را پرستش کنند و جهان تحت قدرت مطلقه او به کمال برسد، مطرح شده است.

نظریه جهان شمولى تعدیل یافته موسى مندلسون
موسى مندلسون، از فیلسوفان یهودى قرن هجدهم، نیز همچون موساى کوزایى و اندیشمندان دیگر بر این باور است که یهودیت صرفا راهى است که خداوند براى یهودیان قرار داده تا در آن گام نهند. بنابراین یهودیت دین تبلیغى و تبشیرى نیست. ما به عنوان یهودى وظیفه نداریم دیگران را به یهودیت فراخوانیم، زیرا فعالیت تبشیرى با یهودیت بیگانه است. تمام حاخام ها در این نکته هم داستانند که شریعت موسوى تنها بر یهودیان الزامى است و بس. او مى گوید خداوند تمام اقوام را دستور داد که قوانین طبیعى و دین پدران نخستین را مراعات کنند. در صورتى که بر طبق دین عقل یا طبیعت زندگى کنند، بیگانگان پارسا خوانده خواهند شد. مندلسون از آمدن کنفوسیوس هاى دیگر استقبال مى کند و معتقد است اگر چنین رؤیایى به واقعیت بپیوندد، بر طبق آموزه هاى دینى خود، آنان را دوست خواهد داشت و به آنان احترام خواهد گذاشت، بى آن که تغییر آیین دهند و به یهودیت گرایش پیدا کنند. چنانکه ملاحظه شد، او نیز بین ادعاى جهان شمولى یهودیت و اختصاصى بودن آن براى یهودیان به راه حل میانه و یا به عبارت دقیق تر به نظریه جهان شمولى تعدیل یافته رسیده است.

رابطه میان برگزیدگى بنى اسرائیل و عمل آنان به تورات

برخى از دانشمندان یهود میان برگزیدگى بنى اسرائیل و عمل آنان به تورات رابطه تنگاتنگى قائلند. به نظر آنان بنى اسرائیل برترى ذاتى بر سایر ملل ندارند تا به خاطر آن شایسته لطف و مرحمت ویژه الهى شوند، بلکه تا زمانى که فرمان هاى تورات را گردن مى نهند، مقام و منزلت خود را حفظ خواهند کرد و در غیر این صورت جایگاه خود را از دست خواهند داد. از طرفى آنان تورات را از بنى اسرائیل نمى دانند، بلکه معتقدند تورات براى تمام بشر آمده است، لذا گفته اند: «هر جمله اى که توسط خداى قادر مطلق گفته مى شد، به هفتاد زبان به گوش مى رسید.»
همین مضمون در برشیت ربا نیز آمده است: «موسى تورات را به هفتاد زبان شرح مى داد.» از این جملات و نظایر آن، جهان شمولى یهودیت استفاده مى شود. در باب هجدهم سفر لاویان نیز آیه اى وجود دارد که بر این مهم دلالت دارد، آنجا که مى گوید: «پس شما فرایض و احکام مرا نگاه دارید، که هر آدمى که آنها را به جا آورد، به واسطه آنها زیست خواهد کرد.» در این جا تعبیر "هر آدمى" به کار رفته است نه هر کاهن، لاوى یا اسرائیلى که این خود دلیل بر جهان شمولى یهودیت است. در تفسیر این آیه آمده است: «اگر یک غیر یهودى فرامین تورات را به جا آورد، او با کاهن اعظم برابر خواهد بود» حتى قربانى هایى که در معبد بیت المقدس تقدیم مى شد براى سلامتى و سعادت نوع بشر بود.

 

منـابـع

آبراهام ا. کهن- گنجینه‏اى از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانى- صفحه 86- 82

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 6 صفحه 302

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏14 صفحه 147

حبیب لوى- احکام و مقررات حضرت موسى (ع)- صفحه 2- 11

رضا گندمى‏- مقاله نودینى در یهودیت- فصل نامه هفت آسمان- شماره 21

عبدالکریم شهرستانی- ملل و نحل- جلد 1 صفحه 250

سهیلا جلالی کندری- یهود شناخت- صفحه 190- نشر فرهنگ اسلامی- تهران، 1380

سیدمحمّد شیرازی- «دنیا و یهود»- ترجمه محمدهادی مدرسی- صفحه 122- 124

ابوالحسن ندوی- نبی رحمت- ترجمه محمد قاسم قاسمی- صفحه 170- 171

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد