مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (کلیسا)
فارسی 4737 نمایش |رستگارى و نجات در مسیحیت در دو باب
رستگارى و نجات در مسیحیت در دو باب مطرح مى گردد: یکى در مورد گناه ذاتى و نجات از آن; و دیگرى در مورد گناهان ارادى و پاکى از آنها و پیروى از تعالیم مسیح و انجام اعمال نیک، و در پى آن بحث از لزوم احکام و شریعت. در مورد نجات از گناه ذاتى، کتاب مقدس اعلام مى دارد که مرگ عیسى فقط براى برگزیدگان و ایمان آورندگان به او نبود بلکه او براى تمامى جهانیان جان داد. اما متألهان مسیحى معتقدند مرگ مسیح تنها براى کسانى که به او ایمان آورنده اند، نجات بخش است، یکى از ایشان آموزه فوق را چنین تفسیر مى نماید: «مرگ عیسى سبب شد که مجازات گناه به تعویق افتد و مردم فرصت زندگى و توبه داشته باشند. مرگ مسیح موانعى را که در راه خدا وجود داشت، برطرف ساخت و تنها مانعى که وجود دارد، رد کردن عمدى نجات توسط انسان است. کفاره مسیح از نظر این که در اختیار همه است محدودیتى ندارد، اما تنها براى کسانى مفید است که ایمان آورند.»
دیدگاه سنتى کلیساى کاتولیک
دیدگاه سنتى کلیساى کاتولیک این بود که نه تنها نجات منحصر در ایمان به مسیح است، بلکه در انحصار کلیساى کاتولیک است و خارج از سازمان کلیساى کاتولیک به هیچ وجه نجات و رستگارى ممکن نیست. دیدگاه فوق که در آثار بزرگان کلیساى کاتولیک مطرح شده بود در شوراى چهارم لاتران (1275 م) مجددا تکرار شد و در سال 1302 م، پاپ «بونیفاس هشتم» طى یک فرمان پاپى اعلام کرد که: «ما اظهار و اعلان مى کنیم که هر موجود انسانى که بخواهد نجات یابد، باید مطیع پاپ روم باشد.» در قرون اخیر آموزه فوق تعدیل یافته و جاهلان قاصر را هم مشمول نجات مى دانند. در سال 1854 م پاپ «پیوس نهم» در توصیف آموزه نجات اعلام کرد که «حکم خروج از کلیسا» درباره کسانى که به واسطه شرایط، با مذهب حقیقى آشنایى ندارند و ناآشنایى آنان تقصیر خودشان نیست، صدق نمى کند.
در شوراى واتیکان دو (1962 ـ 1965 م) که توسط پاپ «یوحناى بیست و سوم» افتتاح گردید و در زمان ریاست پاپ «پولس ششم» به پایان رسید و هدف از تشکیل آن نوسازى کلیساى کاتولیک به مقتضاى نیازهاى عصر جدید به ویژه با توجه به نفوذ و گسترش مادى گرایى و کمونیسم بود، براى اولین بار سخن از نجات غیر مسیحیان خداجوى به میان آمد: کسانى هم که انجیل مسیح و یا کلیساى او را نشناخته ولى با وجود این صادقانه خدا را جستجو کرده اند و تحت عملکرد فیض تلاش مى کنند تا اراده خدا را تا آن حد که وجدانشان به ایشان حکم مى کند، به جا آورند، مى توانند به نجات و رستگارى ابدى دست یابند. هم چنین کسانى که بدون تقصیر، هنوز شناختى روشن و بسنده از خدا ندارند، منتهى به واسطه فیض الهى مى کوشند زندگى نیکویى داشته باشند، تحت مساعدت عنایت الهى قرار دارند.
یکى از اسناد مهم شوراى واتیکان دو مربوط به مناسبات کلیسا با مسلمانان است، در این بیانیه چنین آمده است: «کلیسا هم چنین با احترام عمیق به مسلمانانى مى نگرد که خداى یگانه و لم یزل و رحیم و متعالى را مى پرستند که آسمان ها و زمین را خلق کرده و با انسان سخن گفته است. همان گونه که اسلام با اراده خویشتن رد پاى خود را به سلفش ابراهیم (ع) مى رساند، مسلمانان نیز مثل خود ابراهیم (ع) که به خدا تسلیم شد، جهد مى کنند تا خویشتن را به احکام رازآلود او تسلیم نمایند.» مسلمانان به عیسى (ع) به منزله پیامبر، حرمت مى نهند، اما او را به خدایى نمى ستایند، و براى مریم، مادر باکره او، احترام قایلند و بعضا هم با صدق و اخلاص ملتمس او مى شوند; به علاوه، مسلمانان در انتظار روز داورى هستند که در آن روز، خداوند تمامى انسان ها را از مرگ برمى خیزاند و به آنان پاداش مى دهد. به این دلیل، مسلمانان به حیات معنوى و پرستش خدا، اساسا از طریق نماز و انفاق و روزه اهمیت فراوانى مى دهند. در طى قرون گذشته، مناقشه و خصومت مکرر بین مسیحیان و مسلمانان برانگیخته شد اما اکنون این مجمع مقدس مصرا از همگان مى خواهد تا گذشته را فراموش کنند و تلاش هاى صمیمانه اى در فهم متقابل به عمل آورند و براى حفاظت و ارتقاى خیر تمام آدمیان و عدالت اجتماعى و اخلاقیات نیکو، و نیز صلح و آزادى با هم تشریک مساعى نمایند.
دیدگاه پولس در مورد نجات و رستگارى مؤمنان به مسیح
در مورد نجات و رستگارى مؤمنان به مسیح در صدر اول مسیحیت این بحث پیش آمد که آیا رعایت احکام و آداب براى نایل شدن به رحمت خدا و ورود به بهشت لازم است، یا همان ایمان به مسیح به تنهایى کارساز است و فداشدن او تمام مشکلات را حل کرده است؟ پولس با توجه به برخى کلمات حضرت عیسى (ع) مانند اینکه در یک جا فرموده است: «خدا باران خود را بر عادلان و ظالمان مى باراند.» (انجیل متى، 5: 45) و فرموده: «وقتى انسان آن چه را در قدرت دارد انجام مى دهد باید خود را غلام بى منفعت بخواند.» (انجیل لوقا، 11: 10) کنایه از این که نباید در انتظار اجر و پاداش باشد. و در مثل «تاکستان» مى گوید: «عمله هایى که تمام روز کار مى کردند، بیشتر از کسانى که یک ساعت مشغول کار بودند مزد نگرفتند.» (انجیل متى، 20: 1) به شدت با شریعتى شدن آیین مسیحیت مخالفت کرده بلکه عمل به احکام و شریعت را مانع رستگارى شمرده است: «اینک من پولس به شما مى گویم که اگر مختون شوید، مسیح براى شما هیچ نفعى ندارد. اگر اهل شریعت وارث باشند، ایمان عاطل شود و وعده باطل; زیرا که شریعت باعث غضب است، زیرا جایى که شریعت نیست، تجاوز هم نیست.»
عقاید پولس در ابتدا با مخالفت شدید حواریون و یهودیان مسیحى شده مواجه شد. اینان با مراجعه به کلمات و تعالیم و اعمال حضرت عیسى (ع) عمل به احکام و شریعت را براى نیل به سعادت جاودانه و نجات لازم مى شمردند. در کلماتى از حضرت عیسى بر حفظ شریعت موسوى تأکید شده است: «ناگاه شخصى آمده عیسى را گفت: اى استاد نیکو چه عمل کنم؟ گفت: "اگر بخواهى داخل حیات شوى احکام را نگه دار." گفت: "کدام احکام؟" عیسى فرمود: "قتل مکن، زنا مکن، دزدى مکن، شهادت دروغ مده، پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست بدار."» (انجیل متى، 19: 17) «گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا کتب انبیا را باطل سازم. نیامده ام تا باطل سازم، بلکه آمده ام تا تمام کنم.» (انجیل متى، 5: 17) مضامین رساله یعقوب در دفاع از شریعت به حدى واضح است که به نظر مى رسد این رساله و رساله هاى پولس در رد یکدیگر نگاشته شده اند. یعقوب مى نویسد: «اى برادران من! چه سود اگر کسى بگوید ایمان دارم وقتى که عمل نداشته باشد. آیا ایمان مى تواند او را نجات بخشد؟ پس اگر برادرى یا خواهرى برهنه و محتاج خوراک روز باشد و کسى از شما به ایشان بگوید: «به سلامتى بروید و گرم و سیر شوید» لکن مایحتاج بدن را به ایشان ندهد، چه نفع دارد؟ هم چنین ایمان نیز اگر اعمال ندارد در خود مرده است.»
اختلاف پروتستان و کاتولیک در مورد نجات و رستگارى
امروزه هیچ مسیحى پایبند به شریعت یهود نیست و مرگ مسیح را ناسخ شریعت مى داند; اما از نگاهى دیگر میان فرقه پروتستان و کاتولیک، در مورد نجات و رستگارى اختلاف روى داده است. کاتولیک ها معتقدند که سعادت ابدى با دو شرط ایمان به خدا و فیض او، و دیگرى اعمال صالح، حاصل مى شود و مى کوشند اظهارات کتاب مقدس را که با این موضوع هماهنگى ندارد، تأویل کنند. آنان احکام خدا را که لازم الرعایه هستند، عبارت از احکام ده گانه عهد عتیق (به استثناى احترام روز شنبه) و اخلاق کامل مسیحیت مى دانند. اخلاق مسیحى سلسله قوانین عملى مشخصى است که به عهده ى افراد گذاشته شده است، مانند حضور در جشن هاى کلیسا، شرکت در مراسم عشاى ربانى، حضور براى اعتراف، به جا آوردن روزه ى چله،(دوره چهل روزه پرهیز یا توبه و زمان روزه مسیحیان کاتولیک که از چهارشنبه توبه شروع و تا عید پاک به طول مى انجامد) و هم چنین روزه هاى نذر و خوددارى از خوردن گوشت در روزهاى پرهیز.
اما پروتستان ها به تبعیت از «مارتین لوتر» (که وى را احیاگر اندیشه هاى فراموش شده پولس لقب داده اند) تنها عامل نجات را ایمان و برخوردارى از فیض الهى مى دانند. البته او مخالف کار نیک نبود بلکه معتقد بود که اگر خدا بر اساس اعمال نیکو ما را بپذیرد، در مورد پذیرفته شدن نمى توان هیچ اطمینانى داشت. عادل شمردگى بر اساس ایمان، به این معناست که... ما مى توانیم به کارهاى نیکو مبادرت کنیم، اما کارهاى نیک ما براى کسب تأیید الهى و پذیرفته شدن از سوى او نیست، بلکه ما به این دلیل اعمال نیکو انجام مى دهیم که خدا ما را پذیرفته است. در نگاه پروتستان ها، هرچند ایمان تنها عامل نجات شمرده مى شود، اعمال صالح مى تواند شخص نجات یافته را به درجات بالاتر ارتقا دهد و گنج هایى برایشان در آسمان بیندوزد. بنابراین، نقش اعمال صالح، فزونى نعمت ها و مقامات است، نه رهایى از عذاب و جهنم. مؤمن در مورد گناهان خود دادرسى نخواهد شد; زیرا براى گناهان او در شخص مسیح و صلیبش دادرسى شده است.
اما کاتولیک ها معتقدند، شخص گناهکار در صورتى که بدون توبه از دنیا برود، در برزخ عذاب خواهد شد. گناهان به دو دسته تقسیم مى شوند: قسم اول را اصطلاحا خطاهاى مرگبار مى خوانند و آنها گناهانى هستند که در صورت جبران نشدن با توبه، موجب محرومیت از سعادت ابدى مى شوند. بدعت، کفرگویى و فساد، از جمله این گناهان هستند. نوع دوم را گناهان عارضى مى خوانند که هر چند شخص را مستوجب ملامت مى کند، اما مانع حصول سعادت ابدى نمى شود.
عوامل نجات در مسیحیت
مهمترین عوامل نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت عبارت است از فدا. مرگ مسیح بر صلیب و کفاره شدن او برای گناهان جهت محقق ساختن نجات بشر به عنوان تنها راه نجات حقیقی و رسیدن به حیات ابدی، از اصول بنیادین اعتقاد مسیحی است، به نحوی که تنها تمایز اساسی بین مسیحیت و سایر ادیان شمرده شده است: اساس سایر ادیان بر تعالیم بنیان گذاران آنها قرار دارد، مسیحیت با تمام ادیان این تفاوت را دارد که بر اساس مرگ، بنیان گذار خود قرار گرفته است. اگر مرگ مسیح را به کناری بگذاریم، مسیحیت به سطح سایر ادیان نزول خواهد کرد. در این صورت هر چند هم اخلاقیات عالی خواهیم داشت، فاقد نجات خواهیم بود. اگر صلیب را برداریم، قلب مسیحیت از بین خواهد رفت.
رهیافت مسیحیان به مرگ عیسی
در تاریخ الهیات، معنای رستگاری در اصل به شخص و عمل عیسی مسیح مرتبط بوده است. مسیحیان برای فهم معنا و مفهوم مرگ عیسی از سه طریق وارد می شوند که هر یک از این سه راه، بازگو کننده احساس نیاز آنان به نجات است:
الف) آزادی از گناه و مرگ
در نگرش کلیساهای ارتودوکس عیسی مسیح کسی است که ظهور می کند تا بشر را از سلطه مرگ و گناه برهاند. این اقدام اساسا از طریق تجسد خدا در مسیح و عمل شفابخشی مسیح صورت می پذیرد. اما از طریق برخاستن عیسی از قبر و پیروزی و غلبه او بر مرگ و شاهزاده جهان شدن نیز تحقق می یابد. بنابراین ما به واسطه عیسی به رستگاری به معنای بازگشت به صورت خدا و خداگونه شدن (تئوسیس) نایل می شویم. از دیدگاه مسیحیت، تأثیر «گناه اصلی»، محیط آلوده به گناه و همچنین گناهان اجتماعی، همگی باعث شقاوت، بدبختی و اسارت انسان و محروم شدن او از سعادت واقعی می گردند. معنا و مفهومی که مسیحیان از مرگ مسیح به دست آورده اند، این است که با مرگ او انسان از نیروهای گناه و مرگ رهایی می یابد. به اعتقاد مسیحیان، خدا مسیح را از مردگان برخیزاند و او را بر گناه و مرگ پیروز گرداند که این پیروزی با توکل بر خدا و خضوع و اطاعت از او تا هنگام مرگ بر صلیب حاصل شد. پیروزی عیسی بر مرگ و رستاخیز او از مردگان از دیدگاه مسیحیان، نشان دهنده آن است که خدای توانا قدرت دارد زندگی را از بدترین گونه مرگ و موفقیت را از شدیدترین شکست ظاهری، پدید آورد و جانکاه ترین درد و رنج را به شادی و سعادت متحول کند.
ب) کفاره گناهان
اثر اجتماعی گناه، جهان آفرینش و نظام اخلاقی و تمام نژاد بشر را آلوده می سازد و بنابراین، موجب می گردد انسان احساس آلودگی کند و خود را نیازمند پاک شدن مجدد بداند. در مسیحیت نادیده گرفتن زیانی که گناه بر نظام اخلاقی وارد می کند و تأکید بر جنبه شخصی و فردی گناه، کوچک شمردن آمرزشی است که خدا عطا می کند و نیز می تواند به منزله سبک شمردن گناه تلقی گردد، همان طور که همه مردم در آسیب وضعی گناه شرکت دارند، یک نماینده از سوی بشریت می تواند کفاره این گناه باشد. به عقیده مسیحیان، عیسی کفاره آن آسیب را یک باره و برای همیشه محقق ساخت و با تسلیم شدن کامل به خدا، دیواری را که گناه بین خدای بی نهایت شایسته و انسان متمرد قرار داده بود، منهدم کرد. این کفاره شدن را کسی نمی تواند انجام دهد، مگر آن کس که خود بی گناه و با حکمت الهی کاملا متحد باشد. بر اساس تعالیم مسیحیت، عیسی رنجها و مرگ خود را با آزادی کامل پذیرفت تا با نمایندگی از بشر، کفاره تمام گناهانی باشد که مردم مرتکب شده اند و بر اثر آن به خدا بی احترامی کرده اند.
این تلقی، نگرشی است که تحت تأثیر الهیات کلیسای غربی و به خصوص در عصر لاتینی قرون وسطی پدید آمده و عمدتا بر تفسیر مسأله مرگ عیسی تمرکز یافته است که طبق آن مرگ عیسی کفاره گناهان انسانها بوده است. آنسلم اهل کانتربوری (1109-1033) در سخنانش که برجسته ترین نمونه این تلقی است، مرگ عیسی را به عنوان نوعی تقدیر الهی تفسیر نمود که طی آن خدا به قالب گوشت و پوست در آمد و گناه آدمی را بخشید و با او آشتی کرد و برائت از گناه و عفو و آمرزش او را امکانپذیر ساخت. این تلقی مورد قبول مصلحان نیز واقع شد.
ج) محبت تحول آفرین
سومین رهیافت مسیحیت درباره مرگ عیسی عبارت است از نیروی محبت؛ یعنی همان چیزی که می تواند در دل مردم اثر کند و آنها را تغییر دهد و زندگی شخص را متحول سازد. مسیحیان عیسی را اسوه الهام و فیضی برای پیروی از وی و تحول یافتن به وسیله او می دانند. این تلقی بیش از همه جا در الهیات جدید اروپایی مشاهده می شود. طبق این تلقی، عمل نجات بخشی مسیح ما را به کلی متوجه شخص خاکی و زمینی عیسی می سازد. یعنی متوجه مواعظ، عمل و موضع و رفتار دینی او، به همین سبب متکلم پروتستان فریدریش شلایر ماخر (1834-1768) معتقد بود که آنچه در عیسی ناصری اهمیت دارد قدرت شناخت او نسبت به خداست. بنابراین رسیدن به رستگاری نتیجه اطاعت و انقیاد از عیسی مسیح است که خود را تسلیم او ساخته و از او پیروی کنیم.
منـابـع
جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهزاد سالکی- تهران- انتشارات بینالمللی الهدی- ۱۳۷۶
هنری تیسن- الهیات مسیحی- ترجمه ط. میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی
براون رابرت مک آفی- روح آیین پروتستان- ترجمه فریبرز مجیدی- تهران- نشر نگاه معاصر- ۱۳۸۲
ویلیام میلر- مسیحیت چیست؟- ترجمه کمال مشیری- تهران- انتشارات حیات ابدی، ۱۹۱۸
ویلیام هوردرن- راهنمای الهیات پروتستان- ترجمه طه طاووس میکائیلیان- تهران- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی- ۱۳۶۸
عبدالله جوادی آملی- تسنیم (تفسیر قرآن کریم)- جلد ۵- قم- مرکز نشر إسراء- ۱۳۸۲
سید محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان- جلد 1 و 5- ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی- قم- دفتر انتشارات اسلامی- ۱۳۶۳
حسن طالبی- مقاله نجات شناسی از دیدگاه مسیحیت- سایت باشگاه اندیشه
سید محمد ادیب آل على- مسیحیت- انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
محمدرضا زیبایى نژاد- مسیحیت شناسى مقایسه اى
اولریخ کوهن- مقدمه ای بر شناخت مسیحیت- ترجمه و تدوین دکتر همایون همتی- صفحه 93- 102
حسین علی سعدی- مقاله نجاتشناختی تطبیقی (اسلامی - مسیحی)- مجله انتظار- شماره 4
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها