مریم شناسی در تاریخ الهیات مسیحی (باورها)

فارسی 8450 نمایش |

مریم شناسى در شوراى واتیکان دوم و دوران پس از آن

راز «مریم باکره مقدس» در شوراى دوم واتیکان، که از 1962 تا 1965 برگزار شد، بسط بیشترى یافت. این شورا در بسیارى از اسناد، از مریم یاد کرد که این امر ابتدا در اساس نامه آیین مقدس عشاى ربانى صورت گرفت اما به طور خاص در اساسنامه اعتقادى کلیسا آمده است. مهمترین امر در جهت احیاى مریم شناسى و دلبستگى به مریم این بود که آباى شورا در 29 اکتبر 1963 براى تبدیل الگوى مریم به عنوان بخشى از اسناد کلیسا رأى موافق دادند. خود عنوان این شورا «مریم باکره مقدس، مادر خدا، در اسرار مسیح و کلیسا» وى را در ارتباط نزدیک با پسرش (مریم شناسى مسیح محور) و «بدن اسرارآمیز» وى (مریم شناسى از نوع کلیسایى) قرار داد. این امر زمینه مناسبى براى بررسى نقش مریم در کار نجات بخشى فراهم کرد. اهمیت حقیقى و جهانى تصمیم گیرى شورا از کم جلوه دادن جایگاه مریم در ایمان و دین دارى کاتولیک نشأت نگرفته، بلکه از تأکید ورزیدن بر نوعى مریم شناسى مشارکت- محور به جاى مریم شناسى مزیت- محور ناشى شده است.
شوراى واتیکان دوم مطالعات مریم شناختى را دگرگون ساخت و از ملاحظات مزیت محورانه حضرت مریم به سمت ملاحظات مشارکت محورانه او همراه با مسیح (مسیح محورانه) و در ارتباط با کلیسا (از نوع کلیسایى) پیش رفت. در مقایسه با مباحث اوایل قرن بیستم، دوران پساشورایى (دوران بعد از شوراى دوم واتیکان) شاهد مطالعات اندکى در باب چنین مضمون هایى به عنوان اصول مریم شناسى یا وساطت حضرت مریم بود، اما تحقیقات بسیار دقیقى به خصوص در باب منابع کتاب مقدس و آباى کلیسا صورت گرفت. ارتباط مریم- کلیسا به جد مورد توجه قرار گرفت. دغدغه «وحدت گرایى» بر کنکاش الهیاتى نیز تأثیر گذاشته است؛ از عوامل مؤثر در این امر، ارجاع واتیکان دوم به «سلسله مراتب واقعیات» بود که این واقعیات «در ارتباطشان با شالوده ایمان مسیحیان متفاوت بوده اند» (فتوا در باب وحدت گرایى 11، 20)
در سال 1967، «انجمن جهانى انگلیسى حضرت مریم باکره مقدس» بنیانگذارى شد. این انجمن علاوه بر برگزارى گردهمایى ها و انتشار نشریات منظم (سلسله جزوات، مادر عیسى)، چندین کنفرانس بین المللى نیز برپا کرد. شعبه آمریکایى این انجمن در سال 1976 بنیانگذارى شد و محققان مسیحى کاتولیک رومى، انگلیکن، ارتدوکس و پروتستان را جهت بررسى تفاوت هاى مسئله انگیز گردهم آورد که مریم باکره مقدس اغلب نشانه آنها بود. این مسائل عبارت بودند از: رابطه کتاب مقدس و سنت، مرجعیت تعلیمى کلیسا، مشروعیت متوسل شدن به قدیسان در دعاى شام قدیسان (استغاثه). دکتر ج. اى. راس مکنزى، الهیدانى از سنت اصلاح شده، (از مدرسه اتحاد الهیاتى، ریچموند، ویرجنیا) مدال تشویقى رئیس دانشگاه کاتولیک واشنگتن دى سى را در 7 دسامبر1977 دریافت کرد.
دریافت این مدال، که در 1974 پى ریزى شد، نشانه پیشرفت در پژوهش و ستایش مریم بود (دریافت کنندگان پیشین عبارت بودند از اسقف اعظم فولتن جى. شین، مادر روحانى مارى کلودیا، عضو فرقه «خواهران قلب مطهر مریم» و تئودور کوهلر، عضو «انجمن مریم»، سرپرست کتابخانه مریم در دانشگاه دیتون). رخدادهاى الهیاتى پساشورایى جهت گیرى دوگانه اى در مریم شناسى را نشان داد که عبارت است از: تداوم جهت گیرى هاى شوراى دوم واتیکان؛ و عرصه هاى جدید، به مثابه پژوهش هایى درباره حیات عبادى مؤمنان. اسناد مهم پاپى، مطالعات درباره حضرت مریم را برانگیخت و کنفرانس هاى ملى اسقفان باعث شد که کشیشان گردهم آیند؛ هم چنان که در ایالت متحده آمریکا، کنفرانس ملى اسقفان کاتولیک با عنوان «بنگر مادرت را، بانوى ایمان» (21 نوامبر 1973) و در سوئیس (1973)، پوئرتو ریکو (1976) و لهستان (1977) برگزار شد.
موعظه پاپ پائول ششم با عنوان Marialis Cultus (اول فوریه 1974)، «جهت ساماندهى و توسعه صحیح دلبستگى به مریم باکره مقدس»، جایگاه مریم را در آیین عبادى اصلاح شده غرب نشان داد و نکات مهمى را در باب انسان شناسى، در باب مریم باکره مقدس با توجه به حقوق زنان و در باب شأن انسان در برداشت. در دهه هاى بعد از شوراى دوم واتیکان، انجمن هاى مریم شناسى در کشورهاى مختلف به فعالیت خویش ادامه دادند. در ایالات متحده آمریکا، انجمن مریم شناسى آمریکا براى بیست و پنجمین بار در ژانویه 1974 برگزار شد. سخنرانان و موضوعات مورد بحث آنان حاکى از افزایش جهت گیرى وحدت گرایانه بود؛ به عنوان مثال آبستنى باکره به عیسى در اجلاسیه قدیس لوئیس در 1973 با ارائه مقالات از سوى اى. سى. پیئپکرن (عضو کلیساى پروتستان)، اچ. دبلیو، ریچاردسن (پرسبیترن) مورد بحث و بررسى قرار گرفت [مطالعات در باب حضرت مریم 24 (1973)].
انجمن هاى ملى، که با الهیات مریم سر و کار داشتند، همچنان به کار خود ادامه دادند، که از نمونه هاى آنها مى توان از انجمن فرانسوى، انجمن اسپانیایى، انجمن کانادایى (نشریات خاص فرانسوى زبان) و انجمن آمریکایى (مطالعات مریم) نام برد. موضوعات انجمن فرانسوى در طى این دوره مسائل پساشورایى را نشان مى دهد که عبارتند از «جایگاه حضرت مریم در گردهمایى هاى مذهبى الهام بخشى مریم» (1972)؛ «مریم و مسئله زنان» (1973 و 1974)، و تصویرگرى مریم در زهد عامیانه، به لحاظ تاریخى، پیکرنگارى و روانشناسى.» (1976 و 1977) انجمن اسپانیایى به چهلمین مجلد از گزارشات منتشره خود دست یافت. مضامین جدید عبارتند از «روانشناسى مریم» (1972)؛ «مریم و راز کلیسا» (1973)؛ «آموزه هاى مریم و تفسیر اعتقادات جزمى» (1976). مجله Marian Library Studies (دیتون)، مجله بین المللى Marianum (رم)، مجله Ephemerides Marialogicae (مادرید) و دیگر مجلات ادوارى تحقیقاتى یا عمومى، کانون هاى کنونى علایق مریم شناسى را نشان مى دهند که عبارتند از زهد عمومى، کتاب مقدس، خصوصا حکایات کودکانه؛ اصول مذهبى، مریم و وحدت گرایى، مریم به مثابه الگوى کلیسا، مریم و زنان، مریم در عبادت عمومى.
نیایش عمومى مریم، باکره مقدس، به طور روزافزون به موضوع تحقیقاتى تبدیل شد. علایق تحقیقاتى بر خاستگاه ها و اهمیت دلبستگى عوام در فرهنگ هاى مختلف هم در بر قدیم (مکان ها و حرم هاى زیارتى مانند Czestochowa و Lourdes بیش از همیشه بازدید مى شوند) و هم در بر جدید (گوادالوپ، آرژانتین و کشورهاى دیگر) تمرکز یافت. مضمون مشترک، جایگاه حضرت مریم در «طریق حسن» است که مکمل «طریق عقل» است؛ همان گونه که پاپ پائول در کنگره رم در مه 1975 این نکته را پیشنهاد کرد.

ژان پل دوم و منشور مادر نجات بخش

دوران پاپى ژان پل دوم با انتشار بخش نامه پاپى با عنوان مادر نجات بخش در 25 مارس 1987 نقطه عطف مهم دیگرى در مطالعات مریم شناختى برجاى نهاد. منشور مادر نجات بخش تعمقى جامع و مبتنى بر کتاب مقدس، شوراهاى کلیسایى و الهیات در باب مادر خدا بود که خطاب به تمام مسیحیان صادر شد. این بخش نامه نقش واسطه اى فرعى حضرت مریم، نقش وى به مثابه الگوى مادر و مرید باردار و مطیع در برابر اراده خداوند را شرح مى داد. در این بخش نامه، زهد حضرت مریم به عنوان سنت مشترکى قلمداد شد که کاتولیک ها و ارتدوکس ها را به یکدیگر پیوند مى دهد.

جنبه هاى الهیاتى
الهیات مریم، متأثر از انگیزه هاى واتیکان دوم، بر این واقعیت تأکید مى کند که فیوضات و امتیازات خاص مریم در اصل باید به خاطر پسرش و بدن نجات یافته- نجات دهنده پسرش، کلیسا، نگریسته شود. وحى الوهى درباره مریم اسرار اصلى ایمان را براى حیات مسیحیان معقولانه تر و معنادارتر مى کند. تأکیدات مسیح محورانه و از نوع کلیسایى مریم شناسى معاصر به طور متقابل مکمل یکدیگرند و تفاوتى با یکدیگر ندارند؛ زیرا مریم نمى تواند بدون ارتباط نزدیک با بدن کلیسایى که مسیح در طى عمل نجات بخش خویش دریافت کرد، با مسیح ارتباط داشته باشد و در عین حال مریم الگوى کهن کلیسا است، فقط به این علت که ارتباط منحصر به فرد مریم با مسیح شالوده اى براى مشارکت کلیسا در عمل نجات بخشى مسیح است. در نتیجه تمرکز بر معناى کلیسایى اعتقاد و دلبستگى به حضرت مریم نباید مشخصه اساسى مسیح محورانه شان را پنهان سازد.
امروزه الهیدانان بیشتر متمایلند که قیاس مریم- کلیسا را در درون عقیده اصلى مربوط به مریم و یا در اصل بنیادى مریم شناسى بگنجانند. «مادر بودن عینى مریم با توجه به مسیح، انسان (خداى نجات دهنده) و مادر خدا بودن کامل وى کاملا در ایمان پذیرفته شد. این دو نکته کلید فهم کامل راز مریم و اصل اساسى مریم شناسى است که عینا با موقعیت عینى و ذهنى منحصر به فرد نجات داده شدن مریم یکى است.» هر دو نوع تأکید یعنى مریم شناسى مسیح محور («مادر خدا بودن کامل حضرت مریم») و مریم شناسى از نوع کلیسایى («موقعیت عینى و ذهنى منحصر به فرد نجات داده شدن حضرت مریم») در درون یک اصل نظام مند گنجانده شده است. رسالت مریم به عنوان مادر کلمه متجسد باید در ارتباط نزدیک با فیوضاتى لحاظ شود که فراخوانى او را به اینکه نمونه کلیسا باشد، آشکار کند.

لقاح مطهر

بر این اساس، لقاح مطهر حضرت مریم عنایت خاص خدا است که مریم را آماده مى کند تا آزادانه دعوت به مادر منجى شدن را بپذیرد و در نتیجه در عمل نجات بخشى سهیم شود. توماس اکویناس با پیروى از قدیس برنارد تعلیم مى داد که رضایت مریم «در عوض تمام نژاد بشر» حاصل شد، زیرا مریم کاملا پذیراى طرح محبت آمیز خدا بود. اعضاى کلیساى مسیح مى توانند ثمرات محبت نجات بخش مسیح را در حیاتشان دریافت کنند. مریم که اولین ثمره فدیه بخشى پسرش است، منحصرا به طور عینى (و مبرا از تمام گناهان به واسطه فیض لقاح مطهر) نجات یافته است. او که با تعهد کامل به وظیفه اش پاسخ گفته، منحصرا به طور ذهنى نیز نجات یافته است. از آنجا که مریم، منجى را در حیات ایمان محبت آمیز خویش دریافت کرد، به طور مادرانه در فدیه عینى نجات نوع بشر به دست مسیح شریک شد. در واقع، مسیح به تنهایى نجات دهنده اى است که جهان را با پدر در روح القدس مصالحه مى دهد. با این حال، «مادر خدا بودن کامل» حضرت مریم به عمل آزادانه یکى شدن او با نجات عینى مسیح، معنا و ارزش نجات بخشانه اى را براى تمام اعضاى کلیسا به همراه مى آورد.

مادر خدا بودن

این واقعیت که مادر مسیح بودن حضرت مریم هم نکاحى و هم باکره اى است اهمیت کلیسایى فراوانى دارد. فرمان صریح رضایت آزادانه مریم در روز بشارت و فرمان سکوت وى در پاى صلیب، او را به عروس روحانى منجى تبدیل کرد. مریم با دلسوزى خویش ثمرات قربانى شدن فرزند خویش را هم براى نجات خویش و هم نجات کل کلیسا دریافت کرد. به همراه و در نتیجه این پذیرش خلاقانه فیض، مادر بودن نکاحى وى نیز همراه با باکرگى است. ثمرات مادرانه وى نمى تواند از قدرت انسان سرچشمه بگیرد، بلکه از دم روح القدس مایه مى گیرد. اگر وى مسیح را در غیر حالت باکرگى باردار مى شد ارتباط نکاحى وى با لوگوس (کلمه) متجسد مبهم مى ماند. بدون باکرگى دائمى وى، آشکارسازى وفادارى کامل و دائمى او به مسیح و رسالت مسیحایى مسیح تیره باقى مى ماند. بنابراین، مریم الگوى کهن کلیسا است؛ هم چنان که کلیسا نیز عروس باکره مسیح است.
همان گونه که اجتماع افراد به واسطه مسیح نجات مى یابند، کلیسا به وفادارى مدام به کلمه او فراخوانده مى شود. لقاح مطهر نمونه کامل کلیساى سرشار از فیض است. همان گونه که اجتماع مقدس به وساطت، نجات را براى جهان فرامى خواند، کلیسا نیز مادر بودن نکاحى حضرت مریم را تصور مى کند. عروج آسمانى، حضرت مریم را «نشانه امید قطعى و آرامش قوم زائر خدا» معرفى مى کند. در نتیجه تمام آموزه هاى مریم به سوى تأمل الهیاتى و دعاگونه مریم به عنوان کهن الگوى کلیسا نزدیک مى شوند. مریم و کلیسا به عنوان مادران نکاحى و باکره باید فعالانه با یکدیگر با روح القدس متحد باشند. یگانه منبع بارورى معنوى آنها حضور و فعالیت دائمى روح خداى رستاخیز شده است. ارتباط نزدیک تر مریم شناسى و روح شناسى در نوعى متعادل از مسیح شناسى، کلیساشناسى و انسان شناسى مسیحى سهم به سزایى دارد. اقدامات زیادى باید در این زمینه انجام شود، خصوصا از سوى الهیدانان کلیساى غرب که مطالعه میراث عظیم سنت شرقى را در مورد روح القدس با جدیت بیشتر آغاز کرده اند.

حواى جدید

بخشى از میراث آبایى مشترک غرب و شرق تصور حضرت مریم به عنوان «حواى جدید» است. کشف مجدد این تصور با الهام خاص از نوشته هاى کاردینال نیومن در باب مریم، منجر به تحقیقات جدید درباره گواهى آباى کلیسا شده است که از این تصور در تعالیم خود درباره حضرت مریم استفاده مى کردند. بعد از کتاب مقدس، این گواهى قدیم ترین تأمل در باب مریم را نشان مى دهد و منبع بسیار مفید قیاس و سنخ شناسى حضرت مریم- کلیسا است. «کنفرانس ملى اسقفان کاتولیک» در نامه اسقفى درباره مریم باکره مقدس این گونه اشاره مى کند: «کلیسا حتى از دیرزمان «حواى جدید» بوده است. کلیسا عروس مسیح است و از پهلوى مسیح در خواب مرگ بر روى صلیب به وجود آمده، همان گونه که حواى نخستین به دست خدا از دنده آدم که در حال خواب بود به وجود آمد.»
کلیسا از اولین روزها، خود را در مریم، نمادین ساخت و نهاد اسرارآمیز خود را عمیق تر در پرتو مریم به عنوان الگوى کهن درک کرد. مریم تمامى آنچه را که کلیسا هست و مى خواهد باشد «تشخص مى بخشد». تأثیر مریم شناسى از نوع کلیسایى بر دلبستگى به مریم بسیار آموزنده بوده است. پاپ پائول ششم در موعظه خویش جهت ساماندهى و توسعه صحیح دلبستگى به مریم باکره مقدس بیان کرد: «مریم شایسته تقلید است، زیرا وى اولین و کامل ترین حوارى مسیح است. تمام این ویژگى ها داراى ارزش الگویى، دائمى و جهانى است.» البته مریم، الگویى بدین معنا نیست که طرحى کلیشه اى باشد که مسیحیان معاصر وى را الگوى حیات خویش سازند. با این حال، اگر بناست مسیحیان به عنوان اعضاى بدن زنده مسیح، یعنى کلیسا، به کمال برسند، باید از راه استغاثه در معناى دائمى ایمان، شجاعت، توجه، و استقامت مریم نفوذ کنند. اما مانع موجود بر سر راه بسیارى از افراد خصوصا اعضاى کلیساهاى دیگر، مفهوم شفاعت و میانجى گرى مریم است. به نظر مى رسد که این شفاعت، مانع میانجى گرى منحصر به فرد مسیح شود. فصل مربوط به مریم در شوراى دوم واتیکان صریحا مى آموزد که «نقش مریم به عنوان مادر انسان ها به هیچ وجه وساطت منحصر به فرد مسیح را محو یا خدشه دار نمى سازد، بلکه قدرت آن را نشان مى دهد.»
مفهوم سازى دوباره از این راز باید هرگونه تصور واسطه بودن حضرت مریم را برطرف کند، هم چنان که این تصور از نقش خداى رستاخیز شده (مسیح) نیز برطرف شده است. این برداشت غلط معناى اصلى تجسد و شکوه واقعى حضرت مریم را، یعنى اینکه خداى پسر انتخاب کرد که در او به انسان تبدیل شود و براى همیشه با انسانیت برخاسته خود در تاریخ بشر حاضر باشد، از دست مى دهد. مادر روحانى بودن مریم در درجه نخست مؤمنان را برمى انگیزد که با مسیح همیشه حاضر از نزدیک در حیات روزمره مسیحى شان برخورد کنند. مریم به عنوان الگوى کهن کلیسا و به واسطه رسالت باشکوه شفاعت خواهیش، فرزندان معنوى خویش را روشن و ملهم مى سازد تا در عمل مستقیم روح پسر خویش فرمانبردارى بیشترى کنند و در فیوضات خاص محبت نجات بخش خدا مشارکت فراوان ترى داشته باشند.

منـابـع

اى.آر. کَرول؛ اف.ام. جلى- مقاله مریم ‏شناسى- ترجمه طیّبه مقدم- فصلنامه هفت آسمان- شماره 24

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد