نگاهی به الفاظ قرآنی دیوان حافظ (آتش طور)
فارسی 8242 نمایش |آتش طور در دیوان حافظ
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش *** آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
مددی گر به چراغی نکند آتش طور *** چاره ی تیره شب وادی ایمن چه کنم
لمع البرق من الطور و آنست به *** فلعلی لک آت بشهاب قبس
آتش طور نوری است که از جانب پروردگار بر کوه طور در وادی «طوی» تابیده و به نظر موسی (ع) آتش آمده و او به قصد دریافت روشنی برای هدایت همراهان راه گم کرده و گرم کردن اهل بیت خویش در آن شب سرد و تاریک بدان سوی روان شده است. (المیزان ج 27ص 213 ذیل آیه 9 سوره مبارکه طه و نیز لاهیجی ج 3ص50 ذیل آیه 9 سوره طه)
برخی اشارات قرآن کریم به آتش طور
«و نادیناه من جانب الطور الایمن و قربناه نجیا؛ و او را از جانب راست طور خواندیم و راز گوینده اش قرار دادیم.» (مریم/ 19)
«اذ را نارا فقال لاهله امکثوآ انی نارا* لعلی اتیکم منها بقبس او اجد علی النار هدی؛ چون آتشی را دید کسانش را گفت درنگ نمایید همانا من آتشی می بینم. شاید از آن برایتان شعله ای بیاورم یا بر آن آتش هدایتی بیابم.» (طه/ 20- 21)
«فلما قضی الاجل و سار باهله من جانب الطور نارا؛ هنگامی که موسی آن مدت را به پایان رسانید و با اهل خویش روانه شد از جانب طور آتشی را دید.» (قصص/ 28)
نظری بر مفهوم آیات پیرامون آتش طور
در توجیه هدف موسی (ع) نسبت به واگذاشتن اهل و خاندان خویش و رفتن او به جانب آتش طور مفسران نظریاتی به گوناگون گفته و نوشته اند از جمله این که در المیزان ج 31 ص 49 ذیل آیه 29 سوره قصص آمده: «موسی (ع) پس از دیدن آتش به نزدیکان خود گفت: بدان سوی می روم تا:
ــ برای شما از آن آتش شعله ای بیاورم که شما خود را بدان گرم کنید
ــ نزد آتش راهی را که گم کرده اید بیابم
ــ نزد آتش شخصی را بیابم که راه را به ما بنمایاند.»
و مولانا جلال الدین مولوی در همین معنی:
رفت موسی کاتش آرد او به دست *** آتشی دید او که از آتش برست
در «کشف الاسرار» آمده است: «موسی آتشی می جست که خانه افروزد، آتشی یافت که جان و دل سوزد!»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان (المیزان ج28ص 213) پیرامون محل واقعه مورد بحث آورده است: «سیاق آیه و آیات بعدی آن شهادت می دهد بر این که این جریان در مراجعت موسی (ع) از «مدین» به سوی مصر اتفاق افتاده.»
نگاهی بر شعر خواجه درباره آتش طور
نگاهی به این سه بیت که در طلیعه کلام آمد به وضوح آشکار می سازد که سطح دریافت حافظ از آیات قرآن به چه اندازه در اوج واقع شده است؛ شب تار، آتش طور، وادی ایمن، موعد دیدار چهار گزینه ای است که همه اشاراتی قرآنی هستند که خواجه فقط در یک بیت آنها را جمع نموده است و تسلط وی نیز بر آیات کاملا از نحوه به کار گیری مفاهیم قرآنی بر خواننده معلوم می شود. هرچند برخی پژوهشگران قتل شاه شیخ ابواسحق اینجو (جمال الدین پسر محمود مقتول به سال 758هـ. ق) به دست امیر مبارزالدین محمد آل مظفر را سبب سرایش غزل مورد بحث دانسته اند، زیرا لسان الغیب به این مرد فرهنگ پرور ارادت می ورزیده و از سرانجام او سخت متأثر گشته و منظور او از «شب تار» هنگام فراق است که در پی این حادثه به وجود آمده. در این ابیات حافظ از داستان حضرت موسی (ع) و توجه پروردگار به او در بیان مافی الضمیر خود بهره گرفته و با یادآوری آن حادثه گویی قصد زدودن غم فقدان آن فرمان روا و بی مهری روزگار را از دل خویش داشته و لبیک حق را از جانب وادی ایمن، آن میدان وسیع رحمت الهی برای آمرزش روح ممدوح خود در خواست نموده است.
در غزل دیگر خواجه نظر بر لطف عام حق دارد که اگر شامل او نگردد چه کند او در بیت دیگری از این غزل:
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت *** دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کند
و نیز این غزل اشاره به آیه 9 از سوره طه مذکور در بالا دارد که هدف موسی (ع) را از عزیمت به جانب طور بیان می فرماید.
آتش نمرود در شعر حافظ
حافظ فقط در یک بیت دیوان اشعارش به آتش نمرود اشاره نموده است:
به باغ تازه کن آیین دین زردشتی *** کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
«حافظ»
«نمرود» لقب پادشاه کلده است که زندگی او با افسانه آمیخته می باشد. نوشته اند نامش «تینوس» بوده و از شجاعت و دلیری بهره داشته و خود را قهرمان و فرمانروای روی زمین می دانسته. شهر «بابل» را او بنا نهاده و این شهر مدت ها به نام «زمین نمرود» نامیده می شده. از آن روی که با ابراهیم پیامبر (ع) هم زمان بوده در داستان ها و تفسیرهای اسلامی شهرت فراوان دارد. حکایت آتشی که بر اثر غرور و نادانی برای سوزاندن ابراهیم (ع) برپا ساخته و این آتش به قول قرآن کریم سرانجام بر تن حضرتش سرد و سلامت گشته به عنوان نمونه ای از عدم موفقیت و شکست آنان که در برابر حق و حق گویان می ایستند بر سر زبانهاست. نام نمرود آشکارا در قرآن کریم نیامده اما در آیاتی از کتاب آسمانی مذکور به اعمال و رفتار ناپسند او اشاره شده است.
قرآن کریم و آتش نمرود
«الم تر الی الذی حاج ابراهیم فی ربه ان اتیه الله الملک اذ قال ابراهیم ربی الذی یحیی ویمیت قال انا احیی و امیت قال ابراهیم فان الله یاتی بالشمس من المشرق فات بها من المغرب فبهت الذی کفر و الله لا یهدی القوم الظالمین؛ آیا به آن که ابراهیم را در حق پروردگارش حجت گرفت ننگریستی که خدا او (نمرود) را پادشاهی داد. چون ابراهیم گفت که پروردگار من آن کس است که زنده می کند و می میراند گفت من زنده می کنم و می میرانم ابراهیم گفت خداوند آفتاب را از مشرق می آورد پس تو آن را از مغرب بیاور، پس آن که کافر شد سرگشته ماند و خداوند گروه ستمکاران را راه ننماید.» (بقره/ 261)
«قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم؛ گفتیم ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش.» (انبیاء/ 69)
نظری بر مفهوم آیات پیرامون آتش نمرود
اگر چه به گونه ای که یادآوری شد نام «نمرود» صریحا در قرآن کریم نیامده اما مفسران کلمه «الذی» مندرج در آیه 261 سوره بقره فوق الذکر را اشاره به او می دانند. نمرود این بنده ضعیف خداوند که تخت و بخت چند روزه او را مغرور ساخته و فریب داده بود در برابر حجت آشکار ابراهیم (ع) در هم می شکند؛ او که نمی تواند برای ادعای خود برهان اقامه کند و مرده زنده نماید یا خورشید را تغییر جهت دهد چاره ای ندارد جز آن که به قول پروردگار در آیه 70 سوره انبیاء به او مکر ورزند «و ارادوا به کیدا و جعلناهم الاخسرین؛ در حالی که همین خدعه خشم پروردگار را بر می انگیزند و او و قوم او در رده زیان کاران قرار می گیرند.» آتش سوزانی که برای نابودی ابراهیم و خلاصی از برهان قاطع او و فرونشاندن آتش کینه خویش فراهم کرده سرد و سلامت می شود و بدین گونه حق بر باطل پیروز می گردد. نمرود ضعف خود را در احتجاج با ابراهیم فراموش کرده مقابل پروردگار خویش قرار می گیرد و به فرموده قرآن کریم آیه 78 سوره یس خلقت خویش از یاد می برد «و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه؛ و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد.»
نگاهی بر شعر خواجه درباره آتش نمرود
خواجه در اشعار خود به دو آتش اشاره می کند یکی «آتش طور» و دیگری «آتش نمرود»
این دو آتش هر دو نجات بخش بوده اند و رهاگر، آتش نمرود ابراهیم را با همه پاکی در بوته آزمایش می برد و پاکیش را جلوه می دهد و «آتش طور» موسی را به جانب حق و کلیم اللهی رهنمون می گردد. خواجه آتشی را که نمرود برای سوزاندن جسم ابراهیم فراهم کرده به لاله که هم گلگون است و هم نشانه عشق پایدار و سوزان تشبیه می کند و این شباهت در نهایت ظرافت و راستی صورت می گیرد که ابراهیم به حقیقت دل باخته پروردگار خویش بوده است. ذکر دین زردشتی در بیت مورد بحث به جهت تقدس آمیز پیروان زردشت از آتش و اعتقاد ایشان بر پاکی و پاک کنندگی این آفریده الهی است خواجه می فرماید اینک که لاله این نشانه عشق و شادی بر شاخه چون شعله های آتش نمرود سر بر آسمان دارد بر آفریدگان حضرت باری با دلی شاد بنگر.
منـابـع
احمد دانشگر- دولت قرآن- نشر اوحدی- تهران- 1382
علامه محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان- انتشارات مطبوعات دار العلم قم
بهاءالدین خرمشاهی- حافظ نامه- انتشارات علمی فرهنگی
عبدالعلی دستغیب- حافظ شناخت- نشر علم چاپ اول
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها