مقامات و درجات بهشتی در دو بهشت
فارسی 4201 نمایش |دو بهشت دیگر با اوصاف شگفت آورش
در ادامه بحث از دو بهشت در سوره ی الرحمن که پیرامون دو بهشت خائفان با ویژگیهاى والا سخن مى گفت، از دو بهشت دیگر سخن مى گوید که در مرحله پائین ترى و طبعا براى افرادى است که در سطح پائین ترى از ایمان و خوف از پروردگار قرار دارند، و به تعبیر دیگر هدف بیان وجود سلسله مراتب به تناسب ایمان و عمل صالح است. نخست مى فرماید: «و من دونهما جنتان؛ و پائینتر از آنها دو بهشت دیگر است.» (الرحمن/ 62) معناى جمله "من دونهما" این است که: دو بهشت دیگر نیز هست که هر چند محتوى و نعمتهایى که در آنها است شبیه دو بهشت اول است، ولى از نظر درجه فضل و شرف پایین تر از آن دو است، آن دو بهشت مخصوص اهل اخلاص است، که ترسشان از عذاب خدا و از فوت ثوابهاى او نیست، بلکه از مقام او است، پس این دو بهشت مخصوص مؤمنینى است که درجه ایمانشان پایین تر از درجه ایمان اهل اخلاص است، مؤمنینى که خداى سبحان را به این جهت عبادت مى کنند که از آتش او مى ترسند، و یا به ثواب و بهشت او طمع دارند، و این دسته از مؤمنین همان اصحاب یمین در سوره واقعه اند. بعضى از مفسرین جمله ی "من دونهما" را به نزدیکى دو بهشت اول معنا کرده اند، و اگر چنین باشد از سیاق استفاده مى شود که این دو بهشت هم از آن صاحبان دو بهشت اول است. بلکه بعضى ادعا کرده اند که این دو بهشت افضل و بهتر از دو بهشت سابقند، و صفاتى که در آن دو بود به درجه عالى ترى در این دو بهشت هست. لیکن با توجه به آیه ی «و لمن خاف مقام ربه جنتان؛ براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است.» (الرحمن/ 46) و آیات بعد از آن، و نیز آیات سوره واقعه دقت شود، که اهل بهشت را دو صنف مى کند، یکى مقربین که اهل اخلاصند، و یکى هم اصحاب یمین، آن وقت مشخص مى شود که وجه قبلى قوى تر است.
تفسیر دیگر اینکه: تعبیر "من دونهما" یعنى غیر از آن دو بهشت، دو بهشت دیگر براى همان مؤمنان است که به عنوان تنوع در میان این باغهاى بهشتى در گردشند، چرا که طبع آدمى تنوع طلب است و از آن لذت مى برد. ولی روایاتى که در تفسیر آن وارد شده تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد. در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: «جنتان من فضة، آنیتهما و ما فیهما، جنتان من ذهب آنیتهما و ما فیهما؛ دو بهشت که بناى آنها و هر چه در آنها است از نقره است، و دو بهشت است که بناى آنها و هر چه در آنها است از طلا است.» (تعبیر به طلا و نقره ممکن است اشاره به تفاوت ارزش مواهب آنها باشد)، در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) مى خوانیم که در تفسیر همین آیه فرمود: «لا تقولن الجنة واحدة، ان الله یقول: "و من دونهما جنتان" و لا تقولن درجة واحدة ان الله یقول: "درجات بعضها فوق بعض" انما تفاضل القوم بالاعمال؛ نگو بهشت یکى است، چرا که خداوند مى گوید: "غیر از آن دو بهشت، دو بهشت دیگر است"، و نگو درجه واحدى است، چرا که خداوند مى فرماید: "درجاتى است که بعضى بالاتر از بعض دیگر است" و این تفاوت به خاطر اعمال مى باشد.» روى همین اصل در حدیثى از پیامبر (ص) آمده است: «جنتان من ذهب للمقربین، و جنتان من و رق لاصحاب الیمی؛ دو بهشت از طلا است براى مقربان، و دو بهشت از نقره براى اصحاب الیمین.»
در مجمع البیان آمده است که: «یعنى: و پائین تر از آن دو بهشتى که یاد کردیم براى کسانى است که از مقام و بزرگى خدا بترسند دو بهشت دیگر است، غیر از دو بهشت اول پس آن دو باغ به قصرش نزدیکتر است، و مجالس او در قصر اوست، تا آنکه سرور و خوشحالى او به سبب انتقال از باغى به باغ دیگر دوبله و دو برابر گردد، بنابر آنچه که از طبیعت بشرى شناخته شده از شهوت و میل به مثل آن معانى و معناى (دون) در اینجا مکان نزدیک از چیز است نسبت به غیر آن از چیزهایى که نیست براى آن مثل نزدیکى آن و آن ظرف مکان است و البته منتقل شدن از بستانى به بستان دیگر نافع تر و سودمندتر است، براى آنکه از ملالت و خسته شدنى که سرشت و طبیعت بشر بر آن است دورتر است. و بعضى گفته اند: که مقصود این است که آن دو بستان در فضیلت از دو باغ اول کمتر است.»
عیاشى به اسنادش از ابوبصیر از حضرت صادق (ع) روایت کرده که گفت: به آن حضرت عرض کردم فداى شما شوم به من خبر دهید از مرد مؤمنى که براى او زن مؤمنه است و داخل بهشت می شوند، آیا با یکدیگر ازدواج می کنند؟ پس آن حضرت فرمود: اى ابومحمد به درستى که خداوند حاکم عادل است اگر آن مرد بالاتر از آن زن باشد او را مخیر کند، پس اگر خواست که آن زن از همسران بهشتى او باشد خواهد بود و نیز اگر آن زن افضل از آن مرد باشد او را مختار سازند، پس اگر دلش خواست آن مرد همسر بهشتى او خواهد بود. ابو بصیر گوید: عرض کردم به آن حضرت که دو نفر مؤمن با هم وارد بهشت می شوند پس یکى از آن دو نفر مقامش بالاتر از دیگرى است، پس می خواهد که دوستش را ملاقات کند آیا می تواند؟ فرمود: کسى که بالاتر است می تواند که به درجه پائین آید و رفیقش را دیدار کند، و اما کسى که در رتبه و درجه پائین تر است نمی تواند به بالا رود و دوستش را زیارت کند، براى آنکه او به این مقام نمی رسد، و لکن هر گاه دوست داشتند و خواستند همدیگر را ببینند ملاقات می کنند به سهولت و آسانى. و از علاء بن سیابه از حضرت ابى عبدالله صادق (ع) روایت شده که فرمود: «گفتم به آن حضرت که مردم (یعنى اهل سنت) تعجب می کنند از ما وقتى مى گوییم عده اى از جهنم و دوزخ بیرون آمده و به بهشت می روند پس می گویند به ما که آنها در بهشت با اولیاء خدا هستند. پس آن حضرت فرمود: اى علاء، به درستى که خداوند می فرماید: (و من دونهما جنتان) نه به خدا قسم با اولیاء خدا نخواهند بود. گفتم: آیا آنها کافر بودند؟ فرمود: نه، به خدا قسم اگر کافر بودند داخل بهشت نمی شدند. گفتم: آنها مؤمن بودند؟ فرمود: نه به خدا قسم، اگر مؤمن بودند داخل آتش نمی شدند، لکن آنها بین بین بودند، نه مؤمن و نه کافر کافر، و تأویل خبر اگر صحیح باشد ایشان از افاضل و اخیار مؤمنین نبودند.»
وصف این دو بهشت
وحى الهى تصویرهایى را از نعمتهاى یاد شده در آنچه به دو باغ نخستین تعلق دارد در برابر ما قرار مى دهد تا آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم و آنچه را که برتر است برگزینیم و آن را هدفى براى دست یافتن به آن با حد اعلاى تلاش و کوشش خود قرار دهیم. به پنج ویژگى این دو بهشت که بعضى با آنچه درباره ی دو بهشت سابق گفته شد شباهت دارد و بعضى متفاوت است پرداخته، مى گوید: «مدهامتان؛ هر دو کاملا خرم و سرسبزند.» (الرحمن/ 64) سیاهى شب را همه گویند: شب ادهم یعنى شب بسیار تاریک، و اسب ادهم یعنى اسب سیاهرنگ، و سبزى گیاهى شدید و غلیظ و پیوسته به یکدیگر را، از آن روى که به سیاهى مى زند، چنین مى نامند، و امام صادق (ع) آن را چنین تصویر مى کند: «نخلستانى که مکه و مدینه را به یکدیگر متصل کند.» در مجمع البیان آمده است که «آنها از سبزى و تازگى به سیاهى شبیه است و هر گیاه سبزى کمال سبزى آن این است که به سیاهى زده شود و آن بنابر تمام ترین اقسام زیبایى و نیکویى است، و این بنابر قول کسی است که می گوید: چهار بهشت براى آن است که از مقام عظمت و بزرگى خدا بترسد و این قول ابن عباس است.حسن گوید: دو بهشت اول مخصوص سابقین و پیش افتادگان و دو بهشت دیگر براى پیروان (خط آنهاست).»
هنگامى که براى مقایسه باغها با یکدیگر این لفظ "مدهامتان" را با آنچه در وصف دو باغ و بهشت اولى به صورت «ذواتا أفنان؛ [دو بهشتى که] داراى درختان و شاخسارهاى باطراوت و انبوه است.» (الرحمن/ 48) آمده بود در کنار یکدیگر قرار مى دهیم، به این نتیجه مى رسیم که آن اولیها نیز سبز رنگ بوده اند، ولى درختان آنها همچون درختان میوه داراى شاخه هاى فراوان و شاید اغلب آنها درخت میوه بوده است، در صورتى که دو باغ پست تر از آنها چنین نبوده است، و چون این درختان در کنار یکدیگر قرار گیرند و به هم پیوسته شوند، رنگ سبز پیدا مى کنند و با ساقه هاى دراز خود داراى صورتى زیبا مى شوند، ولى زیبایى درختان شاخه دار و سودمندیهاى آنها بیشتر است، و شاید یکى از آشکارترین سببهاى تفاضل میان دو نوع باغ، اندازه سپاسگزارى از آلاء خدا یا کوتاهى کردن در انجام این وظیفه بوده باشد. در اثرى از علاء بن سیابة از ابو عبدالله صادق (ع) آمده است: به او گفتم که مردمان از این که مى شنوند گروهى از آتش بیرون مى آیند و وارد بهشت مى شوند، تعجب مى کنند و به ما مى گویند: آیا در بهشت با اولیاء الله خواهند بود؟! او (ع) گفت: اى على! خدا مى گوید: و من دونهما جنتان آنان با اولیاى خدا نخواهند بود.»
قرآن ما را با خود به درون دو بهشت مى برد، و این دفعه در نزدیکى دو چشمه نگاهمان مى دارد که آب از آنها مى جوشد و آن دو را با دو چشمه اى که ذکرشان گذشت مقایسه مى کند که از آنها درجه کمترى دارند، بدان جهت که جریان پیدا نمى کنند، مى گوید: «هما عینان نضاختان؛ در آنها دو چشمه در حال فوران است.» (الرحمن/ 66) در المنجد آمده است: نضخ الماء یعنى جوشیدن و فوران آب از سرچشمه اش شدت پیدا کرد، و عین نضاخة یعنى چشمه فوران کننده پر آب، و در تفسیر الدرالمنثور آمده است: عبدالحمید و ابن المنذر و ابن ابى حاتم، از براء بن عازب روایت کرده اند که گفت: دو چشمه اى که آبشان روان مى شود بهتر از دو چشمه فوران کننده است: دو فوران کننده بهتر از دو جریان کننده نیست. و این بدان معنى نیست که در آن دو باغ نهرهاى جارى وجود ندارد، ولى خدا براى صاحبان دو جنت اول آب نهرهاى کوچک و بزرگى را از چشمه ها به جریان مى اندازد که این امتیاز در دو جنت با درجه پایین تر وجود ندارد. این البته چیزى از شأن آنها نمى کاهد، چه تنها نجات یافتن از آتش خود فوز بزرگى بوده است. و خداوند تعالى گفته است: «کل نفس ذائقة الموت و إنما توفون أجورکم یوم القیامة فمن زحزح عن النار و أدخل الجنة فقد فاز و ما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور؛ همه کس چشنده مرگ است، و مزدهاى شما به صورت کامل در روز قیامت به شما خواهد رسید، پس آن کس که از آتش برکنار شود و به بهشت درآید، رستگار شده است، و زندگى دنیا چیزى جز اسباب فریب و سرگرمى نیست.» (آل عمران/ 185) سپس باید به آیات و نعمتهاى او در طبیعت پیرامون خویش بنگریم، و به کتابش گوش فرا داریم که از دو بهشتى فروتر از درجات بالا سخن مى گوید، ولى این دو که مظهر رحمت اویند، بر خیر دنیا و نعمتهاى آن برترى دارند
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 19 صفحه 186- 188
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 23 صفحه 175- 185
محمد تقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 14 صفحه 374- 388
ابوعلی فضل بن حسن طبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 24 صفحه 119
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6 صفحه 353
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها