امامت، معاد و ضرورت نبوت در کلام شیعه امامیه
English فارسی 2955 نمایش |عنایت و انبیاء
فیلسوفان مسلمان، که ابن سینا شیخ آنهاست، استدلال کرده اند که ضرورت ارسال پامبران به عنایت الهی بسته است. ابن سینا عنایت الهی را چنین تعریف می کند (الهیات شفا، مقاله نهم، فصل ششم، ص 415). لازم است بدانیم که عنایت عبارت است از علم ذاتی مبدا نخستین به نظام خیر هستی و به این که ذاتا علت خیر و کمال ممکن است، و از این خیر و کمال با آن نظام مذکور خشنود است؛ پس او این نظام خیر را در برترین وجه ممکن در حوزه امکان تعقل می کند، در نتیجه آنچه را او خیر وکمال در برترین وجه ممکن تعقل کرده است از او فیضان می یابد، فیضانی که به نظام کامل درحوزه امکان منتهی می شود؛ و این است معنای عنایت. بر طبق این مقدمه، از آنجا که انسان ها در برخورد با یکدیگر به یک برنامه عمل و عدالت نیاز دارند، و ضرورت دارد که قانونگذار عادلی از میان خودشان از طرف خداوند سبحان وجود داشته باشد، نیاز به چنین فردی بسیار بیشتر از نیاز به روییدن موی بر ابروهاست. «جایز نیست که عنایت الهی این گونه منافع را ایجاب کند و منفعتی را که بنیاد منافع دیگر است ایجاب نکند» (همان جا). خواجه نصیر الدین طوسی و صاحب اسفار نیز بر همین عقیده اند.
قاعده لطف و پیامبران
اما، متکلمان به قاعده لطف متوسل می شوند و می گویند ما نمی توانیم بدانیم که چه چیز ممکن است برای کردار ما، در مقابل پروردگار و وجود کمل متعال او سودمند یا مانع آن باشد. چون چنین است، بر اساس رحم و نیک خواهی خداوند، بر اوست که پیامبری بشیر و نذیر برای هدایت ما بفرستد. لطف او نسبت به ما حاصل کمال مطلق اوست. او مالک و علیم و جواد است، و نسبت به مخلوقاتش تنگ نمی گیرد. از سوی دیگر، متکلمان از معجزات انبیا، که به وسیله آن مردمی را که به سوی آنها فرستاده شده اند تحدی می کنند، به عنوان برهانی بر نبوت پیامبران حمایت می کنند.
عصمت انبیا
امامیه معتقدند که پروردگار عالم از شرک و ستم بری است و خالق افعال بد و گناهان نیست، و به این جهت ما را به سبب ارتکاب آنها عذاب می کند. آنها، به همین جهت، اعتقاد دارند که انبیا از معصیت و دروغ و فرومایگی و از رفتار قبیح ظاهرا و باطنا بری هستند. آنها انبیا را در تمام طول عمرشان معصوم می دانند: همه رسولان خدا، پیش از نبوت و بعد از آن، در مورد افعال بد و همه گناهانی که مرتکب ممکن است آنها را سبک بشمارد لغزش ناپذیراند. و محمد (ص) پیامبری است که از فرمان خدای متعال از لحظه تولد تا مرگ سرپیچی نکرد. او نه دانسته و نه از سر فراموشی هرگز گناه نکرد. این واقعیتی است که هم در قرآن آمده و هم اخبار متواتری که از اهل بیت او روایت شده است بر آن تاکید دارند. امامیه در این اعتقاد متفق اند. اما همه معتزله به درجات مختلف با این دیدگاه مخالف اند (شیخ مفید، اوایل المقالات).
امامت
امامت نخستین موضوعی است که امت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) درباره آن اختلاف کردند، و به سبب این اختلاف جنگ های خونینی بین مسلمانان رخ داد. به هر حال، مسلمانان شیعه امامیه معتقدند که، امامت مقامی است الهی، برای رهبری دین و دنیای مسلمانان. لطف خداوند بر بندگانش است که امامت را تالی نبوت قرار داده است. خداوند امام را توسط پیامبر نصب می کند. امام باید در خصوص گناهان و کارهای ناپسند لغزش ناپذیر باشد. در همه زمان ها امام معصوم، که حجت خداوند بر بندگانش است، باید وجود داشته باشد. وجود امام حافظ سلامت دین کامل است. امام در همه علوم دینی باید سرآمد باشد. نصب امام از طرف خداوند لطف اوست بر بندگانش. و لطف ارسال نبی و نصب امام بر خدا فرض است. امامیه معتقدند که امامان معصوم در میان معاصرانشان در زمان های مختلف در همه زمینه ها، و در علم و قوت عقل بهترین هستند. آنها غیب را نمی دانند، اما از قبل الهام الهی نیات مردم را می دانند (شیخ مفید، همان).
نظر علامه در باب امامت
علامه طباطبایی در المیزان، در تفسیر آیه 124 سوره مبارکه بقره، هفت نکته بنیادی استنباط کرده است که می تواند در باب موضوع امامت سودمند باشد. آن هفت نکته عبارتند از:
1- امامت حاصل جعل خداست.
2- امام باید به عنایت الهی در برابر گناهان و خطا معصوم باشد.
3- تا زمانی که انسان بر روی زمین است، زمین بدون امام معصوم نخواهد بود.
4- امام باید موید به تایید پروردگار سبحان باشد.
5- اعمال مردم از نظر امام پوشیده نیست.
6- امام باید به همه مایحتاج آدمیان در امر معاش و در امر معاد علم داشته باشد.
7- محال است کسی از نظر فضائل نفسانی برتر از امام باشد.
ضرورت امام از حیث عقل و نقل و سرباطنی
متکلمان و فیلسوفان امامیه در باب نیاز مردم به حجت الهی، و در باب هرگز خالی نبودن زمین از چنین حجتی، خواه پیامبر باشد و خواه امام، هم برهان عقلی آورده اند و هم قرائنی دارای سند و مدرک.
کلینی در جامع حدیث خویش، کافی، همه احادیث منقول از پیامبر و فرزندانش راجع به نیاز به حجت را گرد آورده است. همچنین فیلسوف بزرگ، صدرالمتالهین شیرازی در شرح فلسفی اش بر اصول کافی استدلال های عقلانی مربوط به ضرورت وجود امام در همه زمان ها را مورد بحث قرار داده است وظیفه امام به تعلیم و تفسیر ور هبری دینی محدد نیست.امام در فراتر از این حوزه ها در حوزه اعمال باطنی که نتیجه آن به نفع مردم است نیز وظیفه ای دارد، هر چند این وظیفه ممکن است نامحسوس باشد. امام با انسان قرابت روحانی نامرئی دارد. بنابراین، امام در سلوک نفسانی انسان ها در عین حال هم استاد است هم یار راه، و ما را به سوی حقیقت باطن دین رهبری و ما را با آن آشنا می سازد. مثل امام غایب، مثل خورشیدی است که هرچند در پس ابرها مخفی است، آثارش حس می شود. امام کامل ترین انسان است، هم در علم هم در عمل، خواه دیده شود و خواه غایب باشد.
امامیه معتقدند که پیامبر اکرم (ص) در زمان حیات خود علی (ع) را به عنوان امام پس از خود معین فرمود. امامت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و امام علی بن حسین (ع) را نیز خود پیامبر معلوم ساخت. و پس از این، هر امام، امام پس از خود را تعیین کرد تا امام دوازدم (عجل الله تعالی فرجه الشریف). همه این امامان معصوم هستند و منزه از گناه ان، فطرتا پاکدامن هستند و پرهیزگاری از کودکی به آنها عطا شده است.
معاد از نظر شیعه امامیه
معاد یکی از اصول پنجگانه دین است که امامیه به آنها معتقداند. مبحث معاد یکی از موضوعات فلسفی و کلامی مربوط به «امکان یا عدم امکان حیات دوباره موجودی است که از بین رفته است». این مساله همچنین به موضوع جاودانگی یا عدم جاودانگی نفس نیز مربوط می شود. بنابراین، مباحثی که از این موضوع ناشی می شوند به حققت بدن انسان مربوط می شوند بدن چیست؟ یا از چه چیزی تشکیل شده است؟ مسلمانان شیعه امامیه به آنچه قرآن درباره معاد متضمن آن است ایمان دارند، به این معنا که معاد، جسمانی و به نحو آفرینشی جدید و شامل نفس و بدن خواهد بود: «بهشت جایگاه آسایش جاویدان خواهد بود. کسانی که در آن درآیند هرگز دچار رنج و مشقت نخواهند بود. لذت اهل بهشت شامل خوردنی ها و نوشیدنی ها و مناظر و مناکح خواهد بود. اما دوزخ جایگاه کسانی خواهد بود که به خداوند سبحان جاهل مانده اند. هیچ کس در آن جاویدان نخواهد بود مگر کافران» (شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، صص 205 و 208).
معاد از نظر ابن سینا
فیلسوفان در این باره اختلاف دارند که آیا معاد فقط روحانی خواهد بود یا هم روحانی و هم جسمانی خواهد بود. ابن سینا، رئیس فیلسوفان اسلامی، که شیعه بود، بر اساس تعلیمات دینی و سنت به معاد جسمانی اعتقاد داشت، هرچند نتوانست آن را به نحو عقلانی اثبات کند. او در دو کتاب شفا و اشارات کوشید ثابت کند که پاداش و تنبیه هم به بدن مربوط خواهد بود هم به نفس. او رساله ای نیز در باب معاد و احوالات نفس نوشت او در فصل هفتم مقاله نهم الهیات شفاء می نویسد: باید بدانی که نوعی از معاد منقول شرع است و راهی برای اثبات آن جز از طریق شریعت و تصدیق خبر نبوت وجود ندارد؛ و این همان معاد جسمانی است. خیرات بدن و شرور آن معلوم است و نیازی به توضیح آن نیست، و شریعت بر حقی که پیغمبر و سرور و مولای ما محمد (ص) برای ما آورده است سعادت و شقاوت بدن را به طور کامل توضیح می دهد. اما سعادت و شقاوت نفس بر اساس عقل و قیاس برهانی اثبات می شود و نبوت نیز آن را تصدیق می کند (ص 423).
معاد از نظر ملاصدرا
صدرالمتالهین شیرازی استدلال نبر معاد جسمانی را در دو کتابش اسفار و معاد مطرح کرده است. او همچنین این موضوع را با اندکی تفاوت در کتابش شرح هدایه نیز مطرح کرده است. با این حال، او نیز تقریبا به سنت موجود در این باره که دین اسلام آورده، متوسل شده است. او در این باره می نویسد: «در نزد ما حقیقت این است که اعتقاد به معاد و تصدیق آن عینا آن چیزی است که ظواهر کتاب و سنت و آنچه شریعت بر حق آورده است بر آن دلالت دارند؛ و آنچه کتبا و سنت در این باره آورده اند عینا مطابق ظاهرش حق است و نباید از ظاهر برگردانده شود» (مبدا و معاد، ص 523).
شایان توجه است که صدرالمتالهین، ضمن تصدیق خبر شریعت در باب معاد، تذکر می دهد که این خبر نیازی به تاویل و استنتاج معانی مغایر با معنای ظاهر ندارد. از این رو می نویسد (همان): «بدن اخروی فاقد بسیاری از هیئات و عوارض اش خواهد بود. بدن اخروی سایه نفس و حاصل تامل و تخیل او خواهد بود».
منـابـع
دکتر نصر- تاریخ فلسفه- صفحه 243- 238
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها