مباهله با نصارای نجران (اهل بیت پیامبر اکرم)
فارسی 4932 نمایش |پاسخ شبهه ای پیرامون آیه 61 سوره آل عمران:
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الکاذبین»؛ «هر گاه بعد از علم و دانشى که درباره مسیح به تو رسیده، باز کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»،(آل عمران/ 61).
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (ص) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن (ع) و حسین (ع) و دخترش فاطمه (ع) و على (ع) بودند، بنابراین منظور از "ابناءنا" در آیه منحصرا "حسن و حسین" (ع) هستند، همانطور که منظور از "نساءنا" فاطمه (ع)، و منظور از "انفسنا" تنها على (ع) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است. ولى بعضى از مفسران اهل تسنن که کاملا در اقلیت هستند کوشیده اند که ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند، مثلا نویسنده تفسیر "المنار" در ذیل آیه مى گوید: "این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته اند". اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى دهد که على رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده المنار، بسیارى از طرق این احادیث به شیعه و کتب شیعه هرگز منتهى نمى شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد. براى روشن شدن این حقیقت قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى آوریم:
قاضى نور الله شوشترى در جلد سوم از کتاب نفیس "احقاق الحق" طبع جدید صفحه 46 چنین مى گوید: مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که "ابناءنا" در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (ع) و "نساءنا" اشاره به فاطمه (ع) و "انفسنا" اشاره به على (ع) است.
سپس (در پاورقى کتاب مزبور)، در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند آیه مباهله درباره اهل بیت (ع) نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحا آورده است. از جمله شخصیت هاى سرشناسى که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
مسلم بن حجاج نیشابورى، صاحب "صحیح" معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد 7 صفحه 120، احمد بن حنبل در کتاب "مسند" جلد 1 صفحه 185، طبرى در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه جلد سوم صفحه 192، حاکم نیشابوری در کتاب "مستدرک الصحیحین" جلد سوم صفحه 150، فخررازى در تفسیر معروفش جلد 8 صفحه 85 ابن اثیر در کتاب "جامع الاصول" جلد 9 صفحه 470، طنطاوى، مفسر معروف در تفسیر "الجواهر"جلد دوم صفحه 120، زمخشرى در تفسیر "کشاف"جلد 1صفحه 193، حافظ احمد بن حجر عسقلانى" در کتاب "الاصابة" جلد 2 صفحه 503 و تعدادی دیگر که برای ملاحظه آنها می توانید به تفسیر نمونه جلد 2 ص 582 ذیل آیه 61 سوره آل عمران مراجعه نمایید.
در کتاب "غایة المرام" از صحیح مسلم در باب "فضائل على بن ابى طالب" نقل شده که: روزى معاویه به سعد بن ابى وقاص گفت: چرا ابوتراب على (ع) را سب و دشنام نمى گویى؟! گفت: "از آن وقت که به یاد سه چیز که پیامبر (ص) درباره على (ع) فرمود افتادم از این کار صرف نظر کردم... (یکى از آنها این بود که) هنگامى که آیه مباهله نازل گردید پیغمبر (ص) تنها از فاطمه و حسن و حسین و على (ع) دعوت کرد و سپس فرمود: اللهم هؤلاء اهلى: خدایا! اینها خاصان نزدیک من اند." نویسنده تفسیر "کشاف" که از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه مى گوید: این آیه قوى ترین دلیلى است که فضیلت اهل کساء را ثابت مى کند. مفسران و محدثان و مورخان شیعه نیز عموما در نزول این آیه درباره اهل بیت (ع) اتفاق نظر دارند، در تفسیر "نور الثقلین" روایات فراوانى در این زمینه نقل شده است. از جمله به نقل از کتاب "عیون اخبار الرضا" درباره مجلس بحثى که مامون در دربار خود تشکیل داده بود، این چنین مى نویسد: امام على بن موسى الرضا (ع) فرمود: "خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به پیامبرش چنین دستور داده: "فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا..." و به دنبال نزول این آیه، پیامبر، "على" و "فاطمه" و "حسن" و "حسین" (ع) را با خود به مباهله برد... این مزیتى است که هیچ کس در آن بر اهل بیت (ع) پیشى نگرفته، و فضیلتى است که هیچ انسانى به آن نرسیده، و شرفى است که قبل از آن هیچ کس از آن برخوردار نبوده است".
پاسخ به یک سؤال
در اینجا سؤال معروفى است که فخررازى و بعضى دیگر درباره نزول آیه در حق اهل بیت (ع) ذکر کرده اند که چگونه ممکن است منظور از "ابناءنا" (فرزندان ما)، حسن و حسین (ع) باشد، در حالى که "ابناء" جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمى شود، و چگونه ممکن است "نسائنا" که معنى جمع دارد تنها بر بانوى اسلام فاطمه (ع) اطلاق گردد؟ و اگر منظور از "انفسنا" تنها على (ع) است چرا به صیغه جمع آمده است؟!
پاسخ: اولا همانطور که قبلا ذکر شد اجماع علماى اسلام و احادیث فراوانى که در بسیارى از منابع معروف و معتبر اسلامى اعم از شیعه و سنى در زمینه ورود این آیه در مورد اهل بیت (ع) به ما رسیده است و در آنها تصریح شده پیغمبر (ص) غیر از على (ع) و فاطمه (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) کسى را به مباهله نیاورد، قرینه آشکارى براى تفسیر آیه خواهد بود، زیرا مى دانیم از جمله قرائنى که آیات قرآن را تفسیر مى کند سنت و شان نزول قطعى است. بنابراین، ایراد مزبور تنها متوجه شیعه نمى شود. بلکه همه دانشمندان اسلام باید به آن پاسخ گویند.
ثانیا، اطلاق "صیغه جمع" بر "مفرد" یا بر "تثنیه" تازگى ندارد، و در قرآن و غیر قرآن از ادبیات عرب و حتى غیر عرب این معنى بسیار است.
توضیح اینکه: بسیار مى شود که به هنگام بیان یک قانون، یا تنظیم یک عهدنامه، حکم به صورت کلى و به صیغه جمع آورده مى شود، و مثلا در عهدنامه چنین مى نویسند که: مسئول اجراى آن امضاء کنندگان عهدنامه و فرزندان آنها هستند، در حالى که ممکن است یکى از دو طرف تنها یک یا دو فرزند داشته باشد، این موضوع هیچگونه منافاتى با تنظیم قانون یا عهدنامه به صورت "جمع" ندارد.
خلاصه اینکه: ما دو مرحله داریم "مرحله قرارداد" و "مرحله اجرا" در مرحله قرارداد، گاهى الفاظ به صورت جمع ذکر مى شود تا بر همه مصادیق تطبیق کند، ولى در مرحله اجرا ممکن است مصداق، منحصر به یک فرد باشد، و این انحصار در مصداق منافات با کلى بودن مسئله ندارد. به عبارت دیگر پیغمبر اکرم (ص) موظف بود طبق قراردادى که با نصاراى نجران بست همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام کسانى را که به منزله جان او بودند همراه خود به مباهله ببرد، ولى اینها مصداقى جز دو فرزند و یک زن و یک مرد نداشت (دقت کنید). اضافه بر این در آیات قرآن موارد متعددى داریم که عبارت به صورت صیغه جمع آمده اما مصداق آن به جهتى از جهات منحصر به یک فرد بوده است: مثلا در همین سوره آیه 173 مى خوانیم: «الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم»؛ «کسانى که مردم به آنها گفتند دشمنان براى حمله به شما اجتماع کرده اند از آنها بترسید»، (آل عمران/ 173). در این آیه منظور از "الناس" (مردم) طبق تصریح جمعى از مفسران نعیم بن مسعود است که از "ابوسفیان" اموالى گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشرکان بترساند! و همچنین در آیه 181 مى خوانیم: «لقد سمع الله قول الذین قالوا إن الله فقیر و نحن أغنیاء»؛ «خداوند گفتار کسانى را که مى گفتند: خدا فقیر است و ما بى نیازیم (و لذا از ما مطالبه زکات کرده است!) شنید»، (آل عمران/ 181).
منظور از "الذین" در آیه طبق تصریح جمعى از مفسران "حى بن اخطب" یا "فنحاص" است. و از این قبیل آیات بسیارى که به لفظ دسته جمعى نازل شده، در حالى که مصداق خارجیش به حسب شان نزول فرد معینى بوده است یعنی اینکه خداى تعالى حکم یا وعده و وعیدی را که بر حسب خارج با یک نفر منطبق است بطور دسته جمعى حکایت مى کند. به هر حال با توجه به این توضیحات و تصریح روایات، مفسرین و مورخین به وضوح روشن خواهد شد که مقصود این آیه شریفه، حضرت علی، فاطمه و حسین (ع) است و پیامبر (ص) تنها این چهار را به همراه خود برای مباهله بردند. همچنین برای توضیحات کامل تر و مفصل تر در باره این آیه شریفه می توانید به کتاب "نگاهی به تفسیر آیه مباهله" نوشته آیت الله سید علی حسینی میلانی مراجعه نمایید.
منـابـع
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه
سید محمدباقر موسوی همدانی- ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن
سید جعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها