ابراهیم اشتر نخعی

فارسی 5512 نمایش |

ابوالنعمان ابراهیم اشتر نخعی از شیعیان و سرداران مشهور عرب و از مخالفین بنی امیه و بازوی توانمند مختار ثقفی در خونخواهی امام حسین (ع) و اصحاب آن حضرت.
پدرش: مالک اشتر صحابه خاص علی بن ابیطالب (ع).
از زندگی ابراهیم قبل از قیام مختار قهرمانی هایش شاخص و معروف بود مثل اینکه در جنگ صفین که نوجوانی کم سن و سال بود در کنار پدرش در سپاه امیر مؤمنان علی (ع) جنگید و در حادثه عظیم لیله الهریر بر ارتش شام شکست بزرگی وارد کرد و مورخین گفته اند که او در اینگونه حوادث چون شیر خشمناک و همچون صاعقه ای بی امان بر قلب دشمن می تاخت و از راست و چپ دشمن را می راند و رجز می خواند.
اما آوازه او از زمانی است که مختار ثقفی خواست بر علیه امویان به خونخواهی حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) و یارانش قیام کند.
با اینکه در این قیام، بسیاری از بزرگان و سران شیعه نقش فعال داشتند ولی هیچکس به اندازه ابراهیم موثر نبود و قطعا اگر چنین شخصیتی در کنار مختار وجود نداشت آن نهضت فاتح و پیروز نمی شد.

چگونگی پیوستن ابراهیم اشتر به مختار ثقفی
سال 60 ه.ق مختار بعد از شکست توابین و شهادت سلیمان بن صرد خزاعی رئیس آنها و آزادیش از زندان که توسط زبیری ها به حبس افتاده بود تصمیم گرفت برای دفاع از ضعفا و انتقام خون اهل بیت پیامبر (ص) و جهاد با دشمنان خدا از شیعیان دعوت کند تا برای قیام آماده شوند. او مخفیانه مشغول اینکار شد و به عنوان نماینده محمد بن حنفیه فرزند علی بن ابیطالب (ع) و برادر حسین بن علی (ع) مردم را به سوی خود فرا می خواند و دنبال افراد نیرومند و پرنفوذی بود تا بتواند پایگاه اجتماعیش را با حمایت آنها محکم کند، لذا ابراهیم اشتر را که از لحاظ شهرت تشیع پدرش و بزرگ زادگی مقامی بلند داشت و از حیث شجاعت و نفوذ خودش در میان قبیله نخعی های کوفه موید و معروف بود انتخاب، و پس از مذاکراتی او را به خود جلب کرده از این راه موضعش را در کوفه تقویت نمود.
مختار در شب پنجشنبه 14 ربیع الاول سال 66 ه.ق با نیروهایش جنگی را علیه اشراف کوفه و آل زبیر آغاز کرد و ابراهیم را اختیار داد تا علیه سپاه عبدالله بن مطیع حاکم کوفه از طرف حکومت زبیری بجنگد. ابراهیم یکی دو روز قبل از جنگ در یک نزاع با رئیس پلیس ابن مطیع درگیر شد و او را کشت و سرش را جدا کرد و سپاه آنها را متفرق نمود و بعد در جریان تسخیر شهر کوفه همراه سپاه مختار نبرد کرد که نهایتا پیروز شدند و کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع با سپاهش عقب نشینی کرد و شکست خورد و به طور پنهانی فرار کرد.

صحیفه دیگری در تاریخ از ابراهیم
گویا از زندگی او در این قسمت تاریخ بسیار پررنگ می شود و تحولات روشنی هر روز شهرتش را بیشتر می کند. همان سال 66 ه سپاهی بزرگ از سوی عبدالملک بن مروان و دولت بنی امیه در شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد به مقابله با کوفه و مختار می آید. مختار یک گروه 3000 نفری برای سرکوبی آنها فرستاد اما روشن بود که نمی توانند در برابر سپاه 6000 نفری شام مقاومت کنند لذا فورا مختار کسی را دنبال ابراهیم فرستاد و از او یاری خواست و با یادآوری دوستی پدرش با علی بن ابیطالب (ع) و خاندان آن حضرت او را در طلب خون حسین بن علی (ع) و یارانش از قاتلان آن حضرت تحریک کرد این معنی آشکارا پایگاه بلند او در قیام و اعتماد مختار به رهبری او را می رساند. ابراهیم این درخواست را پذیرفت به شرط آنکه کار را به او واگذار کند.
سال 67 ه.ق به سرداری لشگر مختار منصوب و مأمور به جنگ با سپاه ابن زیاد و دشمنان و قاتلان حسین (ع) شد. ابراهیم با مختار وداع و کوفه را ترک کرد و به طرف دشمن رفت و هردو سپاه در کنار نهر "خازر" 5 فرسخی زمین موصل در دهی به نام "باربیثا [بامیثا]" به هم رسیدند. یکی از نیروهای ابن زیاد به نام عمیر بن حباب سلمی به طور مخفیانه با او ملاقات کرد و اطلاعاتی را در اختیارش گذاشت.
ابراهیم با رشادت تمام لشگرش را آراست سردارانش را آماده کرد و با شتاب پس از سپیده صبح در حالی که هنوز سپاه دشمن در خواب بود فرمان رفتن داد و خود در رأس لشگر مردم را از جنایات ابن زیاد آگاه کرد کارهای زشت او را شمرد و گفت: «این عبیدالله بن مرجانه کشنده حسین پسر علی (ع) و فاطمه (س) است.» و چهره خبیث او را برای سپاه شام معرفی نمود و در نهایت با آن شامیان جنگ سختی کرد. هرچند به گفته برخی مورخان چون (بلاذری) در آغاز جنگ جناح چپ سپاه ابراهیم شکستی خورد ولی او با سر برهنه در میان لشگرش آنقدر فریاد زد و همه را بر علیه دشمن دعوت به ادامه کار کرد تا توانست سپاه شام را شکست سختی دهد و به دست خود عبیدالله بن زیاد قاتل اصلی امام حسین (ع) را کشت و سرش را از بدنش جدا نمود و برای مختار فرستاد بسیاری از آن سپاه از جمله همان عمیر بن حباب فرار کرده و عده زیادی خود را در نهر انداختند گفته شده که غرق شدگان بیشتر از کشته ها بودند.
همچنین جنایتکاران دیگری چون: شرحبیل بن ذی الکلاع، حصین بن نمیر کوفی از فرماندهان سپاه شام که مدتها در جنگهای مختلف علیه عراق شرکت داشتند به دست او و سپاهش هلاک شدند و به نقل تاریخ جسد آنها را بعد از کشته شدن سوزاندند.
ابراهیم پس از این پیروزی بزرگ حاکم شهر موصل شد و آنجا را مقر استانداری خود کرد. بر تمام منطقه شمال و غرب عراق تسلط یافت و بعضی از یارانش را به حکومت شهرهای تحت امرش گذاشت. اما دیگر حاضر به بازگشت به کوفه برای حمایت مختار نشد. تا زمانی که «مصعب بن زبیر» به تحریک شورشیان کوفه به آنجا تافت و با مختار جنگید و او را کشت.
در آن موقع ابراهیم که از فرمانداران مختار بود برای مصعب نامه نوشت و از او امان خواست. مصعب نیز سال 67 ه.ق از ابراهیم خواست تا با او و برادرش عبدالله بن زبیر رئیس زبیریان بیعت کند و به اطاعت آنها درآمده و به کوفه رود.
ابراهیم چنین کرد و در خدمت حکومت آل زبیر درآمد.
بنا به فرمان معصب مدتی از حاکمیت موصل و جزیره و... کناره گرفت و به جنگ ازارقه ماموریت یافت اما مجددا حاکم همان مناطق شد. از طرف دیگر عبدالملک بن مروان مهره بنی امیه و حاکم شام که همه جا جز شام را در تسخیر آل زبیر دید به جهت دفع شر آنها مصعب عزم سرزمین عراق و براندازی آنها را کرد لذا به یاران مصعب از جمله ابن اشتر نامه نوشت و با طمع حکومت عراقین او را دعوت به همکاری نمود.
اما ابراهیم نامه را سربسته نزد مصعب برد و ماجرا را تعریف کرد و گفت: «هرگز بنی امیه را بر علیه زبیریان یاری نمی دهم.»
از این رو جنگی بین سپاه مصعب به فرماندهی ابن اشتر و عبدالملک درگرفت که اردوگاهش نزدیک بغداد در دیر جاثلیق بود و در این جنگ پسر مالک اشتر به رغم شجاعت و شهامت زیاد به علت خیانت یکی از دشمنان به نام عتاب بن ورقاء تمیمی بنابر توطئه قبلی با عبدالملک شکست خورد و از پای درآمده و کشته شد. ظاهرا سرش را نزد عبدالملک بردند و بدنش را غلامان حصین بن نمیر سوزاندند. بعضی مورخین این واقعه را سال 71 ه.ق و اکثرا سال 72 ه.ق می دانند.

دیدگاه برخی بزرگان
علامه سیدمحسن امین، علامه مجلسی و بلاذری او را در شجاعت و وفاداری، سخاوت و ایمان ستوده اند.
ابن حجر عسقلانی از قول "ابن حبان" او را از راویان موثق شمرده که از پدرش مالک اشتر و عمر بن خطاب روایت کرده است. پسر او (مالک بن ابراهیم) و مجاهد نیز از او روایت کرده اند. بعضی شعرا در رثای او شعر سروده اند. ابوالفرج اصفهانی ابیاتی به او نسبت داده است.

منـابـع

دینوری- اخبار الطوال

حاج شیخ عباس قمی- نفس المهموم

دائره المعارف بزرگ اسلامی به نقل از «الکامل، تاریخ طبری» وقعه الصفین و دهها منبع دیگر

رسول جعفریان- تاریخ خلفا- جلد 2

دائره المعارف تشیع

سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها