روش پرفسور ایزوتسو در معروفترین اثر تطبیقیش
فارسی 3312 نمایش |ایزوتسو
ایزوتسو، آثار متعددی در زمینه مطالعات تطبیقی منتشر ساخته است. برخی همچون مقاله «اگزیستانسیالیسم در شرق و غرب» در مسیر گفتگو و مطابقت افکار هستند و برخی همچون مقدمهای که بر شرح منظومه حکمت سبزواری نوشته است در مسیر گفتگوی غیر مستقیم می باشند، با این حال، کتاب وی با عنوان «تصوف و مذهب هندو» که در ایران تحت عنوان «صوفیسم و تائوتیسم» چاپ شده است، مقام خاصی دارد. ایزوتسو در مقدمه این کتاب به روش ویژه خود که آن را Meta - history یعنی فراتاریخی می خواند اشاره می کند و تصریح می نماید که در این باب در طریق هانری کربن قدم می زند و این عنوان از او است. چنان که از عنوان کتاب برمی آید، غرض اصلی اثر حاضر به صورت کلی کوشش برای تطبیق ساختاری میان جهانبینی تصوف به نمایندگی ابن عربی و جهانبینی تائوئیسم به نمایندگی لائوتزو و چانگ تزو است.
تجزیه و تحلیل واژه های کلیدی اولین گام بحث تطبیق
پرفسور ایزوتسو در این باره می گوید: «من مطلعم که در راه چنین مطالعاتی دامهایی وجود دارد. تطبیق دو نظام فکری که فاقد ارتباط تاریخیند، آن هم به گونه اتفاقی ممکن است به مشاهداتی درباره تشابهات و تفاوتهایی بینجامد که خود فاقد دقت علمی هستند. به منظور اجتناب از وقوع در چنین اشتباهی، ساختار بنیادی هر کدام از این دو جهانبینی به صورت مستقل و واضح و در دقیقترین شکل ممکن تبیین شده، آن گاه به ملاحظات تطبیق پرداخته خواهد شد.»
با در نظر گرفتن این مطلب، در بخش اول کاملا به کوشش برای تجزیه و تحلیل مفاهیم اصلی وجودی که شالوده جهانبینی فلسفی ابن عربی است پرداخته خواهد شد. در بخش دوم مطالعهای تحلیلی از همین نوع در خصوص جهانبینی لائوتزو و چانگ تزو به عمل می آید، به نحوی که این دو بخش کاملا دو تحقیق مستقل از یکدیگر را تشکیل خواهند داد؛ یکی مربوط به ابن عربی و دیگر تائوئیسم باستانی. تنها در بخش سوم خواهد بود که سعی بر آن است تا مقارنه و هماهنگی یابی در مورد واژه های کلیدی این دو جهانبینی، که قبلا بدون در نظر گرفتن مشابهات و مفارقات به تحلیل گذاشته شده بودند به عمل آید.
باز کردن باب گفتگوی فرهنگها انگیزه ایزوتسو در تطبیق
به هر تقدیر، انگیزه غالب در سراسر این اثر اشتیاق به باز کردن دور نمای جدیدی در قلمرو فلسفه و عرفان مقارنهای است. یک نکته اتکای خوب در چنین مقارنهای آن است که هر دو جهانبینی بر دو محور استوارند، حق (مطلق) و انسان کامل که نظامی کامل از اندیشه وجودی در هر دو مورد حول این دو قطب تطور یافته است. باید توجه شود که این امر به عنوان ساختار وجودی مختص تصوف و تائوئیسم نیست. تقابل حق (مطلق) و انسان کامل در صور مختلف به عنوان دو محور از یک جهانبینی، الگوی اساسی مشترک میان بسیاری از گونه های عرفان است که در عصرها و مکانهای گوناگون به صورت وسیعی در جهان تطور یافتهاند. در نظر گرفتن تطبیق مجموعهای از نظامها که در الگوی عام با هم مشترک و در جزئیات با هم در تفاوتند، چه در اصل و چه در شرایط تاریخی، به نظر می رسد در زمینه سازی آنچه پرفسور کربن آن را به درستی، دیالوگ فوق تاریخی می خواند بسیار مثمر است و در وضعیت کنونی جهان سریعا بدان نیاز می باشد.
با اشاره به این مطلب که ابن عربی مباحث و جدالهای بسیاری را در تاریخ اندیشه اسلامی برانگیخته که بی سابقه است و با ارجاع این امر به طبیعت اسلام که میان دو حقیقت یعنی حقیقت مبتنی بر تعقل، و شریعت که حقیقت مبتنی بر وحی گردآورده است. خواست تقدیر در آن بود که ابن عربی را در جایگاهی قرار دهد که بتواند پیام حقیقی اسلام را در شخصیت خود مجسم سازد. جای انکار ندارد که متافیزیک لائوتزو در خصوص تائو در عمق دقیق فکریش مجموعه ای از تشابهات بارز را با ادراک ابن عربی عرضه می دارد. این بسیار جالب است، زیرا ، لائوتزو و چانگتزو نماینده نقطه تحول سنتی روحانی هستند که به لحاظ تاریخی بسیار با تصوف متفاوت است. بر ما لازم است، چنان که در بالا گفتیم، خود را از خطر تطبیق های آسان مصون بداریم. لیکن در همین حال باید (به اعتقاد ما) اعتراف کنیم مطالعهای مقارنهای از این نوع اگر به دقت انجام پذیرد، دست کم زمینه مشترکی برای ما فراهم خواهد آورد تا بر اساس آن بتوان باب گفتگوی میان فرهنگها را به طور مثمری مفتوح کرد.
مفهوم هستی، پایه اصل تفکر فلسفی ابن عربی
بر اساس طرح عمومی که در بالا توضیح داده شد، نیم اول این کتاب منحصرا مختص مطالعه تحلیلی در مورد مفاهیم کلیدی است که اساس هستی جهان بینی ابن عربی را شکل می دهد. این جهانبینی چنان که گفتیم، بر حول حق (مطلق) و انسان کامل به صورت صعود و نزول وجودی دور می زند. در توصیف این روند کنونی، ابن عربی در هر مرحله مجموعهای از مفاهیم را که از اهمیت بسیار برخوردارند تطور می بخشد. این مفاهیم چیزهایی هستند که اثر حاضر قصد تحلیل آنها را دارد. این اثر می کوشد تا به صورتی روشمندانه بعد وجودی فلسفه عرفانی ابن عربی را به عنوان نظامی از مفاهیم کلیدی که با «هستی» و «وجود» مرتبطند تحلیل کند.
باید اعتراف کنیم که هستی شناسی تنها یک جنبه از اندیشهی این مرد خارق العاده است. فلسفه او دارای جنبههای دیگری نیز هست که از اهمیت کمتری برخوردار نیستند، نظیر روانشناسی، معرفت شناسی و نمادگرایی و غیر آنها که روی هم رفته جهانبینی بدیع و عمیقی را شکل می دهند. لیکن مفهوم هستی، چنان که خواهیم دید، پایه اصل تفکر فلسفی اوست و نظریه او درباره هستی بیشک از چنان تازگی و امتداد تاریخی مهمی برخوردار است که بررسی جداگانهای را می طلبد. این بررسی منحصرا به یکی از آثارش یعنی، فصوص الحکم، امعان نظر دارد. این بررسی در ذات خود، تحلیلی است در مفاهیم وجودی که ابن عربی در این کتاب شهیر (که غالبا به عنوان شاهکار او توصیف می شود) تطور بخشیده و توسط بسیاری از کسان در طی قرون مورد مطالعه و تفسیر قرار گرفته است.
رسوخ به روح تفکر
از همان آغاز، نیت ما جامعیت نبود. قصد ما بیشتر رسوخ به نفخ حیات، روح حیاتبخش و مصدر وجودی فلسفهسازی این متفکر کبیر بود. غرض آن بود که تکون نظام کلی وجودی را که گام به گام توسط او تطور یافته جستجو کنیم. برای درک صحیح اندیشه مردی چون ابن عربی، باید روحی را که همه ساختار تفکر او را فرا می گیرد و حیات می بخشد دریابد، در غیر این صورت همه چیز گم خواهد شد. ملاحظات از خارج هیچ کدام وافی به مقصود نخواهد بود. حتی در سطح عقلی و فلسفی، شخص باید بکوشد تا اندیشه را از درون فهمیده و آن را در نفس خویش با آنچه می توان آن را «تلقین» نامید باز سازد. در تحقق چنین غایتی، گرچه جامعیت مطلوب است ولی اقتضای اولیه نیست.
ابن عربی صرفا یک متفکر نبود؛ وی نویسندهای پرکار نیز بود. اصحاب نظر در تعداد دقیق آثار او با هم اختلاف دارند. به عنوان مثال شعرانی حدود چهارصد اثر برای «استاد» ذکر می کند. ثبت عمومی آثار شیخ توسط عثمان یحیی فهرستی از 856 اثر را عرضه می دارد. گرچه این تعداد دربرگیرنده آثار مشکوک الانتساب و به طور قطع جعلی نیز هست در چنین وضعیتی، و با اهداف ما، این امر نه تنها بی ارتباط بلکه خطرناک خواهد بود اگر بکوشیم تا هر چه را که نویسنده در طول سالیان در هر موضوعی گفته یا نوشته ملحوظ نظر داریم. دلیل آن است که انسان می تواند به سادگی در اقیانوس بیکران مفاهیم، تماثیل و رموزی که با بی نظمی تام در صدها اثر او متفرق است غرق شده و رؤیت خود را درباره خط یا خطوط اندیشه و روح رهنما به ساختار کلی از دست بدهد.
برای اجتناب از چنین توده بی نظمی (چنان که در نگاه اول به نظر می رسد) از رموز و تماثیل، حکیمانهتر و شاید نافعتر آن باشد که بر اثری تمرکز کنیم که وی در آن اندیشه خود را در پختهترین شکل عرضه می دارد. در هر حال، تحلیل و تطبیق من از کتاب فصوص الحکم شاید کمکی جدید باشد به ادراک بهتر استاد بزرگ که بسیاری او را عمیقترین و در عین حال غامضترین متفکری که اسلام پدید آورده دانستهاند.
منـابـع
توشي هيكلوايزوتسو- صوفيسم و تائوئيسم- ترجمه:دكتر محمدجواد گوهري- تهران- روزنه- 1378
پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها