ارتباط زمامدار با مردم در نامه امام علی به مالک اشتر
فارسی 5125 نمایش |نامه امیرالمومنین به مالک سرشار از نکات با ارزش است که عمل بدان ها همتی بلند می طلبد در قسمتی از این فرمان آمده است: «و اما بعد، فلا تطولن احتجابک عن رعیتک، فان احتجاب الولاه عن الر عیه شعبه من الضیق و قله علم بالامور، والاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عند هم الکبیر ویعظم الصغیر و یقبح الحسن ویحسن القبیح، ویشاب الحق بالباطل. و انما الوالی بشر لا یعرف ما تواری عنه الناس به من الامور لیست علی الحق سمات تعرف بها ضروب الصدق من الکذب، و انما انت احد رجلین: اما امروء سخت نفسک بالبذل فی الحق، ففیم احتجابک من واجب حق تعطیه او فعل کریم تسدیه ائ مـبتلی بالمنع، فما اسرع کف الناس عن مسلتک اذا یسوا من بذلک، مع ان اکثر حاجات الناس الیک مما لا موونه فیه علیک من شکاه مظلمه و طلب انصاف فی معامله؛ هرگز دوری و مخفی شدنت از مردم جامعه طولانی نباشد، زیرا اختفای زمامداران از مردم جامعه موجب نوعی تنگدلی و کم اطلاعی از امور است و اختفای زمامدار علم به علت مخفی شدن را از مردم قطع می کند، در نتیجه موضوعی بزرگ در نزد آنان کوچک و کوچک بزرگ، و نیکو قبیح و قبیح نیکو تلقی می شود، و حق با باطل مخلوط می گردد، زمامدار (هم) بشری است، هر امری را که مردم از او مخفی کنند، نخواهد شناخت، و برای حق آن نشانه های آشکار نیست که انواع راستش از دروغش تشخیص داده شود و شناخته گردد، و جز این نیست که تو یکی از دو کس خواهی بود، یا تو آن کسی هستی که نفس سخی و دستت برای عطا در راه حق باز است، پس چرا خود را از به جا آوردن حقی که عطا خواهی کرد، یا از انجام کاری که ناشی از کرامت تو است از مردم مخفی می داری! یا تو کسی هستی که مبتلا به بخل و ممانعت هستی، در این صورت به جهت نومیدی که مردم از تو خواهند داشت خودداری خواهند کرد. به اضافه اینکه اکثر نیازمندی های مردم به تو چیزهایی است که برطرف نمودن آنها مشقتی برای تو ندارد، مانند شکایت از ظلمی که به آنان رفته است، یا طلب انصاف و دادخواهی درباره معامله ای است که مورد تعدی قرار گرفته اند.»
ممکن است گفته شود که: این وظیفه برای دنیای قدیم خوب بود که امکان داشت هر زمامداری و هر مقامی که قسمتی از مدیریت جامعه را بر عهده داشت، با خود مردم به طور مستقیم رویارو می گشت، ولی امروزه به جهت گسترش نظام های تشکیلاتی و تعدد مسئولان گوناگون برای ارتباط مستقیم، نیازی به دیدار و رویاروئی با مقامات بالای گردانندگان جامعه وجود ندارد چه برسد به خود زمامدار که اشتغالات بسیار حساس و اساسی تقریبا تمام اوقات او را فرامی گیرد. این سخن با نظر به همان علتی که گفته شد، از جهاتی صحیح به نظر می رسد، ولی باید این حقیقت را نادیده نگیریم که هر اندازه عدم دیدار مستقیم زمامدار با جامعه بیشتر به طول بکشد، بر بی خبری و دوری او از جامعه افزوده می شود و از اوضاع و جریاناتی که بر جامعه می گذرد باید با اطلاعات دسته دوم و سوم و چه بسا به واسطه های زیاد قناعت بورزد، و قطعی است که اینگونه اطلاعات اگر هم بدون آلودگی با غرض ورزی های واسطه ها به زمامدار برسد، از اختلاط با سلیقه ها و مختصات ذهنی و تمایلات و آرمان های واسطه ها در امان نخواهد بود.
به همین جهت است که زمامدار و هر مدیر مسئول که مجموعه ای از تشکیلات حکومت را در اختیار دارد، باید به هر شکلی به مقدار قدرتی که دارد با متن اصلی مردم ارتباط برقرار نماید، و این یک کار محال نیست، و می توان با دقت و تدبیر و تنظیم امور موبوطه آن را به خوبی انجام داد. زندانی شدن در میان تملق ها و چاپلوسی ها و اطلاعات نا صحیح همانطور که امیرالمومنین (ع) می فرماید: کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک، زیبا را زشت و زشت را زیبا جلوه داده و حق را با باطل مخلوط می کند. این دیدار مستقیم در زمان خود پیامبر اکرم (ص) امری عادی بود، مردم کم کم در هجوم به پیامبر و حتی به منازل اختصاصی آن حضرت، افراط کردندو طبیعی بود که خود آن حضرت و دودمانش از این هجوم گاه و بیگاه و بدون شرط و حساب به مشقت افتادند، تا این آیه شریفه نازل شد: «یا ایها الذین امنوا لا تخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم الی طعام غیر ناظرین اناه ولکن اذا دعیتم فادخلوا طعمتم فانتشروا و لا مستانسین لحدیث ان ذلکم کان یوذی النبی فیستحیی منکم و الله لا یستحیی من الحق و اذا سالتموهن فاسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن؛ ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به خانه های پیامبر وارد نشوید مگر اینکه به شما اجازه داده شود که برای طعامی وارد شوید، و مدتی در انتظار ظرف طعام ننشینید یا به ظرف طعام او ننگرید ولی هنگامیکه دعوت شدید، داخل شوید و وقتی که غذا خوردید پراکنده شوید و همچنین برای اینکه حدیثی از پیغمبر بشنوید انتظار طولانی نکشید این کار پیامبر را اذیت می کند و او از شما خجالت می کشد و خداوند از (بیان) حق شرمی ندارد، و موقعی که متاعی از زنهای پیامبر خواستید از پشت حجاب بخواهید، اینگونه سوال هم برای دلهای شما پاک تر است و هم برای دلهای آنان.» (احزاب/ 53) ولی مسئله مخفی و دور شدن زمامداران از مردم در زمان بنی امیه و بنی عباس و دیگر سلاطین و امراء، از حد عادی گذشته بود «ابن الحدید» می گوید: «اقام عبدالعزیز بن زراره الکلابی علی باب معاویه سنه فی شمله من صوف لایاذن له؛ عبدالعزیز بن زراره کلابی یک سال بر در خانه «معاویه» منتظر بود در لباسی از پشم، و معاویه به او اجازه دخول نداد.» ما در این مورد مطالبی را متذکر می شویم:
مطلب یکم: بدان جهت که زمامدار و همچنین هر شخصی که مقامی از مدیریت جامعه را به عهده می گیرد انسان مهذب و وارسته و دارای روحیه والایی است، مردم با دیدار او نشاط روحی پیدا می کند و از نظر روانی تقویت می گیرند و آرامش قلبی پیدا می کنند. از طرف دیگر خود زمامدار و هر مقام مسئول از دیدار متن مردم و شنیدن سخنان آنان با واقعیات ناب حیات اجتماعی آشنایی پیدا می کند. و خود زمامدار و مقام مسئول از مشاهده مستقیم مردم مخصوصا متن حقیقی مردم که متشکل از نیازمندان و مستمندان هستند، می تواند برای زمامدار و هر مقام مسئول عبرت انگیز و آموزنده و تعیین کننده وظیفه باشد، و آنان را با تکالیف خود آشناتر ساخته و موجب شود که در انجام آنها جدی تر عمل نمایند. معروف است که یکی از مشهورترین زمامداران از جایی می گذشت، یک مرد روحانی معمولی ایستاده بود و به آن زمامدار تماشا می کرد، وقتی که آن زمامدار چشمش به آن مرد روحانی معمولی افتاد گفت: این مردک کیست که به امپراطور بزرگ می نگرد؟ آن روحانی پاسخ داد: که، آری، مردی بسیار بزرگ در حال عبور است و به مردکی می نگرد، و به مردکی محقر هم به آن مرد بسیار بزرگ می نگرد، نگاه های هر دو مرد به یکدیگر اگر معنای داشته باشد ممکن است مفید به حال جامعه باشد.
مطلب دوم: بایستی کوشش فوق العاده انجام بگیرد تا ماموران آماده کننده این دیدار مردمانی با تقوا و مخلص باشند که خود متن اصلی مردم مخصوصا نیازمندان و مستمندان را با زمامدار و مقام مسئول ملاقات بدهند و به هیچ وجه مطالبی را جز برای جلوگیری از مزاحمت ناراحت کننده مقام به مرد تلقین نکنند.
مطلب سوم: اگر چنین فرض کنیم که نظام تشکیلات یک جامعه اسلامی به قدری عالی باشد که اصلا هیچگونه نیازی از جهت به دست آوردن اطلاعات به ارتباط و رویارویی مستقیم ما بین زمامدار و مقام مسئول با مردم جامعه وجود نداشته باشد، باز باید چنین ارتباطی برای حفظ مقام بالاتر از غرق شدن در تخیلات بی اساس و از غوطه خوردن در امواج گوناگون تملق ها و چاپلوسی ها و مداحی ها برقرار گردد. زندانی شدن گرداننده امور جامعه در میان اطراف و حواشی و عوامل لذت و موجبات احساس غرور، نخست خود آن مقام را تباه می کند سپس جامعه را به روز سیاه می نشاند.
مطلب چهارم: بدیهی است که زمامداران و مقامات مدیریت های جوامع امروزی به جهت کثرت اشتغالات و تنوع شدید امور مربوطه به مدیریت ها، مخصوصا با نیاز شدید به تخصص های گوناگون، آن ارتباطات مستقیم که در قرون و اعصار گذشته ما بین مردم و مقامات مدیریت امکان پذیر بود، امروزه به هیچ وجه ممکن نیست، لذا زمامدار و دیگر مقامات مدیریت جامعه می توانند به مقدار ضروری که ممکن است، با مردم جامعه رویارویی مستقیم داشته باشند و ملاقات ها و به دست آوردن اطلاعات کامل و تدبیر و تصرفات لازم و شایسته را به وساطت پاک ترین انسان ها مانند وزیر و معاون و کاتب (به اصطلاح سیاسی گذشتگان) و دیگر دستیاران با صلاحیت که از حداکثر معرفت و تعقل و دلسوزی به مردم جامعه و تقوا برخوردارند عمل نمایند.
امیرالمومنین (ع) در بعضی جملات همین فرمان مطالبی فرموده است که می تواند مکمل همین وظیفه با بیان یکی از علل اساسی آن بوده باشد، می فرماید: «و اجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرع لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلسا عاما فتواضع فیه لله الذی خلقک، و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک، حتی یکلمک متکلمهم غیر متعتع، فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی غیر موطن: «لن تقدس امه لا یواخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع، ثم احتمل الخرق منهم و العی و نح عنهم الضیق و الا نف یبسط الله علیک بذلک اکناف رحمته و یوجب لک ثواب طاعته، واعط ما اعطیت هنیئا، و امنع فی اجمال و اعذار؛ و برای نیازمندان قسمتی از اوقات را اختصاص بده که تو شخصا با آنان رویاروی شوی و برای آنان اذن عمومی که با تو همنشینی شوند. در این مجلس که با متن مردم همنشین می شوی می توانی برای خدایی که تو را آفریده است تواضع و فروتنی نمایی. وقتی که این مجلس تشکیل یافت (برای تشکیل چنین جلسه مگر در صورت ضرورت) سربازان و دستیاران و نگهبانان و پاسبانهایت را ازتعرض به مردم جلوگیری کن تا گوینده بدون بیم و لکنت زبان و نقص، سخن خود را با تو در میان بگذارد، زیرا من بارها از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: «هیچ امتی به مقام رشد و قداست نائل نخواهد گشت مگر آن که حق ناتوانان آن ملت از اقویایشان بدون نقص و لکنت زبان گرفته شود.»
حالاتی که متن اصلی مردم، مخصوصا نیازمندان در موقع رویارویی با مقاماتی که جریان زندگی آنان را در اختیاردارند، از خود بروز می دهند، می تواند برای آن مقامات درس ها بیاموزد و بر آگاهی های آنان درباره مردم که مدیریت حیات آنان را در اختیار خود دارند بیفزاید وظایفی که در جملات فوق در موقع دیدار برای زمامدار مقرر فرموده است، به قرار زیر است:
1- در آن مجلس و همنشینی که زمامدار با مردم ارتباط کاملا مستقیم برقرار می کند باید نیروی اجرایی چه سرباز و دستیار و معاون و چه محافظین و پاسبانان را از مردم بر کنار کند، علت این امر بسیار روشن است، زیرا ایستادن آنان در بالای سر مردم و نشان دادن آمادگی برای هجوم و جلوگیری آنان از سخن گفتن و اظهار حاجت، بیم و هراسی در مردم به وجود می آورد که در نتیجه با حالتی غیر طبیعی با زمامدار رویاروی می گردند که نه مردم می توانند ارتباط برقرار نمایند، و بدین ترتیب ارتباط مستقیمی که مطلوب ترین جریان بین زمامدار و مردم است مبدل تصنعی از هر دو طرف می گردد.
2- برای اینکه مردم بتوانند سخنان خود را صریح و آشکار و به طور طبیعی و بدون تصنع بگویند، اگر نیازی به چاره جویی های دیگری باشد (به اضافه بر طرف کردن هیبت و حالت سیطره و آمادگی برای هجوم قوه اجرای مانند سرباز و محافظ و پاسبان و غیرهم) باید زمامدار دست به آن چاره جویی ها بزند تا مردم به حالت طبیعی دردها و نیازهای خود را بازگو کنند، به عنوان مثال اگر موقعیت به نحوی باشد که اگر زمامدار و هر مقام مسئول مقداری با کمال سادگی و بدون پیرایه و اصطلاح بافی و اظهار هیبت و سیطره سخنانی را در شروع مجلس بگوید مردم مانوس می شوند، و با کمال آزادی مطالب خود را ابراز می دارند، حتما زمامدار باید این کار را انجام بدهد تا مردم با حالتی کاملا طبیعی آزاد مطالب خود را بیان نمایند.
3- زمامدار و هر مقام مسئول باید انواع ناتوانی های مردم را در سخن گفتن تحمل نماید، مانند خشونت، لکنت زبان، ناتوانی از بهره برداری از الفاظ فصیح و دلچسب و غیر ذلک. از یک جهت، این وظیفه (تحمل کردن انواع ناتوانی ها در بیان) از دیگر وظایف در حال همنشینی و رویاروی مستقیم زمامدار با مردم، انسانی ترین وظیفه است که هم برای خود زمامدار فوق العاده سازنده است و هم برای مردم که به اضافه رسیدن به درمان دردها و پاسخ مسائلشان موجب انبساط روحی و نشاط درونی آنان (با مشاهده بزرگی شخصیت زمامدار) می گردد.
وقتی که انسان ها نیاز خود را با زمامدار در میان نهادند، حال وی از دو حال خالی نیست یا توانایی مرتفع ساختن آن نیاز را دارد یا ندارد، اگر زمامدار می تواند آن نیاز را بر طرف کند، باید چنان بی منت و گوارا و با دلخوشی باشد که در انجام هر وظیفه ای برای شخصیت های رشد یافته به وجود می آید، و اگر از برطرف ساختن آن نیاز ناتوان باشد، به قدری باید با لطف و عاطفه و رفتار نیکو ناتوانی خود را از برطرف ساختن نیاز، انسان حاجتمند اعلام کند که آن انسان نه تنها احساس زجر و تنفر و شکستگی ننماید، بلکه آن عمل انسانی زمامدار، عدم وصول آن حاجتمند را به حاجت خود جبران نماید.
باید خشونت و گرفتگی زبان ناتوانان تحمل شود، و فشار و تنگی سیطره و تکبر زمامداری از آن دور گردد، با این برخورد انسانی که خداوند متعال انواع و سطوحی از رحمت خود را بر او می گسترد و پاداش اطاعتش را برای تو ایجاب می نماید. و آنچه را که زمامدار عطا می کند باید با چهره باز و دلی روشن و نیتی پاک عطا نماید، تا برای کسی که عطا را از او می گیرد گوارا شود، و هنگامی که انگیزه ای برای عطا وجود ندارد و عطای او به آن شخص نخواهد رسید، با لطف و اعتذار دلپسند با وی مدارا نماید.
منـابـع
محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 251-256
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها