بررسی مسأله صبر در غیبت امام زمان علیه السلام

فارسی 2785 نمایش |

هنگامی که انسان شناختی از «انتظار» و «منتظر» داشته باشد و معیارهای این دو را بداند و در آن معیارها با دقت و تأمل بنگرد. ضد انتظار و ضد منتظر را نیز می شناسد. چه بسا مردمی، یا کسان چندی بپندارند که منتظرانند، و از ثواب و ارج انتظار و منتظران برخوردار، لیکن چنین نیست. چه بسا کسانی که تصور کنند که در حال افضل عبادات به سر می برند، یعنی انتظار فرج (چنانکه در احادیث رسیده است) اما چنین نیست.
جامعه ای که از نظر اعتقاد و بصیرت، و عمل و اخلاق، و حضور و اقدام، و آمادگی و ثبات، و طهارت و زهد، و شعور و شناخت، و عدل و احسان، آنچنانکه پیشوایان گفته اند و خواسته اند نباشد، چگونه «منتظر» «محسوب» خواهد گشت؟
در احادیث و تعالیم رسیده است که عفت ورع و صلاح پیشه سازید. در روزگار انتظار صبور باشید. دوران غیبت را طولانی نشمارید، زیرا که وعده خدایی حق، است و اگر چه به طول انجامد خواهد رسید در کار تشکیل حکومت حقه عجله نکنید. صبر پیشه سازید... معنای صبر در اینجا این نیست که ظلم و فساد اجتماعی را بپذیرید و در برابر آن ساکت باشید، و سلطه یهود و نصاری را (که به نص قرآن رد و طرد شده است) قبول کنید، و خود، در عصر غیبت، برای تسلط بر سرنوشت خود و اجرای احکام دینی خود قدمی برندارید، بلکه معنای صبر این است که درباره رسیدن مهدی (ع) و ظهور او، و تشکیل حکومت او، به عجله به خرج ندهید... و از دوری دوره انتظار بی تاب و توان نگردی که طول کشیدن آن، حکمت است و رسیدن آن حق... و خواهد رسید.
صبر در تعبیرات تعلیمی دین، در موارد بسیاری به معنای صبر بر طاعت و زحمت عبادت است، و صبر برخورداری از معصیت و دوری از لذایذ دنیا و گناه... صبر را. در تعالیم تشیع، نمی توان صبر را در برابر ظلم و منکرات دانست. با این وصف، مسئله انتظار و لزوم آمادگی، در ارتباط با صبر و تحمل و شکیبابی، تغییری نمی کند. همه آنچه تکلیف منتظران است، برجا و ثابت است، چه منتظران صبور و بردبار باشند. یا شتاب پیشه و نابردبار.
انسان منتظر، نمی تواند به نام «صبر»، خواص اعتقادی و عملی و آمادگیهای نظامی و اقدامی را، که در احادیث غیاب تکلیفی درآید، و ضد انتظار گردد. انسان نمی تواند به نام انتظار، ظلم را، که همیشه مبارزه با آن تکلیف است قبول کند. و زیر بار ظلم و حکومت ظالم برود. سخن این است.
آنچه در پاره ای احادیث رسیده است که عجله نکنید، و در این کار شتاب نداشته باشید، اینها به معنای صبر بر ظلم و سکونت در برابر محور دین خدا و آثار دین، و قبول سلطه جباران و تسلط آنان بر دین و نوامیس مسلمین نیست، بلکه این احادیث، به عین به همان معنای عجله نکردن در رسیدن دولت حقه جهانی مهدی (ع) است. چون این عجله چه بسا باعث شود که کسانی تحمل و بردباری خویش را از دست بدهند، و آهنگ تاسیس همان حکومت جهانی مهدوی بکنند. و بدان آهنگ به پا خیزند. و این امر شدنی نیست. زیرا که تاسیس دولت جهانی واحد الاهی، و نشر عدالت آفاقی و انفسی، ویژه دوران همان ولی الله اعظم است و بس.
همچنین شتابداری ممکن است باعث شود که برخی از مردم که به حکمت غیبت و انتظار و اسرار الاهی توجه ندارند، دچار ناامیدی گردند. این است که از عجله درباره فرارسیدن ظهور و دولت مهدی (ع) و شتاب در این امر نهی کرده اند، و دستور صبر داده اند. یعنی انسان منتظر، درباره رسیدن دولت مهدی شتاب نکند، و بیتابی نشان دهد، این نهی از عجله، حتی در «نهج البلاغه» و سخنان علی (ع) نیز آمده است از اینجا معلوم می شود که مردمان درباره برپاشدن دولت الاهی در جهان، و از میان رفتن ستم و بی دینی، چنان عجله داشته اند، و به این امر چنان علاقه نشان می داده اند. که حتی در زمان امام اول، علی بن ابیطالب (ع) نیز، آثار این تسرع و شتابگری پیدا بوده است تا جایی که لازم می شده است که علی (ع) گاه گاه مردم را از این شتابگری و شتابزدگی بازدارد، و یادآور گردد که تشکیل آن حکومت، بعدها، و بعد از افتادن کارها و رخ نمودن حادثه ها و ملحه ها، به وقوع خواهد پیوست.
نمی توان پذیرفت که دین اسلام، و ائمه طاهرین (ع) صبر بر ظلم ترک امر به معروف و نهی از منکر را، برای مسلمین تجویز کرده باشند، دین می گوید: «و ما اعمال البر کلها فی سبیل الله، عند الامر بالمعروف والنهی عن المنکر ، الا کنفثه فی بحر لجی. وان بالمعروف. والنهی عن المنکر لایقربان من اجل، ولا ینقصان من رزق. وافضل من ذلک کلمه عدل، عند امام جائر؛ همه کارهای خیر؛ جنگ در راه خدا، در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، مانند آب دهانی است در برابر دریایی موج خیز. امر به معروف و نهی از منکر کردن، نه اجل کسی را نزدیک می کند، و نه روزی کس را می کاهد. و از همه اینها (همه اعمال خیر، جنگ در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر کردن) افضل و برتر، گفتن یک سخن درباره عدل است، در نزد حاکم جابر و ستمگر.»
این سخن علی (ع) است و صدها از اینگونه تعلیم در اسلام رسیده است. در این صورت، آیا ممکن است بپذیریم که در دوره طولانی غیبت و انتظار مسلمانان از چنین تکالیفی معاف، و از چنین اجرها و فضیلتهایی محرومند؟!

منـابـع

محمدرضا حکیمی- خورشید مغرب- صفحه287- 290

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها