مسائلی در ارتباط با تفکیک افکار و آرا
فارسی 2606 نمایش |مرزبندی افکار و آرا و جدا سازی آنها از یکدیگر، حرکتی است علمی. به سخن دیگر: تأکید بر جداسازی نظرها و آرا از هم، و شناخت هر یک به طور جداگانه، و بررسی مقدار علمیت و درستی و نادرستی نظریات در چارچوب مستقل، یک نگرش و اقدام به تمام معنی علمی است. در نظر محققان روشن است که شالوده کار علمی بر دقت است و گریز از سهل انگاری و درهم آمیزی و مرز ناشناسی.
هنگامی که ما به «تفکیک» گراییدیم، آرا و اقوال را با دقت تمام مورد مطالعه و پژوهش قرار می دهیم، و مانند یک دانشمند آزمایشگاهی، چشم و گوش خویش را باز می کنیم و به پژوهش می پردازیم، و این کارها را به ترتیب انجام می دهیم:
(1)- متن هر «نظریه» را با دقت و وسواس علمی به دست می آوریم و تعیین می کنیم، و نسخه ها را در برابر می نهیم، و حتی از نسخه ها بدلها غفلت نمی کنیم.
(2)- سیر تحولی یا تکاملی نظریه را از قدیمترین روزگاری که پدید آمده است پی می گیریم، و منشأ پیدایش آن را به دست می آوریم:
ا- منشأ پیدایش نظریه، در مکتبهای دیگر.
ب- منشأ پیدایش نظریه، در مکتب و فضای اندیشه ای و فکری صاحب نظریه.
(3)- مقدار تأثیر پذیری نظریه را تعیین می کنیم، تا از میزان اصالت آن آگاه شویم:
ا- مقدار تأثیرپذیری از مکتبهای دیگر.
ب- مقدار تأثیرپذیری از مبانی دیگر صاحب نظریه
(4)- میان «تأثیر پذیری» نظریه و «تداخل نظریات»، تمیز قائل می شویم، تا دقیقا طبق روش علمی عمل کرده باشیم؛ یعنی تحقیق می کنیم که این نظریه فلسفی یا عرفانی، از یک نظریه مشابه دیگر تأثیر پذیرفته است، یا با یک نظریه فلسفی یا عرفانی دیگر تداخل یافته است، کدام یک؟ درصورت نخست مقدار تأثیر پذیری را تعیین می نماییم، و درمورد دوم دو نظریه متداخل را از یکدیگر جدا می کنیم.
(5)- شخصیت علمی و فکری و اعتقادی صاحب نظریه را وا می رسیم، تا اندازه صلاحیت او را در ابراز نظریه به طور مطلق، یا ابراز این نظریه به خصوص به دست آوریم:
ا- از جنبه نیروی علمی و فکری (ادراکات عقلی).
ب- از جنبه زمینه های اولیه تربیتی.
ج- از جنبه تعلقات اعتقادی.
د- از جنبه فقه عملی و مبانی سلوکی.
هـ- ازجنبه تعبیر و ادوات تعبیری.
و- از جنبه محیط و عرف و عادات قومی.
(6)- نقلهای تأیید صاحب نظریه را مورد مراجعه و دقت قرار می دهیم، یعنی هر جا صاحب نظریه، از دیگر صاحبان نظر مطلبی در تأیید نظریه خویش آورده است، آن را وارسی می کنیم که:
- آیا این نظریه را به صراحت گفته اند یا نه؟
- آیا در جاهایی دیگر از آثار خویش، نقض و نقیض آن را اظهار داشته اند یا نه؟
- آیا قابل انتساب و استناد بودن نظریه نقل شده، از باب تمسک به «تأویل» است یا تنصیص؟
- آیا اصولا مبانی دستگاه فلسفی و منطق علمی کسانی که نظریه از آنان نقل شده است، با این نظریه سازگار است یا با نظریه مخالف آن؟
- آیا این نظریه ماهیه عرفانی و ذوقی است، و از آن فلسفه و قلمرو برهان استفاده شده است؛ یا ماهیه فلسفی و برهانی است، و از آن در قلمرو و عرفان و ذوق (یا فلسفه عرفان و ذوقی) بهره یابی گشته است؟
- و آیا نقل، نقل تقطیعی است (به این منظور که نظریه نقل کننده را تأکید کند)، یا نقل، نقلی کامل و «علمی» است؟
(7)- دلیلهای نظریه را با کمال دقت مورد بررسی قرار می دهیم:
أ- «صورت برهان»، که آیا واجد شرایط هست یا نه؟
ب- «ماده برهان»، که آیا واجد شرایط هست یا نه؟
ج- دقت در اینکه از هیچگونه روشی از روشهای مطالعات جلیه یا خفیه استفاده نشده باشد.
د- دقت در اینکه دلیل، مصادره بر مطلوب نباشد، به ویژه در بحثهایی که تشخیص مصادره بودن ادله آنها دقیق است، و ذوقیات و خطابیات در آنها نقشی مهم دارد.
(8) تحریر نهایی نظریه (و تعیین میزان موافقت یا مخالفت آن با دیگر اظهارها و نظریه های صاحب نظریه، در جاهای دیگر و آثار دیگر او)
(9)- پژوهش درباره تأییدهای نظریه و مویدان:
أ- مویدان نظریه از پیشینیان.
ب- مویدان نظریه از معاصران صاحب نظریه.
ج- مویدان نظریه از متاخران.
د- رسیدگی بیطرفانه به ادله مویدان.
(10)- پژوهش درباره مخالفتها با نظریه و مخالفان:
أ- مخالفان نظریه از پیشینیان.
ب- مخالفان نظریه از بزرگان معاصر صاحب نظریه.
ج- مخالفان نظریه از متأخران.
د- رسیدگی بیطرفانه به ادله مخالفان.
(11)- در صورتی که نظریه عرفانی باشد، یا از مایه های ذوقی و عرفانی منشأ گرفته باشد، و درباره آن ادعای کشف و امثال آن شده باشد، نوبت می رسد به چندین رسیدگی دقیق و فنی دیگر، از اینگونه:
أ- کشفی بودن موضوع نظریه.
ب- صلاحیت مدعی کشف.
ج- درست بودن مقدمات کشف (از نظر اعتقادی و سلوکی).
د- سلامت کشف از آفات مکاشفه.
هـ- تمیز دادن کشف نفسانی و کشف رحمانی (کشف صناعی و کشف الهی).
و- مقایسه مسائل و مطالب متعدد و مختلفی که از سوی مدعی کشف درباره آنها ادعای کشف شده است، و رسیدگی علمی به آنها، و عرضه آنها بر کتاب و سنت، تا اگر در آن میان برخی نادرست بود، و بر خلاف محکمات و نصوص قطعی بود، روشن شود که اظهارات کشفی و ادعاهای مکاشف، در خور اعتماد و استناد نیست.
(12)- پس از همه کوشش های علمی گذشته می رسیم به موضوع بسیار مهم دیگر، یعنی موافقت یا مخالفت نظریه با ادله قطعی نقلی، ادله ای که چون قطعی است و قطعیت آنها ثابت است هر دلیل مخالفی در برابر آنها دلیلیت ندارد، زیرا که آن دلیل مخالف در صورت یاد شده دلیلی صوری خواهد بود نه واقعی. چرا؟ چون محال است که دلیل درست عقلی، مخالف دلیل قطعی نقلی باشد، چنانکه شیخ اعظم انصاری بدان تصریح کرده است. و موضوع در حد ذات خود نیز روشن است. در کشف نیز مطلب همینگونه است.
از اینجاست که موضوعاتی مانند «قدم زمانی مخلوقات» مثلا چون معارض و مخالف است ادله قطعی نقلی، باید دلیلهای عقلی مورد ادعا درباره آن تحت رسیدگی قرار گیرد، تا روشن گردد که برهانیت آنها صوری است، یعنی مواد قضایایی که در مقدمات و صغری و کبری این برهانها آمده است یقینی و قطعی نیست، بلکه ذوقی و خطابی و امثال آنهاست، وگرنه قطعی نقلی مخالف آنها یافت نمی شد.
به سخن دیگر، دلیل عقلی بدیهی (مانند الواحد نصف الإثنین یکی نصف دو تا ست) هیچگاه معارض با دلیل قطعی نقلی نخواهد بود، و چنین مخالفت و معارضه ای به وقوع پیوست، و اما دلیل عقلی نظری، خود جای بحث و نظر دارد، تا معلوم گردد که نقص آن در چیست.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- مقام عقل- صفحه 310- 315
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها