فرهنگ از دیدگاه مراجع آفریقایی
فارسی 3309 نمایش |برای بررسی فرهنگ در مراجع آفریقایی سه مورد را مطالعه می کنند:
الف. کنیا: فرهنگ راه و روش زندگانی مردمانی است که در برهه ای از زمان به منظور برخورد با چالش های اجتماعی سیاسی و اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد. منشا و مبداء فرهنگ کنیا از سه جامعه قومی و بومی تشکیل شده است:
1) (CUSHITES)، (شامل قبایل بوران- سومالی و رندیل)
2) (nilotes) )، (شامل قبایل لوو- کالنجین و ماسائی)
3) (bantu)، (شامل قبایل کیکویو- لوهیا- لامبا و میجکندا)
فرهنگ کنیا به طور کل متاثر از نظام های قبیله ای حاکم بر کشور بوده و آمیخته ای از فرهنگ های متعدد قبایل بومی است. بدیهی است که تعریف ارائه شده از فرهنگ موارد استفاده از فرهنگ را بیان نموده است نه تعریف فرهنگ و مختصات آن را.
ب. نامیبیا: پس از استقلال با پذیرش زبان انگلیس به عنوان تنها زبان رسمی تعریف واژه فرهنگ بر اساس منابع انگلیسی در کتاب ها و دایرة المعارف ها آمده است ولی در واقع با وجود قبایل و نژادهای مختلف در این سرزمین فرهنگ های متفاوتی نیز بر مردم این کشور حاکم است. برای مثال گروه های مختلف احترام به روابط سنتی و آداب و رسوم زندگی از جمله ازدواج، خوراک، طرز برخورد و رعایت اصولی اخلاقی پذیرفته در جامعه ی خود را به عنوان ملاک و معیار فرهنگ به تمام جوامع تعمیم می دهند، در حالی که مهاجرین سفید اروپایی و آفریقای جنوبی فرهنگ متفاوتی با بوشمن ها و قبایل بدوی و آنها نیز با رنگین پوست ها و دیگر مردم این سرزمین دارند. به طور کلی تعریف این مقوله در این کشور عبارت است از توانایی و تطبیق با قوانین عمومی از سوی جوامع و قبایل مختلف. تعریفی که از منابع انگلیسی به نامیبیا یا دیگر جوامع آفریقایی منتقل شده است و آن جوامع آن را پذیرفته اند نمی تواند گویای ماهیت فرهنگ واقعی و مختصات آن در آن جوامع بوده باشد همان گونه که قوانین و حقوق هایی که از کشورهایی به کشورهای دیگر منتقل می گردد نمی تواند بیان کننده ماهیت واقعی نیازهای قانون و حقوقی کشورهایی بوده باشد که به آنها منتقل شده است. از این رو است که می گوید: «ولی در واقع با وجود قبایل و نژادهای مختلف در این سرزمین، فرهنگ های متفاوتی نیز به مردم این کشور حاکم است». اگر نیروی فرهنگ های وارداتی از حدود نیروی یک فرهنگ انسانی تجاوز نماید و عوامل اجرای آن قوی تر از اراده و تصمیم فرهنگی مردم آن سرزمین ها بوده باشد قطعی است که فرهنگ وارداتی حاکمیت فرهنگی پیدا خواهد کرد ولی ماهیت ریشه دار آرمان ها و عقاید مستند به تعقل و وجدان عام جوامع محکم تر از آن است که مقاومت خود را در مقابل فرهنگ های وارداتی از دست بدهد.
ج. سایر سرزمین های آفریقا: برای طرح فرهنگ از دیدگاه اغلب جوامع آفریقایی می توان از دیگر تحقیقات صاحب نظران محقق استفاده نمود. از جمله در تحقیقات یولی بایر مطالب فرهنگی بسیار جالب توجهی استنتاج شده است؛ او می نویسد:
«اندیشه های لطیف و فلسفی باور داشت های متعالی مذهبی پا به پای خرافه گویی و گمان های ساده لوحانه و کودک پسندانه، عموما در افسانه ها منعکس اند. اسطوره ها همانند کان های ذغال سنگ انبوهی از ذغال و رگه های الماس را در هم و برهم دارند. از این روی تا اسطوره کاوی، نسج افسانه ها را از شکل قصه گونه ی آنها به واحد های اولیه فکری به نخستین یاخته های تشکیل دهنده عقیدتی آنها باز پس نکاود ما هرگز به گوهرهای مکنون و پایدار لطایف اندیشه بشری، در بطن اسطوره ها پی نخواهیم برد. در حقیقت صرف نظر از جنبه تفریحی و لالایی گویانه افسانه ها آنچه که مطالعه در اسطوره ها را برای پژوهندگان تاریخ رشد فکر فلسفی برای تجلی جویان وجدان عام بشری برای مردم شناسان برای جامعه شناسان، برای کارشناسان مقایسه ادیان، برای آرمان شناسان و دیگر اندیشمندان علوم انسانی و ادبیات عامیانه اجتناب ناپذیر می سازد انعکاس وجود همین دیرین ترین ذخایر فکری و نا آگاه اقوام مختلف در اسطوره هاست.
مطلبی که پیرامون فرهنگ از دیدگاه سرزمین های آفریقا بسیار اهمیت دارد این است که قاره آفریقا مانند دیگر قاره های دنیا نیست که به تدریج به دگرگونی های سیاسی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی نایل شده باشد بلکه همان طور که دیده می شود با جهش های بسیار تند که جریان طبیعی را نفی کرده است از دوره های بسیار قدیم دوران فرهنگ فطری ابتدایی به دوران روابط پیچیده ای که تکنولوژی فراگیر جوامع سلطه پیدا کرده اند دگرگون شده است. بدیهی است که سرزمین های آفریقا دو نوع حمله فرهنگی به خود دیده است که با توجه به زندگی اجتماعی و فرهنگی آنها می توان گفت:
فرهنگ جوامعی بوده است که به آنان تسلط یافته اند.
فرهنگ کلی زندگی ماشینی و ابتدایی و بالنسبه نزدیک به هویت ملی آنان.
البته در این میان ورود فرهنگ های دینی مانند اسلام و مسیحیت به سرزمین های آفریقا سبب آشنایی مردم آن سرزمین ها با فرهنگ های معنوی شده است که آنان از این راه می توانند با پیروی از اصول مشترک فرهنگ های بزرگ جهان زندگی کنند.
منـابـع
محمدتقی جعفری- فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو- صفحه 113-109
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها