بررسی آیه و معجزه در آیات قرآن
فارسی 3520 نمایش | آیه در لغت به معنای نشانه ای است که بر چیزی دلالت کند، به گونه ای که هرگاه آن نشانه پیدا شد وجود آن چیز آشکار گردد. ما در اصطلاح اسلامی دو گونه آیه و نشانه داریم، یکی آنکه بر وجود خالق دلالت نماید و دیگری آنکه بر یکی از صفات وی- اسمای حسنای الهی- راهنما باشد، آن دو عبارتند از:
الف- که با وجود متقن و سنجیده خود بر خالق حکیم و نظام محکم او دلالت دارند، و چنان می نماید که این مجموعه را پروردگاری حکیم است که امورات خلق را برابر با نظامی استوار تدبیر می کند و ما آن را "سنت های خدا در هستی" می نامیم.
نمونه اول، مانند آنچه خدای متعال در سوره غاشیه می فرماید: «أفلا ینظرون إلی الابل کیف خلقت* و إلی السماء کیف رفعت* و إلی الجبال کیف نصبت؛ آیا آنان به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده است؟! و به آسمان نگاه نمی کنند که چگونه برافراشته شده؟! و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده؟!» (غاشیه/ 20-17)
و در سوره عنکبوت می فرماید: «خلق الله السموات و الأرض بالحق إن فی ذلک لأیة للمؤمنین؛ خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید، به راستی که در این آیتی است برای مؤمنان» (عنکبوت/ 44)
خداوند در اینگونه آیات قرآنی، انواعی از مخلوقات را یادآور می شود که با وجود خود، بر وجود خالق خویش دلالت دارند، بدین خاطر نیز، آنها را آیات و نشانه ها نامیده است، نمونه دوم، سخن خدای متعال در سوره نحل است که می فرماید: «هو الذی أنزل من السماء ماء لکم منه شــراب و منه شجر فیه تسیمون * ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النجیل و الأعناب و من کل الثمـرات إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکرون* و سخر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره إن فی ذلک لأیات لقوم یعقلون* و ما ذرأ لکم فی الأرض مختلفا ألو نه إن فی ذلک لأیة لقوم یذکـــرون؛ اوست خدائی که از آسمان، آبی فرستاد که نوشیدنی شما از آن است؛ و گیاهان و درختانی که حیوانات خود را در آن به چرا می برید، نیز از آن است. خداوند با آن آب، برای شما زراعت و زیتون و نخل و انگور، و همه گونه میوه را می رویاند، به راستی که در این نشانه روشنی برای اندیشمندان است. او شب و روز و خورشید و ماه را مسخر شما ساخت، و ستارگان نیز به فرمان وی مسخر شمایند؛ به راستی که در این نشانه هاست برای گروهی که تعقل می کنند. و مخلوقات گوناگون و رنگارنگی را که در زمین آفریده، مسخر شما گردانید، راستی که در این، نشانه روشنی است برای آنان که متذکر می گردند.» (نحل/ 13-10)
خداوند در اینگونه آیات قرآنی، انواعی از نظام هستی را که بر وجود پروردگار مدبر حکیم دلالت دارد، بیان می کند. گاهی نیز با جمع میان آیات و نشانه های دال بر وجود "خالق عزیز" و " رب مدبر حکیم " همه را یکجا آورده، چنانکه در سوره بقره می فرماید: «إن فی خلق السموات و الأرض و اختلاف اللیل والنهار والفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما أنزل الله من السمآء من ماء فــأحیا الأرض بعد موتها و بث فیها من کل دآبة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السمآء و الأرض لأیات لقوم یعقلون؛ به راستی که در آفرینش آسمانها و زمین، و گردش شب و روز، و کشتی های دریاپیما به سود مردمان، و آبی که خداوند از آسمان فرو می فرستد و زمین را پس از مردنش زنده می کند، و انواع جنبندگان را در آن گسترش می دهد، و حرکت بادها و ابرهای تسخیر شده میان آسمان و زمین، نشانه های روشنی است برای آنان که می اندیشند.» (بقره/ 164)
خداوند در ابتدای این آیه، آفرینش آسمانها و زمین را آورده، و پس از آن به ذکر نشانه های نظام هستی پرداخته، نظامی که پروردگار عالم آن را تنظیم کرده، و ما آن را "سنت های خداوند در هستی" می نامیم.
ب- که پروردگار عالم در اختیار انبیا قرار می دهد، مانند ولایت بر نظام هستی، به گونه ای که هرگاه مشیت الهی اقتضا کند، پیامبر- به اذن خدا- می تواند جزء کوچکی از این نظام را که خداوند بر هستی حاکم فرموده، تغییر دهد. چنانکه خدای متعال در وصف عیسی (ع) فرموده: «و رسولا إلی بنی إسرائیل أنی قد جئتکم من ربکم أنی أخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فــأنفح فیه فیکون طیرا بـــإذن الله؛ عیسی را فرستاده ای به سوی بنی اسرائیل قرار داد که به آنان گفت: من نشانه ای از پروردگارتان برای شما آورده ام؛ من از گل برای شما چیزی همانند پرنده می سازم، سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می گردد.» (آل عمران/ 49)
این گونه آیات الهی را در عرف اسلامی "معجزه " گویند، زیرا دیگر افراد بشر از آوردن مانند آن عاجزند؛ و آن خارق عادت و برخلاف نظام طبیعی آفرینش است؛ مانند معجزه حضرت عیسی (ع) که از گل به اذن خدا پرنده ای آفرید تا دلیلی باشد بر اینکه:
این پروردگار عالمیان است که خواص اشیاء و نظام طبیعی را به آنان بخشیده است، و هرگاه حکمت او اقتضا کند تا خاصیت چیزی را از آن بگیرد، چنین قدرتی را داراست. بدانسان که حرارت آتش را گرفت و آن را از سوزانیدن ابراهیم (ع) که در آن افتاده بود، و هرگاه حکمتش اقتضا کند تا نظام طبیعی را که خود برای برخی مخلوقاتش قرار داده تغییر دهد، بر چنین کاری تواناست، مانند آفرینش مرغ از گل، به دست عیسی (ع) به جای ایجاد آن در مرغ مادر، از طریق جفت گیری با جنس نر، بر اساس نظام طبیعی آفرینش که در سلسله خلقت جانداران قرار داده است.
معجزات انبیا- همانگونه که گفتیم – خارق العاده و برخلاف نظام طبیعی است و از طی مراحل انتقال ماده: یعنی از حالی به حال دیگر، و از صورتی به صورت دیگر تا رسیدن به شکل نهائی، پیروی نمی کند. زیرا طی مراحل آفرینش مرغ از گل – چنانکه از سخن برخی فلاسفه مسلمین نیز فهمیده می شود- چیزی نزدیک به سرعت سیر نور بود که خداوند آن را سریعتر از زمان طبیعی و دوره انتقال، برای پیامبرش درهم نوردید.
معجزه سحر نیست، زیرا سحر نوعی از خیال پروری پوچ و غیر واقعی است، برای مثال، ساحری که دیده می شود مرغی را می بلعد، یا از دهان شتر وارد و از مخرج آن بیرون می آید، یا ظروف شیشه ای را خرد می کند و دوباره آن را به شکل اول در می آورد، در واقع هیچ یک از این کارها را انجام نداده، بلکه تنها چشم بینندگان را سحر کرده، و آنان این امور را در خیال خود دیده اند، و لذا هنگامی که کار سحر پایان می پذیرد حاضران همه چیز را همانگونه که بوده، بدون هرگونه تغییر و تبدیلی، در جای خود می بینند. ولی معجزه نظام طبیعی را حقیقتا تغییر می دهد، مانند کاری که عصای موسی کرد: ماری عظیم الجثه شد، و همه آنچه را که ساحران در آن میدان بزرگ آماده کرده بودند به یکباره بلعید، و هنگامی که دوباره به دست موسی (ع) به شکل عصا در آمد اثری از آنچه ساحران در آن میدان تهیه دیده بودند باقی نماند، بدین خاطر بود که ساحران به سجده افتادند، و گفتند: ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون؛ زیرا آنان در کار سحر متخصص و خبره بودند، و فهمیدند که کار موسی (ع) سحر نیست، بلکه آیت و نشانه ای از آیات پروردگار متعال است.
معجزه به امر محال تعلق نمی گیرد، و آنچه که در علم منطق از آن به اجتماع نقیضین تعبیر می کنند- مانند آنکه چیزی در زمان واحد و مکان واحد هم باشد و هم نباشد- آن هم از شمول اثر معجزه بیرون است.
حقیقت معجزات پیامبران، آیاتی است که پروردگار خالق به دست آنان جاری می سازد، نشانه هائی که جن و انس از آوردن مانند آنها ناتوانند، ولو آنکه برخی از آنان برخی دیگر را پشتیبانی نمی کنند، با آنکه در بین جنیان افرادی یافت می شوند که- برای مثال – قادرند تخت بلقیس را از یمن تا بیت المقدس، قبل از برخاستن سلیمان (ع) از جای خود، نزد او بیاورند. (نمل/ 39) زیرا سرعت سیر جن در فضا چیزی نزدیک به سرعت نور است.
به همین دلیل است که جنیان گاهی می توانند اخبار دوردست را، به کاهنی که با آنان مرتبط است برسانند، ولی همین جن و انس نمی توانند مرغی را از گل بسازند که بدون اذن پروردگار عالم مرغ حقیقی گردد. مرتاض هندی هم می تواند گاهی قطار را از حرکت باز دارد، ولی او و غیر او، از کسانی که خدا به آنان اجازه نداده، نمی توانند عصای خود را بر سنگ بزنند، تا از آن دوازده چشمه آب فوران کند. چون پروردگار خالق آیات و معجزات را، از آن رو به انبیای مبعوث خود می دهد تا امت های آنان درستی ادعایشان را دریابند، و بدانند که آنان برانگیخته خدایند، مقتضای حکمت آنست که این معجزات از اموری باشد که امتی که پیامبر برای هدایت آن مبعوث گردیده، آن را بشناسد، چنانکه امام علی بن موسی الرضا (ع) در پاسخ کسی که از او پرسید: برای چه خداوند موسی بن عمران (ع) را با ید بیضاء و عصا مبعوث کرد، و عیسی (ع) را با طب، و محمد (ص) را با کلام و سخن؟ امام (ع) فرمود: خدای متعال هنگامی که موسی را برانگیخت فن غالب اهل زمان سحر بود، او هم از جانب خدای عزوجل با چیزی به نزد آنان رفت که همانندش در توان آن مردم نبود، چیزی که سحرشان را باطل کرد، و حجت را به وسیله آن برایشان تمام نمود. خداوند متعال عیسی را نیز در هنگامی برانگیخت که بیماریهای مزمن پدیدار شده بود، و مردم نیازمند طب بودند، او از سوی خدای رحمن چیزی برای آنان آورد که همانند آن در نزد ایشان نبود، چیزی که مردگان را برایشان زنده می کرد و کور و پیس را به اذن خدا شفا می داد، و حجت را به وسیله آن بر آنان تمام کرد. خدای متعال محمد (ص) را نیز هنگامی مبعوث فرمود که فن غالب زمان، سخنوری و خطابه- راوی می گوید: به گمانم فرمود: و شعر- بود، آن حضرت از کتاب عزوجل و موعظه ها و احکام آن برای ایشان چیزهائی آورد که، همه سخنانشان را باطل کرد، و حجت را برایشان تمام نمود. سائل گفت: "به خدا سوگند، مثل امروزی را تا به حال هرگز ندیده ام!" سپس گفت: "حجت بر مردم در زمان ما چیست؟" امام (ع) فرمود: "عقل؛ با آن راستگوی بر خدا را می شناسی و تصدیقش می کنی، و دروغگوی بر خدا را تشخیص می دهی و تکذیبش می نمائی." سؤال کننده گفت: "به خدا سوگند، جواب درست همین است و بس".
معجزات خارق العاده پیامبران که با بخشی از نظام طبیعی اشیاء ناهماهنگ است، خود از سنت های تکوینی پروردگار عالمیان در جوامع انسانی است، جوامعی که انبیا را به سوی آنان برانگیخته بود، بهمین دلیل هم، امت ها از پیامبرانشان معجزه می خواستند تا دلیلی بر درستی ادعای آنان باشد.
منـابـع
سید مرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن کریم- صفحه 236-241
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها