نقد و بررسی تعریف دکتر شریعتی از دین
فارسی 4711 نمایش | دکتر شریعتی خصوصیات مشترک ادیان را چنین بیان می دارد:
1- مذهب معنی داشتن هستی را بیان می کند.
2- صحیح است مشرط بر اینکه منظور از معنی دار بودن جهان انتساب آن به خدا و حکمت و مشیت عالیه آن ذات اقدس بوده باشد که هدفدار بودن آن نیز لازمه مستند بودن آن به حکمت و مشیت پروردگاری می باشد. لازمه مراعات این شرط اعتقاد به دارا بودن جهان به یک غایت نهایی است. همچنین شرط مزبور مستلزم معنی دار بودن انسان و تاریخ نیز می باشد که قطعا اگر هدف منحصر به خلقت جهان نباشد، حداقل از عالیترین اهداف آن محسوب می گردد. بنابراین ممکن بود که آقای شریعتی شماره یکم و دوم را در یک شماره بیان نماید.
3- دوگانگی وجود انسان در همه مذاهب: اگر منظور از این دوگانگی عبارت است از: الف. جسمی و روحی ب. نهادی و رفتاری. ج. ظاهری و باطنی یا جنبه امری و جنبه خلقی؛ صحیح است.
4- تقدس در عالم مفهوم تقدس یا قداست در عالم را از دو جهت می توان در نظر گرفت: جهت یکم اینکه جهان مستند به حکمت و مشیت الهی است و جنبه آیه بودن جهان (چه درون انسان و چه جهان برونی) مستند به همین جهت است. «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ زود باشد که به آن آیات خود را در جهان هستی و درون آنان نشان خواهیم داد تا برای آنها آشکار شود که خدا است یگانه حق» (فصلت/ 53)
جهت دوم- استعداد و قدرت این جهان برای آماده کردن انسان و تحریک آن به هدف کمال علی است، که اشتیاق به آن در دلهای همه آدمیان که از خودخواهی رسته اند زبانه می کشد. این جهت در سخنان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) در پاسخ کسی که دنیا را توبیخ می کرد چنین آمده است: ایها الذام للدنیا....
5- تقسیم همه اشیاء و امور و واقعیتها به محسوس و نامحسوس. این تقسیم از خصوصیات ادیان نیست، اگرچه در ادیان نیز بر طبق واقعیت انکارناپذیر (انقسام همه اشیاء به محسوس و نامحسوس) مورد قبول است.
6- روح اجتماعی بودن دین. این قضیه هم از مختصات ادیان نیست، زیرا زندگی دسته جمعی چه از برانگیزگی ضرورت تقسیم کار میان انسانها منشأ بگیرد و چه ناشی از عامل خویشاوندی به وسیله تناسل یا وحدت محیط و نژاد و یا به مقتضای طبیعی مدنیت گرایی آنان باشد، از ویژگیهای زندگی انسان در قلمرو همزیستی می باشد.
7- بین المللی بودن خصوصیات دین. این مسئله هم باید مرود برررسی دقیق تر قرار بگیرد زیرا مجموع ادیان الهی بر دو قسم عمده تقسیم می گردد:
قسم یکم. ادیان اقلیمی که مخصوص گروه های محدودی در تاریخ دین بوده است. پیامبران این ادیان اولوالعزم نبوده و مخصوص زمان یا گروه خود بوده اند.
قسم دوم. ادیان جهانی مانند ادیان منتسب به دین حضرت ابراهیم خلیل (ع) است که رسولان آنها را اولوالعزم می نامند: (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد بن عبدالله صلوات الله علیهم اجمعین). در غیر این صورت مقصود ویژگیهای مشترک همه ادیان است. مانند اعتقاد به خدا، به ابدیت، به تکالیف و حقوق دینی و غیر ذلک.
8و9- وحدت انسان و طبیعت. وحدت انسان و طبیعت و روح هستی.
این دو موضوع یک معنای بسیار وسیع دارد و از ویژگیهای پدیده دین نیست. فیلسوفانی هستند که از دیدگاه فلسفی این وحدت را می پذیرند. متصوفه و عرفا به همین وحدت و به وحدتی بالاتر از این نیز معتقدند. یعنی انسان و طبیعت و روح کلی هستی و حتی خداوند یک موجودند (نظریه وحدت موجود) رواقیون و گروهی از حکماء و عرفای هند به این نظریه معتقد بوده اند. بنابراین دو مختص 8 و9 اختصاص به دین ندارد.
10- دغدغه و تلاش و میل به اتصال. این قضیه هم از ابهام خالی نیست. محتملاتی که در این قضیه می توان تصور نمود به قرار زیر است:
الف. اشتیاق و تلاش و میل اتصال انسان به خدا مانند اتصال قطره به دریاست. این احتمال در ادیان توحیدی صحیح نیست، زیرا ذات اقدس ربوبی بالاتر از آن است که موجودی که مخلوق اوست و او آن را ابداع کرده، جزیی از آن ذات اقدس باشد.
ب. تلاش و میل به تحول از انسانیت که دارای استعداد گرویدن به تشبه به خداست، آن هم به وسیله اتصاف به صفات الهی که در حدود همان استعداد در انسان وجود دارد. اگر منظور از این اتصاف به دست آوردن تشابه به اندازه محدود انسانی باشد از نظر ادیان توحیدی امکان پذیر است.
ج. مقصود از اتصال ورود به جاذبه کمال ربوبی است که آدمی در این مقام تجلی گاه انوار الهی می گردد، ولی هرگز به مقام شامخ ربوبی نمیرسد. این احتمال بهترین محتملات است که در قضیه فوق وجود دارد.
تبصره. اصطلاح دغدغه که باردار تزلزل در رسیدن به کمال است، صحیح نیست، بلکه اشتیاق و تلاش و کوشش بسیار جدی که در غربی کدح نامیده می شود، مناسبتر از دو اصطلاح دغدغه و میل است که به کمترین مراحل اراده هم اطلاق می گردد.
11. اعتقاد به تسلط و ترقی و تعالی و حرکت. در این جمله کلمه تسلط احتیاج به توضیح دارد. اگر تسلط به معنای تحصیل قدرت برای تنظیم ارتباطات چهارگانه (ارتباط انسان با خویشتن ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با هستی و ارتباط انسان با همنوع خود) باشد، کاملا صحیح است و می توان گفت: وصول به هدف اعلای دین به دست آوردن چنین تونایی است. تحصیل قدرت برای تنظیم ارتباط با خویشتن سلطه و مالکیت بر نفس است که آدمی به وسیله این قدرت در مسیر تقوا (که عبارت است از صیانت تکاملی نفس) قرار می گیرد و با این تقوا رهسپار کوی جاذبیت کمال اعلا می گردد. همچنین با تحصیل قدرت برای تنظیم ارتباط انسان با خداست که آدمی توانایی جلوگیری از طغیانگری و خودخواهی و خودکامگی را به دست می آورد و حرکت آرمانی خود را انجام می دهد. آدمی با تحصیل قدرت برای تنظیم رابطه علمی و حکمی و تأثیر و تأثری خود با جهان هستی توفیق سازندگی خود را به دست می آورد.
18. نجات از آنچه هست از اسارت هست....
اگر مقصود گسیختن از آنچه هست و قطع رابطه از هرچه هست، بوده باشد، این قضیه در دین ممنوع است، زیرا بریدن از هستی که ارتباط با آن یکی از ارتباط های چهارگانه اصیل است که انسانها در امتداد زندگی آنها را دارا می باشند، در حقیقت بریدن و گسیختن از خویشتن است. بدیهی است که نفی خویشتن غیر از به جریان انداختن تکاملی خویشتن آن شخصیت است که حکمت و فیض بیکران خداوندی سرچشمه آن است و جهان هستی گذرگاه شکوفا کننده آن و لقاء الله در ابدیت هدف و مقصد نهایی آن می باشد. باید در نظر گرفت که برخوردار شدن از هستی که به قول امیرالمؤمنین (ع) معبد بزرگ انسانهای آگاه است، غیر از نفی و گسیختن از آن است که تا حد زیادی در مکتب بودا دیده می شود.
19. مفهوم نگاهداری و حفظ انسان و حفظ حیات و جامعه.
معنایی برای این ماده (19) جز حفظ انسان و حیات و جامعه از آلودگیها و رکود و سقوط و برگشتن به عقب دیده نمی شود. این مطلب در دین کاملا صحیح است، ولی باید کلمه مفهوم از جمله بالا حذف شود، زیرا آنچه از مختصات دین است خود نگهداری و حفظ است نه مفهوم آن.
20و21- شناخت و کنجکاوی و استخدام کنجکاوی.
شناخت و کاوش و تحقیق برای افزایش معرفت درباره خویشتن، خدا، جهان هستی و همنوع انسانی و استخدام علم و معرفت در مسیر گردیدن تکاملی از ضروتهای دین است.
22- زیبایی و هنر
باید مقصود دوست داشتن زیباییهای محسوس و معقول که به اضافه تلطیف روح به وسیله آنها و آماده کردن نفس برای پرواز دادن از این سکوی بسیار عالی به جمال مطلق که پدیدهای ناچیز از آن، در عالم هستی نمودار گشته و فاصله دریافت خدا را برای انسانها کوتاه ساخته است بوده باشد. و همچنین مقصود از هنر، برخورداری از فعالیتهای مغزی و روانی هنری و قرار دادن آثار اصیل سازنده هنری در استخدام اعتلای روحی و شکوفایی استعدادهای انسانی بوده باشد، نه خود زیبایی و هنر که برای همه انسانهادر فرهنگهای گوناگون جامعه بشری همواره وجود داشته است.
23- عشق و پرستش.
قطعا مراد از عشق عالیترین درجه محبت و شور و اشتیاق به کمال اعلی است که جامع جمال و جلال است و این عشق را از خصایص دین محسوب کردن صحیح است. اما محض پدیده عشق بدون تعلق آن به کمال اعلی که عشق مجازی نامیده می شود (که قطعا مراد آقای شریعتی نیست) نه تنها از مختصات دین نیست بلکه دین نوعی مبارزه با آن را داشته است. حصول عشق مجازی در یک انسان موجب خرج کردن و مستهلک ساختن تمامی نقدینه و سرمایه حیات او می شود زیرا:
عشقهایی کز پی رنگی بود *** عشق نبود عاقبت ننگی بود
هرچه جز عشق خدای احسن است *** گر شکر خواری است آن جان کندن است
عاشقان از درد زان نالیده اند *** که نظر تا جایگه مالیده اند
اما پرستش خداوند ذوالجلال پس از شناخت آن اصیلترین مختص بلکه رکن ذاتی دین است.
24- ایده آل و انسان ایده آل و مدینه فاضله.
این قضیه به دو مسئله تحلیل می شود: الف- ایده آل یعنی دین عین هدف مطلوب انسانها است یا هدف مطلوب انسانها در دین است. ب- دین است که انسان ایده آل را به وجود می آورد. هر دو مسئله صحیح است، اما مدینه فاضله که عبارت است از بهره برداری افراد و گروههای جامعه از همه استعدادهای مثبت خود در حیات اجتماعی مسلم است که اصیلترین مختص دین در بعد حیات اجتماعی انسانهاست. این معنی از ماده 19 نیز استفاده می شود.
25- انتظار اعتراض به وضع موجود و حرکت به سوی مطلوب
با توجه به مبانی مکتبی آقای شریعتی منظور از انتظار آرزوی ظهور بهترین جامعه و کوشش در راه تحقق آن که کاملترین صورت آن با ظهور حضرت ولی عصر (عج) امکان پذیر خواهد بود. البته باید در نظر گرفت که انتظار عین اعتراض به وضع موجود نیست، بلکه ناشی از احساس نفرت و زجر از وضع ناهنجاریست که سد راه تکاملی حیات انسانها می گردد.
اما اعتراض به وضع موجود قابل دو نوع تفسیر است. الف. اعتراض به وضع موجود ناشی از عدم رضایت مقدس به هر وضعی که بر ضد سعادت مطلوب انسانها بوده باشد یک پدیده عام است که با توجه به استعداد تعالی و اصلاح طلبی انسانها، در همه اقوام و مللی که از فرهنگی معقول برخوردار باشند وجود دارد، حتی گفته شده است که عدم رضایت مقدس به وضع موجود از قویترین عوامل محرک تاریخ به پیش است.
ب- اعتراض، یعنی عدم رضایت مقدس به آنچه که موجب رکود و توقف انسانها در جهل و فقر و پایمال شدن حقوق می گردد، با تلاش برای تغییر سمت حرکت حیات به هدفها و وسایل عالیه آن.
26- خودآگاهی طبیعت.
این ماده را می توان از ماده (9) (وحدت انسان و طبیعت و روح هستی) استخراج کرد. با این حال ممکن است این قضیه را از آیاتی که دلالت بر تسبیح و سجده موجودات عالم دارد به طور جداگانه استفاده کرد. البته برخی از متفکران برای اثبات خودآگاهی طبیعت، به قانون کنش و واکنش نیز تمسک نموده اند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا *** سوی ما آید نداها را صدا
آقای شریعتی سه مختصه بسیار مهم دین را مطرح نکرده اند:
یک- می بایست احکام و حقوق و تکالیف و اخلاقیات دینی و همچنین پرستش مبدأ اعلی (خدا) و اعتقاد به معاد را روشنتر و تا حدودی مشروحتر بیان کنند. به احتمال قوی ایشان به مواد (1)، (4)، (10)، (13)، (16) و (23) کفایت کرده اند. ولی همان گونه که مقتضای قانون تعاریف است، اگر امور فوق را صریحتر و مشروحتر بیان می کردند، مناسبتر بود.
دو- پاسخ نهایی از سؤالات ششگانه (1. من کیستم؟ 2. از کجا آمده ام؟ 3. به کجا آمده ام؟ 4. با کیستم؟ به کجا می روم؟ 6. برای چه آمده بودم؟) که تنها مذهب است که می تواند پاسخ این سؤالات اساسی حیات را بدهد.
سه- سعادت و فضیلت حقیقی و فداکاریها در راه ارزشهای عالی بشری مانند وفا به عهد و پیمان و دفاع از حق و آزادی مسئولانه و عدالت و غیرذلک، زیرا بدون دین، جهان جایگاه بازی و جست و خیز و زد و خورد می باشد که هرکس همه امکانات و قوای خود را در راه خودخواهی و خودکامگی هایش بکار نبرد، با نهایت بدبختی، باخت.
روزگار و چرخ و انجم سربسر بازیستی *** گرنه این روز دراز دهر را فرداستی
ناصر خسرو
منـابـع
محمدتقی جعفری- فلسفه دین- صفحه 50-56
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها