اشکالات پیرامون بحث شفاعت
فارسی 3885 نمایش | یکی از مباحثی که در بحث عدل الهی، باید طرح و بحث و تحقیق شود مبحث شفاعت است. درباره شفاعت، مشاجرات و گفتگوهایی هست و مخصوصا پس از ظهور کیش وهابیت بازار گرمتری پیدا کرده است. کیش وهابیت منسوب به محمدبن عبدالوهاب است و هم اکنون تقریبا مذهب رسمی دولت سعودی بشمار می رود، کیشی است که به نحوی بسیار سطحی و قشری دم از توحید در پرستش می زند و به همین جهت بسیاری از معارف دقیق و عالی اسلام را منکر است. توحیدی که وهابیها طرفدار آن هستند مانند توحید اشاعره با بسیاری از اصول اسلامی مخالف است. آنچه به عنوان ایراد بر شفاعت گفته شده و یا می توان گفت از این قرار است:
شفاعت با توحید در عبادت منافات دارد و اعتقاد به آن نوعی شرک است. این همان اشکالی است که وهابیها مطرح می کنند و جمعی وهابی مسلک در میان شیعه نیز فریفته آن شده اند.
شفاعت نه تنها با توحید در پرستش نمی سازد، بلکه با توحید ذاتی نیز ناسازگار است زیرا لازمه اعتقاد به شفاعت این است که رحمت و شفقت شفیع، بیشتر و وسیعتر از رحمت خدا دانسته شود، چه، مفروض این است که اگر شفاعت نباشد خدا گناهکار را عذاب می کند.
اعتقاد به شفاعت موجب تجری نفوس مایل به گناه، بلکه موجب تشویق آنها به ارتکاب گناه است.
قرآن کریم شفاعت را باطل شناخته و مردود دانسته است. قرآن روز رستاخیز را چنین معرفی می کند: «واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها شفاعة؛ در آن روز هیچکس از دیگری دفاع نمی کند و شفاعتی هم در کار نیست» (بقره / 48) و «واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعة ولا هم ینصرون؛ و بترسید از روزى که هیچ کس چیزى (از عذاب خدا) را از کسى دفع نمى کند و نه بدل و بلاگردانى از وى پذیرفته شود و نه او را میانجیگرى سودمند افتد و نه یارى شوند» (بقره/ 123).
شفاعت با اصلی که قرآن کریم تأسیس فرموده و سعادت هر کسی را وابسته به عمل خودش دانسته و فرموده: «و ان لیس للانسان الا ما سعی؛ و این که برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست» (نجم/ 39) منافات دارد.
لازمه صحت شفاعت این است که معتقد شویم خدا تحت تأثیر شفیع قرار می گیرد و خشمش تبدیل به رحمت می گردد، در حالی که خدا انفعال پذیر نیست، تغییر حالت بر او راه ندارد و هیچ عاملی نمی تواند در او اثر بگذارد، تغییر پذیری مخالف با وجوب ذاتی ذات الهی است.
شفاعت یک نوع استثناء قائل شدن و تبعیض و بی عدالتی است، در حالی که در دستگاه خدا، بی عدالتی وجود ندارد. به تعبیری دیگر: شفاعت، استثناء در قانون خداست و حال آنکه قانونهای خدا کلی و لایتغیر و استثناء ناپذیر است: «و لن تجد لسنة الله تبدیلا؛ برای سنت الهی تغییری نخواهی یافت» (فتح/ 23).
اشکال تبعیض در بحث شفاعت
اشکال وارد شده که شفاعت یک نوع استثناء قائل شدن و تبعیض و بی عدالتی است، در حالی که در دستگاه خدا، بی عدالتی وجود ندارد. به تعبیری دیگر: شفاعت، استثناء در قانون خداست و حال آنکه قانونهای خدا کلی و لایتغیر و استثناء ناپذیر است: «و لن تجد لسنة الله تبدیلا». این اشکال است که بحث شفاعت را با عدل الهی مرتبط می سازد. توضیح اشکال این است که: مسلما شفاعت، شامل همه مرتکبین جرم نمی گردد زیرا در این صورت دیگر نه قانون معنی خواهد داشت و نه شفاعت. طبیعت شفاعت ملازم با تبعیض و استثناء است، ایراد هم از همین راه است که چگونه رواست که مجرمین به دو گروه تقسیم گردند، یک عده به خاطر اینکه پارتی دارند از چنگال کیفر بگریزند و عده ای دیگر به جرم اینکه پارتی ندارند گرفتار کیفر گردند؟ ما در میان جوامع بشری جامعه هایی را که قانون در آن دستخوش پارتی بازی است فاسد و منحط و فاقد عدالت می شمریم، چگونه ممکن است در دستگاه الهی معتقد به پارتی بازی شویم؟! در هر جامعه ای که شفاعت هست عدالت نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 289-287
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها