قوم هود و عذاب الهی
فارسی 3321 نمایش |خداوند در آیات 26 تا 32 سوره قمر می فرماید: «سیعلمون غدا من الکذاب الاشر؛ زودا که فردا بدانند دروغگوی خودخواه کیست؟» فردا خواهند فهمید که کذاب اشر کیست، دروغگوی طمعکار که طمعش او را به دروغگویی وا می دارد کیست؟ یعنی شمایید که این دروغ را به خاطر مطامع دنیوی می گویید.
«انا مرسلوا الناقة فتنة لهم فارتقبهم واصطبر؛ همانا ما این ماده شتر را به امتحانشان می فرستیم، پس مراقبشان باش و صبوری کن.» ما فرستنده آن شتر هستیم به عنوان یک امتحان، حالا منتظر آنها باش و ببین چه می کنند (یعنی به آن پیغمبر چنین گفتیم).
«و نبئهم ان الماء قسمة بینهم کل شرب محتضر؛ و آنان را آگاه کن که آب میانشان (و میان ناقه) تقسیم شده است، هر کدام در نوبت خود (بر سر آب) حاضر شوند» و به آنها خبر بده که آب باید قسمت بشود، امتحان الهی است، چیزی غیر از امتحان نیست، قسمتی از آن آب به آنها تعلق دارد و قسمتی به این حیوان.
«فنادوا صاحبهم؛ پس رفیقشان را ندا دادند.» گفتند عجب! چه مزاحمی برای ما پیدا شده! (با توجه به اینکه این حیوان با اعجاز الهی به وجود آمده) عجب مزاحمی! یک روز آب مال ما یک روز مال او، یک ساعت مال ما یک ساعت مال او! بیاییم کلک او را بکنیم که همه آب مال ما باشد: «فنادوا صاحبهم» رفیقشان را که مردی بود بعضی گفته اند به نام "قیدار"، یکی از آن جانی ها و شمر دل هایی که برای این جور کارها آماده هستند او را صدا زدند که آیا می توانی این کار را بکنی؟
«فتعاطی فعقر؛ پس دست به کار شد و (ناقه را) پی کرد.» پس حربه اش را به دست گرفت و این حیوان را کشت، یعنی این معجزه باقی در میان مردم را که گواهی بود بر صدق دعوی پیغمبرشان، به دست خودشان از بین بردند. آن وقت بود که عذاب الهی نازل شد. باز می گوید: «فکیف کان عذابی و نذر؛ پس بنگر چگونه بود عذاب و هشدارهای من؟» عذاب و نذر من چگونه بود؟ رابطه عذاب و نذر چگونه بود؟ چه کردیم؟ «انا ارسلنا علیهم صیحة واحدة؛ همانا ما بر سرشان یک صیحه (ی مرگبار) فرستادیم.» فقط یک فریاد کافی بود و فرستادیم. «فکانوا کهشیم المحتظر؛ همگی چون علف خشک خرد و ریز شدند.» پشت سر این صیحه وقتی سراغشان می آمدی حالت اینها حالت هشیم محتظر بود. محتظر از ماده "حظیره" است و حظیره پناهگاهی است که گاهی در بیابان ها از خس و خاشاک درست می کنند که از آفتاب مثلا، مصون بمانند. تمام زندگی اینها تبدیل به یک چنین چیزی شده بود.
«و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر؛ و همانا قرآن را برای پند آموزی آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟» بار دیگر تکرار می شود: ایها الناس! ما قرآن را برای تنبه و یادآوری و آگاهی فرستاده ایم، آیا آگاه شونده ای و متنبه شونده ای هست؟
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 5- صفحه 248-249
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها