زندگی در دنیا و فرصت انفاق در راه خدا
فارسی 4004 نمایش |قرآن کریم به عنوان نصیحت به مومنین خطاب می کند، که ای اهل ایمان، ببینید چطور مال، ثروت، فرزندان و فامیل، سبب غفلت و غرور و سبب نفاق عده ای شد، مبادا این جور چیزها، مانع شما و غافل کننده شما از خدا باشد. «یا ایها الذین امنوا لاتلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون» (منافقون/آیه 9)؛ «ای اهل ایمان ثروتهای شما و فرزندان شما، شما را از یاد خدا باز ندارد و غافل نکند، آنچنانکه آنها را غافل کرده است، هر کس این کار را بکند و این چنین بشود یعنی مال و ثروتش موجب غفلتش بشود زیانکار است».
کلمه "خسران" به کار رفته است چون در مال، نفع و زیان مطرح است. همین مال که عین سود است، تبدیل به زیان می شود. «و انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی احدکم الموت» (منافقون/آیه 10)؛ «و از آنچه روزیتان کرده ایم انفاق کنید پیش از آن که مرگ یکی از شما در رسد»، برعکس، بنای کار خودتان را بر انفاق بگذارید، بنای کار خودتان را بر این بگذارید که تا زنده هستید از مال و ثروت خودتان، خودتان استفاده کنید. استفاده شما در این است که این ها را در راه خدا بدهید و تنها به این وسیله است که مال خود را برای خود جاوید کرده اید». امام علی (ع) وقتی پولی به دستشان می رسید ایشان این پول را در دستشان حرکت می دادند و می فرمودند که ای پول، ای دینار، ای درهم، تو آن وقت مال من هستی که تو را خرج کنم. برعکس، آنچه معمولا خیال می کنند که می گویند پول تا وقتی که در دست من است مال من است، ایشان فرمودند: پول تا در دست من است مال من نیست، وقتی که پول را خرج کردم آن وقت است که مال من می شود. «و انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی احدکم الموت» (منافقون/آیه 10)؛ «انفاق کنید از آنچه که به شما روزی داده ایم پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا برسد». وقتی که مرگ فرا می رسد، آن وقت است که هر کس آرزو می کند که ای کاش مهلتی داشت و می توانست از مال خود در راه خدا خرج کند، در درجه اول واجبات را و در درجه دوم مستحبات را انجام دهد، بعضی گفته اند: اینجا مقصود واجبات است. شاید هم چنین باشد.
«فیقول رب لولا اخرتنی الی اجل قریب»؛ (منافقون/آیه 10) «خدایا چرا مدت کمی به من مهلت نمی دهی؟ کمی به من مهلت بده، همین قدر مهلت بده که بتوانم مالم را در راه تو خرج کنم»؛ «فاصدق و اکن من الصالحین»؛ «تا در راه خدا صدقه بدهم و از مردمان صالح و شایسته باشم». ولی قرآن می فرماید: اجل مسمی تخلف پذیر نیست. «و لن یؤخر الله نفسا اذا جاء اجلها»؛ «خدا هرگز هیچ نفسی را که اجلش فرا رسیده، به تاخیر نمی اندازد»، اینها خیال و حرف است. «والله خبیر بما تعملون»؛ «و خدا به آنچه که شما انجام می دهید خبیر و آگاه است»؛ (منافقون/آیه 9 تا 11). درباره «و اکن من الصالحین»، که در همین آیه بود که خدایا چرا اجل مرا به تاخیر نینداختی تا صدقه بدهم و از صالحین باشم، ابن عباس گفته است: "اصدق" اشاره است به اینکه حق واجب مالم را بدهم «و اکن من الصالحین» یعنی حج واجب خودم را انجام بدهم. درباره کسانی که حج واجبشان را انجام نداده اند (و ظاهرا درباره کسانی هم که حقوق مالی واجب دیگران را ادا نکرده اند چنین تعبیری هست)؛ در حدیث آمده است که وقتی می خواهند بمیرند، به آنها گفته می شود حالا دیگر مختارید، می خواهید یهودی بمیرید، می خواهید نصرانی بمیرید، دیگر نمی توانید مسلمان بمیرید. حج در سابق واقعا یک عمل ریاضت و نیمه جهاد بوده است ولی حالا به صورت تفنن و سفر تفریحی درآمده است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 118-116
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها