وجوه گوناگون قضاوت تاریخی
فارسی 2701 نمایش | در مسأله تاریخ و اخلاق چند مسأله باید مورد توجه قرار گیرد:
یکی اینکه آیا مورخ حق دارد راجع به شخصیت های گذشته قضاوت و داوری اخلاقی کند که فلان کس آدم خوبی بود، فلان کس آدم بدی بود؟ یا نه؛ مورخ قاضی نیست؟
نظریه دیگر می گوید این امر به مورخ مربوط نیست و اصلا خود تاریخ آیا قاضی هست یا قاضی نیست؟ این مسأله دیگری است، به این معنی که انسانها در جامعه خودشان کارهایی می کنند و کوشش می کنند برای اینکه پرده پوشی کنند، حال با این وصف آیا تاریخ آینده قاضی برای گذشته هست یا نیست؟
قهرا اگر بگوییم تاریخ قاضی هست و قاضی خوبی هم هست، به مورخ هر زمانی هم حق قضاوت می دهیم؛ زیرا این دو امر ملازمه ای دارند. مسأله دیگر این است که داوری اخلاقی در مورد افراد از آن جهت خطرناک است که همان نظریه قهرمانان تأیید می شود که تاریخ را قهرمانان به وجود می آورند و حال آنکه نظریه قهرمانان محدود است. فرد جزئی از جامعه است. اگر در جامعه ای یک فرد کار بدی کرده است، در واقع جامعه مسؤول است و ما نباید جامعه را به بهای فرد تبرئه کنیم؛ فرد را مسؤول بشناسیم تا جامعه تبرئه شود، آن چنانکه در جهت عکسش هم صحیح نیست؛ یعنی آنجا که جامعه ای پیشرفتی می کند فرد را ستایش کنیم و جامعه را ندیده بگیریم.
مطابق آن نظریه، فرد و قهرمان نماینده جامعه هستند و ستایش ها در درجه اول از آن جامعه است که چنین افرادی پرورانده و به وجود آورده است. در اینجا نمی گوییم که چون ما قاضی نیستیم نباید داوری کنیم، بلکه می گوییم از باب اینکه فرد اصالت ندارد، ما نباید فرد را موضوع داوری قرار دهیم، بلکه باید جامعه را مورد داوری قرار دهیم.
مسأله دیگر مسأله مشکل بودن داوری است، می گوید با چه معیاری و با چه مقیاسی ما می توانیم داوری کنیم در حالی که غالبا پیشرفتهای تاریخ ملازم بوده با یک سلسله جنایت ها و در واقع تاریخ هیچگاه گامی به جلو نگذاشته است مگر اینکه پایش را روی یک سلسله قربانیان گذاشته است. اگر ما با مقیاس آن قربانی ها نگاه کنیم باید از نظر اخلاقی آن اعمال را محکوم کنیم ولی از نظر پیشرفتهایی که بعد حاصل شده باید آن را تحسین نماییم. این همان چیزی است که در علم اصول در باب "اهم و مهم" مطرح می شود.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 189 -191
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها