داستان دکتر معین در خصوص قدرت روح انسان
فارسی 13819 نمایش | آقای دکتر معین در خصوص «قدرت روح» می گوید: یک بچه فرانسوی را در حضور من خواب کردند، بعد از من پرسیدند که از او چه جوابی می خواهی؟ من گفتم که او را بفرستید تهران. بچه جواب داد که الان تهران هستم، مثلا میدان توپخانه. گفتیم اینجا را شرح بده. بچه ای که هرگز به ایران نیامده بود تمام آن را شرح داد، آنجا اینجور است، یک خیابان این طرف است یک خیابان آن طرف، ساختمان اینجور، مجسمه اینجور و خصوصیات دیگر. (گفت: تا اینجا برای ما خیلی عجیب نبود. یعنی می توانستیم یک توجیهی بکنیم، و می گفت بعد وقتی من برای بعضی از ماتریالیست ها گفتم همین طور توجیه می کردند، البته توجیه به معنی احتمال نه توجیه علمی، که شاید آن عامل، فکر تو را می خوانده چون تو که می دانی تهران چگونه است، او فکر تو را جذب می کرد بعد پس می داد به این بچه، پس این بچه وضع تهران را می توانست بفهمد از طریق تو).
گفت: بعد کجا؟ گفتم بفرستیدش میدان ژاله رفت میدان ژاله. گفتیم آنجا را توصیف کن. همین جور توصیف کرد که واقعا میدان ژاله بود. گفت دیگر کجا؟ گفتیم بفرست چهارصد دستگاه. رفت چهارصد دستگاه. باز همین جور تصریح کرد که چهارصد دستگاه بود تا فرستادیم خانه خودمان. خانه را همان طور تشریح کرد که بود. رفت داخل خانه. گفتیم حالا چی می بینی؟ گفت پله را اینجور رفتیم بالا و این طرف یک اتاق است و آن طرف یک اتاق، و اتاقی را نشان داد که آنجا یک خانمی است که الان خوابیده (ساعت در حدود سه بعد از ظهر بوده).
نشانی هایی داد که همان نشانی های خانم دکتر معین بوده (می گفت باز تا اینجا هم کمی قضایا قابل توجیه بود). فرستادمش داخل کتابخانه خودم، گفتم آن اتاق روبرو که می گوید، بگویید برود در آن اتاق بگوید آنجا چیست. آنجا که رفت بر خلاف آنچه من فکر می کردم گفت: آنجا اتاقی است خالی، هیچ چیز در آن اتاق نیست، فقط دو تا تابلو دیده می شود که آنها را هم به پشت گذاشته اند. من تعجب کردم، کتابخانه من که اینجور نیست!
آمدم منزل بلافاصله آن را برای خانمم نوشتم که در فلان روز، فلان ساعت وضع خودت را بگو و مخصوصا وضع کتابخانه من را تشریح کن. جواب نامه به فاصله کمتر از یک هفته آمد، معلوم شد که در آن روز این ها می خواسته اند اتاقها را پاکیزه یا رنگ کنند و بدون اینکه قبلا از من اجازه گرفته باشند، تمام کتاب ها را از کتابخانه من بیرون برده بودند و آن دو تابلو، دو تابلوی عکس بوده و اتفاقا فقط همان دو تابلو داخل اتاق بوده است.
دیگر این جهت را حتی من هم نمی دانستم که بگویم شخص عامل این را از فکر من گرفته است و دارد به این بچه انتقال می دهد، که وقتی ما به ماتریالیست ها گفتیم که شما این را چگونه توجیه می کنید، گفتند دیگر ما برای این توجیهی نداریم.
ظهور قدرت های روحی انسان در خواب مصنوعی:
به هر حال این مطلب که در اثر خواب مصنوعی، حواس انسان یک حساسیتی پیدا کند که از دور ببیند و از دور بشنود، اجمالا نشان می دهد که در انسان یک نیروهایی وجود دارد غیر از این نیروهایی که ما با آنها آشنا هستیم. حالا به ماهیت و حقیقتش فعلا کار ندارم که بگویم این نیرو مجرد است یا مجرد نیست، با شرایط مادی جور در می آید یا جور در نمی آید. ولی آن مقداری که بشر می تواند به دست بیاورد همین است که از طریق خواب مصنوعی و تعطیل کردن قوه حس و شعور و اراده و کنار زدن اینها می تواند قوه دیگری را که در روح او هست استخدام کند و از این قوه کارهای خارق العاده ببیند.
این، راه را باز می کند برای اینکه این قوه نهانی عجیب که در افراد هست و در حال خواب مصنوعی ظهور می کند آیا ممکن نیست به جای اینکه در اختیار یک فرد دیگر قرار بگیرد، در اختیار شعور ظاهر خود انسان قرار بگیرد یعنی دیگر احتیاج نباشد ما شعور ظاهر را کنار بزنیم، دیگری بیاید این قوه را به کار بیندازد، بلکه افرادی خودشان عامل باشند و خودشان معمول و به عبارت دیگر قوه اراده خودشان بر این شعور مرموز که در وجودشان حکم فرماست حکومت کند به طوری که هر وقت بخواهند و اراده کنند آن قوه را به کار بیندازند، بخواهد چیزی را حس نکند حس نکند، بخواهد سدی در مقابل عوامل خارجی ایجاد کند، ایجاد کند. من خیال نمی کنم این مقدارها قابل تردید باشد.
منـابـع
مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 163-165
کلیــد واژه هــا
1 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها