ایرادها بر اصل حجاب - افزایش التهاب ها
فارسی 3277 نمایش | یک ایرادی که بر حجاب گرفته اند اینست که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها می افزاید و طبق اصل "الانسان حریص علی ما منع منه؛ انسان نسبت به چیزی که از آن منع شده حرص می ورزد."، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر می کند. به علاوه، سرکوب کردن غرایز موجب انواع اختلال های روانی و بیماری های روحی می گردد.
در روان شناسی جدید و مخصوصا در مکتب روان کاوی فروید روی محرومیت ها و ناکامی ها بسیار تکیه شده است. فروید می گوید: ناکامی ها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد می کند که تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی و عوارض ناشی از آن پیش نیاید.
برتراند راسل در صفحه 69 و 70 (ترجمه فارسی) کتاب "جهانی که من می شناسم" می گوید: "اثر معمولی تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوی عمومی است و این تأثیر، هم در مورد ادبیات مستهجن و هم در موارد دیگر مصداق پیدا می کند... اکنون برای اثر تحریم مثالی می زنم، فیلسوف یونانی "امپد کل" جویدن برگ های شجره الغار را خیلی شرم آور و زشت می پنداشت. او همیشه جزع و فزع می کرد از اینکه باید ده هزار سال به علت جویدن برگ درخت غار در ظلمات خارجی (دوزخ) به سر برد. هیچ وقت مرا از جویدن برگ غار نهی نکرده اند و من هم تاکنون برگ چنین درختی را نجویده ام ولی به "امپد کل" تلقین شده بود که نباید این کار را بکند و او هم برگ درخت غار را جوید."
سپس در جواب این سؤال که: "آیا شما عقیده دارید انتشار موضوع های منافی عفت علاقه مردم را به آنها زیاد نمی کند؟" جواب می دهد: "علاقه مردم نسبت بدان ها نقصان می یابد. فرض کنید چاپ و انتشار کارت پستال های منافی عفت مجاز و آزاد گردد. اگر چنین چیزی بشود این اوراق برای مدت یک سال یا دو سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از آن خسته می شوند و دیگر کسی حتی به آنها نگاه هم نخواهد کرد."
پاسخ این ایراد اینست که درست است که ناکامی، بالخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضای غرایز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمی کند بلکه بر آن می افزاید.
در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را می میراند ولی طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می یابد. اینکه راسل می گوید: "اگر پخش عکس های منافی عفت مجاز بشود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد"، درباره یک عکس بالخصوص و یک نوع بی عفتی بالخصوص صادق است، ولی در مورد مطلق بی عفتی ها صادق نیست یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا می شود ولی نه بدین معنی که تمایل به عفاف جانشین آن شود بلکه بدین معنی که آتش و عطش روحی زبانه می کشد و نوعی دیگر را تقاضا می کند. و این تقاضا ها هرگز تمام شدنی نیست.
خود راسل در کتاب "زناشویی و اخلاق" اعتراف می کند که عطش روحی در مسایل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضا تسکین می یابد حرارت جسمی است نه عطش روحی.
بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آز هایی که در صاحبان حرم سراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم. ولی ممنوعیت و حریم، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک می کند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه ها می گردد.
میان آنچه عشق نامیده می شود و به قول ابن سینا "عشق عفیف" و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در می آید -با اینکه هر دو روحی و پایان ناپذیر است- تفاوت بسیار است. عشق، عمیق و متمرکز کننده نیروها و یگانه پرست است و اما هوس، سطحی و پخش کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است.
منـابـع
مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 102-104
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها