نقد رابطه انسان با طبیعت در عرفان
فارسی 3955 نمایش |در خصوص رویگردانی عرفان از طبیعت بیرونی باید سوالاتی مطرح و بررسی شود اول اینکه رابطه انسان با طبیعت چگونه رابطه ای است؟ آیا رابطه انسان با طبیعت، رابطه یک بیگانه با بیگانه است؟ آیا رابطه انسان با طبیعت حتی بالاتر از رابطه بیگانه با بیگانه رابطه یک زندانی با زندان و رابطه یک مرغ با قفس است؟ رابطه یوسف با چاه کنعان است؟ ممکن است کسی بگوید اساسا آمدن انسان به دنیا، یعنی در قفس قرار گرفتن یک مرغ، در زندان قرار گرفتن یک آزاد، به چاه افتادن یک یوسف. پس اگر بنا شود طبیعت برای ما یک زندان باشد، برای ما چاه باشد، برای ما قفس باشد. رابطه انسان و طبیعت در حد اعلا، "ضد" است. بنابراین تلاش ما در طبیعت چگونه باید باشد؟ تلاش برای نجات یک مرغ باید خود را از قفس نجات دهد و کار دیگری غیر از اینکه از قفس نجات پیدا کند، ندارد، یک زندانی با زندان کاری ندارد جز اینکه اگر بتواند دیوار زندان را خراب کند و خودش را از آنجا خلاص کند، یوسف در آن چاه انتظاری ندارد جز اینکه مسافرینی بیایند و برای کشیدن آب، دلوی به درون چاه بفرستند و او خودش را به جای آب، در آن دلو بیندازد و وقتی طناب را بالا بکشند یک وقت ببینند به جای آب، یوسف از چاه بیرون آمده است. آیا قرآن کریم و اسلام رابطه انسان با طبیعت را رابطه زندانی و زندان می داند؟ رابطه یوسف و چاه می داند؟ رابطه مرغ و قفس می داند؟ در عرفان روی این مطلب خیلی تکیه شده است. سنایی می گوید: "قفس بشکن چو طاووسان یکی برپر، بر این بالا" (و یا به قول دیگری): "ای یوسف مصر درآ از چاه". در تشبیه رابطه انسان و طبیعت به "زندان و زندانی" هم که از زمین و آسمان گفته اند.
در اسلام رابطه انسان با طبیعت رابطه کشاورز است با مزرعه، رابطه بازرگان است با بازار تجارت، رابطه عابد است با معبد. برای کشاورز، مزرعه هدف نیست، ولی وسیله هست، یعنی محل زندگی و کانون زندگی کشاورز، شهر است اما از این مزرعه است که وسایل خوشی و سعادتش را به دست می آورد. یک کشاورز باید به مزرعه برود و زمین را شخم بزند، بذر بپاشد و زمین را آباد کند. بعد که محصول رویید، اگر علف هرزه ای پیدا شد وجین کند و بعد درو و سپس خرمن کند. «الدنیا مزرعة الاخرة؛ دنیا کشتزار عالم آخرت است.» بله، اگر کشاورز مزرعه را با خانه خود اشتباه کند، با مقر خود اشتباه کند، خطا کرده است، مزرعه را به عنوان مزرعه بودن، نباید با چیز دیگری اشتباه کند. بازار برای یک بازرگان، جای کار است، یعنی جای این است که سرمایه و عمل و تلاشی را برای سود و درآمد بیشتری به کار اندازد و بر آنچه دارد بیفزاید. دنیا هم برای انسان چنین چیزی است. «الدنیا مزرعة الاخرة» کلام پیغمبر بود و «الدنیا متجر اولیاء الله؛ دنیا تجارتخانه اولیای خداست.» (حکمت 131 نهج البلاغه) کلام امیرالمؤمنین است.
منـابـع
مرتضی مطهری- انسان کامل صفحه 176- 177
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها