مضمون سؤالات نکیر و منکر و روایتی از امام علی (ع)

فارسی 5186 نمایش |

سویدبن غفله از حضرت امام علی (ع) روایت می کند که ایشان فرمودند: در وقتی که فرزند آدم می خواهد از دنیا رحلت کند و آخرین روز از روزهای دنیای او و اولین روز از روزهای آخرت اوست، سه چیز برای او به صورت مثالیه خود مجسم می گردد: مال او، فرزندان او، و عمل او. پس او التفات می کند و نظر می نماید به مالش و می گوید: سوگند به خدا که من برای گرد آوردن و جمع آوری تو بسیار حریص بودم و نسبت به از دست دادن و رها نمودن تو بسیار بخیل بودم، در این هنگام تنگدستی و بیچارگی از دست تو برای من چه بر می آید؟ مال در جواب می گوید: فقط کفن خود را از من می توانی دریافت کنی و پس از آن، التفات می کند و نظر می نماید به سوی فرزندان خود و می گوید: سوگند بخدا که من نسبت به شما بسیار دوست بودم و در هر حال حامی و محافظ شما بودم از هر گونه گزند و ناراحتی که بر شما وارد می شد، اکنون در این موقع خطیر از دست شما برای من چه کاری ساخته است؟ آنها در پاسخ می گویند: ما تو را به سوی حفیره و قبرت می بریم و در میان خاک پنهان می کنیم و سپس نظر می افکند بسوی اعمال صالحه و حسناتی که انجام داده و می گوید: من نسبت به بجا آوردن شما بسیار بی رغبت بودم و شما برای من بسیار سنگین بودید، امروز از شما برای نجات من چه کاری ساخته است؟ عمل در پاسخ می گوید: من رفیق تو و قرین تو هستم در میان قبر تو و در روز حشر تو و از تو دور نمی شوم تا من و تو هر دو در مقام عرض در پیشگاه حضرت پروردگار حاضر شویم.

رفتار نکیر و منکر با دوستان خدا:
اگر آن شخصی که در حال احتضار و سکرات مرگ است، مطیع و ولی خدا باشد، کسی به نزد او می آید که از تمام مردم بویش معطرتر و منظرش زیباتر و لباسش فاخرتر است و به او می گوید: بشارت باد ترا به نسیم های جان فزا که از جانب خدا می وزد و گل های خوشبو و بهشت پر نعمت، وارد شدی به عافیت، قدمت مبارک باد، خوش آمدی! ولی خدا می گوید: تو کیستی؟ او در پاسخ می گوید: من عمل نیکوی تو هستم که از دنیا به سوی بهشت می آیم و او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازه او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند، دو ملک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشته بازپرسی و بازجویی کننده از عقاید و کردار او هستند و بطوری به سمت او نزدیک می شوند که موهای بلند خود را به زمین می کشند و زمین را با دندان های نیش خود می کنند و شخم می کنند و صدای آنها چنان مهیب و زننده است که گویی صدای غرش تند و شدید آسمان است و چشمان آنان چنان دهشت انگیز و وحشت آور است که گویی مانند برق زننده ابرهای سیاه آسمان است.
و آن دو می پرسند: پروردگار تو کیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و امام تو کیست؟ او در جواب می گوید: پروردگار من الله است خدای واحد و پیامبر اکرم (ص) پیامبر من است و دین من اسلام است و علی بن ابی طالب و ائمه صلوات الله علیهم امامان من هستند. آنها می گویند: خداوند ثابت بدارد ترا به آنچه موجب خشنودی و محبت تست و این گفتار آنان، گفتار خداست که می فرماید: «ثابت و برقرار می دارد خداوند کسانی را که ایمان آورده اند به گفتار ثابت در دنیا و آخرت». پس تا جایی که شعاع چشم او برسد و نور دیدگان او بدان جا راه یابد، قبر او را برای او توسعه می دهند و دری را از بهشت به روی او باز می کنند و به او می گویند: به خواب خوش بخواب، با چشم های تازه و خنک و شادمان، بخواب مانند خواب جوان سالم برومند متنعم و این گفتار آنان، گفتار خداست که می فرماید: «بهشتیان در آن هنگام بهترین جایگاه و بهترین استراحتگاه و خوابگاه را خواهند داشت».

رفتار نکیر و منکر با دشمنان خدا:
اگر آن شخص تازه مرده، از دشمنان خدا باشد، کسی به نزد او می آید که از تمام افراد مردم لباسش زننده تر و زشت تر و بوی بدنش از همه متعفن تر است و به او می گوید: بشارت باد ترا، به آشامیدنی هایی که چون فلز گداخته پر حرارت است و به نزدیک شدن و مس کردن آتش دوزخ و او نیز کسی را که او را غسل می دهد می شناسد و افرادی را که جنازه او را می برند سوگند می دهد که قدری نگهدارند و از بردن خودداری کنند. پس چون در قبرش وارد گردد، آن دو فرشته وارد شونده می آیند و بندهای کفن او را می گشایند و سپس به او می گویند: پروردگار تو کیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ و دین تو چیست؟ او در جواب می گوید: نمی دانم. آنان می گویند: ندانستی و در راه هدایت قدم ننهادی؟ و چنان با گرز گران ضربه ای به او می زنند که تمام جنبندگان غیر از جن و انس از آن ضربه می ترسند و سپس خداوند دری از جهنم به روی او باز می کند و سپس آن دو ملک به او می گویند: بخواب به بدترین حالات!
و آن قبر به اندازه ای برای او تنگ است و دارای فشار است، مثل تنگی و فشاری که نیزه فرو رفته در پیکان سر خود دارد، تا به حدی که مغز سر او از میان ناخن ها و گوشت هایش خارج شود و در این حال نیز مارهای زمین و عقرب های زمین بر او دست یابند و سایر گزندگان بر او چیره شوند و پیوسته او را بگزند تا وقتی که خدا او را از قبر خارج کرده و برای حساب و کتاب در صحرای قیامت محشور و مبعوث گرداند و او دائما تمنا می کند که زودتر قیامت برپا گردد و از شدت گرفتاری خیال می کند که با بر پا شدن قیامت عذاب او تخفیف خواهد یافت.

منـابـع

سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد2- صفحه 173-178

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد