گزارش زمین از وقایع خود در قیامت
فارسی 2951 نمایش |خداوند متعال در آیات کریمه سوره زلزال درباره نحوه گزارش زمین از حوادث خود می فرماید: «یؤمئذ تحدث أخبارها؛ در آن روز زمین خودش از وقایع خودش بیان میکند و حدیث می نماید» (زلزال/ 4)؛ "حدث یحدث تحدیثا" یعنی بیان کردن و داستان را ذکر نمودن و خبر دادن و معلوم است که حدیثی را که زمین می کند با زبان معروف و معمول نیست، یک زبانی که عبارت از قطعه گوشتی باشد در میان دهان خود، و صدایی هم از زمین بیرون می آید مانند صداهایی باشد که افراد بشر می کنند زیرا اگر بگوییم که خداوند صوتی در زمین ایجاد می نماید، و آن صوت بیان می کند و از حوادث و وقایع حاصله شرح و بیان می نماید، دیگر آن صوت، صوت زمین نخواهد بود و صحیح نیست که نسبت آن صوت به زمین داده شود و بگوئیم: زمین حدیث می کند و حکایت از اخبار و حوادث خود می نماید.
اگر در دهان شخصی یک ضبط صوت نامرئی و کوچک بگذارند و آن ضبط و صوت بخواند و تکلم کند، نمی گویند: آن شخص سخن گفته است. نسبت تکلم به انسان وقتی صادق است که تکلم صادر از نفس باشد و به انشاء و اراده انسان از نفس او برخیزد، اما اگر صدایی پهلوی انسان باشد، صدق صدای انسان و سخن انسان را نمی کند و اگر زمین خودش تکلم کند، سخن گفتن آن منحصر در این صداهای معمولی و معروف نیست. سخن گفتن هر چیز متناسب با خود آنست؛ انسان یک قسم تکلم می کند، هر کدام از اصناف حیوان به گونه دیگری، درخت یک گونه تکلم خاصی دارد، جمادات به گونه دیگری سخن دارند و بالاخص با توجه به مطالبی که در مجلس قبل ذکر شد بر اینکه موجودات حتی جمادات دارای شعور و قدرت و حیاتند، زمین هم دارای شعور و دارای فهم است؛ پس بنابراین حدیث کردن زمین، ارائه دادن و نشان دادن آن است. آن وقایعی را که در خود گرفته و حفظ کرده است، نشان میدهد و به طریقی متناسب با وجود خودش ارائه می کند. شما می گوئید: گربه آمد در اطاق و با من حرف زد و غذا می خواست. معنای حرف زدن و سخن گفتن گربه نه اینست که با زبان خود طبق الفاظ متداوله معروف و مأنوس به ما بگوید: آقا من گرسنه ام! و غذا می خواهم! تکلم کردن مئو کردن گربه است؛ چون گربه صداهای مختلف می کند: یک صدایش برای تقاضایی است که دارد و به شکل خاصی است، یک طرز صدایش از روی ترس است، یک نحوه خاصی صدا می کند و بچه های خود را فرا می خواند و یک نحوه دیگر صدای دیگری است که بچه هایش را می راند، یک صدای خاصی دارد چون به دشمن می رسد و وقتی هم که از انسان استرحام نماید و طلب طعمه کند، از صدای خاص او و از کیفیت نگاه او مشهود است که گرسنه است و طعام می طلبد.
معنای وحی الهی بر زمین و زنبور عسل:
به هر حال تکلم و تحدیث زمین متناسب با خود آنست و حدیث نمودن آن ارائه دادن و نشان دادن آنست، با همان شعور و ادراکی که داراست. و دیگر آنکه می فرماید: «بأن ربک أوحی' لها؛ (زلزال/ 5) خداوند به زمین وحی کرده است»؛ وحی به معنای رسانیدن بعضی از معانی ملکوتی است از طریق باطن به عالم ملک و ظاهر، نسبت به هر موجودی متناسب با خودش.
«و أوحی' ربک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون* ثم کلی من کل الثمر'ت فاسلکی سبل ربک ذللا؛ و پروردگار تو ای پیغمبر به زنبور عسل وحی فرستاد که از کوه ها و از درختان و از سقف خانه هایی را که بنا می کنند، برای خود خانه هایی قرار دهید! و سپس از تمام ثمرات و بهره های موجود (در گل ها و نباتات شیرین و خوش طعم) بخورید! و راه پروردگار خود را با تسلیم و انقیاد و اطاعت بپیمائید!» (نحل/ 68-69)
معنای وحیی که خداوند به زنبور عسل می کند، این نیست که به وسیله جبرائیل امین بر یک یک از افراد زنبور عسل نازل شود و این طریق از مأموریت را به قلب آنان الهام فرماید. بلکه مراد از وحی به زنبور عسل عبارت است از آن خلقت و آفرینشی که خداوند متعال در این موجود قرار میدهد و آن خاصه ای که آن را بدان می آفریند و قوای فکریه و سازمان فطرت و سرشت و غرایز آن را بدان ها مجهز می نماید که از میان خلل و فرج کوه ها و از میان درختان و در شکاف ها و سوراخ های سقف خانه ها برای خود کندو بسازد و منزلی بدین با شکوهی بر اساس قواعد هندسی؛ خانه های شش ضلعی که عالی ترین و با صرفه ترین خانه هاست، بدون کم و کاست برای خود بنا کنند.
یعنی سازمان وجودی و حدود ماهوی او را چنین قرار می دهد که چنان باشد و این سازمان بر اساس خلقت پروردگار است حدوثا و بقاء؛ یعنی هم در اصل آفرینش و هم در افاضه خلقت و شعور و ادراک، در هر آن از ناحیه ذات اقدس حضرت رحمن دائما به این حیوان معصوم و ذلول و منقاد چنین وحی میشود و پیوسته آن را بر این فهم و شعور، و بر این حدود از قدرت و توانایی، و بر این اراده و مراد، در انجام این مأموریت تأیید و تسدید و تقویت میکند. «بأن ربک أوحی' لها»، یعنی دائما پروردگار به زمین چنین نیرویی می دهد که می تواند آن وقایعی را که در خود گرفته و حفظ و نگهداری نموده، و به عنوان واردات ثبت و ضبط کرده است، و در محفظه بایگانی بدون هیچ تغییری و تبدیلی مصون و محفوظ داشته است؛ همه را بیرون آورده و ارائه دهد و در محکمه عدل خداوند، چون موقع عرض و بازرسی رسیده و باید نشان داده شود، همه را در مرآی و مسمع و منظر صاحبانش و افرادی را که خدا بخواهد قرار دهد.
منـابـع
سید محمدحسین حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 7- صفحه 266-270
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها