شرط عبور از صراط پیروی از سیره و ولایت امام علی
فارسی 5404 نمایش | محمدبن عباس بن ماهیار در تفسیر خود فیما نزل فی أهل البیت با إسناد خود از حضرت علی بن ابیطالب روایت میکند در تفسیر قول خدا: «و إن الذین لا یؤمنون بالاخرة عن الصر'ط لنـ'کبون؛ و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، حتما از راه (درست) منحرف اند» (مؤمنون/ 74)، قال: «عن ولایتنا أهل البیت؛ منظور از صراط در این آیه شریفه ولایت ما اهل بیت است» (غایة المرام، ص 263، باب 57).
روایاتی داریم در اینکه رسول خدا فرموده است: «لا یجوز أحد عن الصراط إلا و کتب له علی الجواز؛ کسی از صراط عبور نمیکند مگر آنکه علی برای او پروانه عبور بنویسد». و عجیب آنستکه یکی از کسانی که این روایت را بدون واسطه از خود رسول الله روایت کرده اند خود ابوبکر است، و سلسله سند این روایت به أبوبکر از نقطه نظر عامه صحیح است. و دیگر از کسانی که این حدیث را بدون واسطه روایت کرده اند ابن عباس و ابن مسعودند، ولیکن حدیثی را که از أبوبکر روایت کرده اند در بسیاری از کتب معتبرۀ اهل سنت که مصنفین آن جماعتی از اعیان علماء آنها هستند آورده اند، و مرحوم آیت الله شیخ نجم الدین شریف عسگری مفصلا ذکر کرده است.
اینک بحث اجمالی در مفاد و مضمون این حدیث شریف می نمائیم: این حدیث میگوید: علی صراط حق است؛ و کسی میتواند از این صراط عبور کند که با آن حضرت نزدیکی داشته باشد از تمام جهات: از جهت عقیده و ملکه و اخلاق و صفات و کردار نزدیکی داشته باشد؛ و اگر مثل آن حضرت هم در استقامت نبوده باشد لااقل زیاد دور هم نباشد و در راه مخالف نباشد.
انسان در عبور از صراط از عقباتی میگذرد: عقبه نماز، عقبه امانت، عقبه رحم، عقبه ولایت، عقبه توحید، در هر یک از این کریوه های صعب العبور انسان باید یک امضائی داشته باشد؛ یعنی لااقل نمازش و روزه اش، و جهادش، و حجش، و زکاتش، مشابه با اعمال آن حضرت باشد. در این صورت پروانه عبور میگیرد، وگرنه اگر کسی بخواهد حرکت کند و اصلا به این راه آشنائی نداشته باشد و در راه ولایت و راه توحید نباشد پروانه ندارد، و این افراد از صراط پرتاب میشوند و در جهنم می افتند، و «عن الصر'ط لنـ'کبون» دربارۀ آنها تحقق می پذیرد.
امام علی (ع) میزان تقسیم بهشت و دوزخ
و لذا روایاتی متواتر از شیعه و عامه داریم که: «علی قسیم الجنة و النار؛ علی قسمت کنندۀ بهشت و آتش است ». یعنی چه؟ یعنی علی صراط حق است که خداوند متعال معین کرده و گفته است: اگر میخواهید بسوی من بیائی و در حرم من بیارمید و از مقام رضوان من بهره یابید، باید همه چیز شما صحیح باشد؛ هم حق خود را بدهید، و هم حق خدا را، و هم حق مردم را. ظلم نکنید، تجاوز ننمائید! شما انسان هستید! باید خود را بصورت انسان درآورید! و از صفات بهیمیت باید بگذرید و حق خدا اینستکه شما باید او را بشناسید و بواسطه ورود در این صراط و انس و آشنائی و استجلاب انوار قدسیه الهیه، از این ظلمات عالم نفس و کدورت شهوات عبور کنید! و این معنی بدون وارد شدن در صراط مستقیم ولایت محال است.
پس بنابراین کسی که در اینجا وارد شود در بهشت است، و کسی که وارد نشود در جهنم است. بغض و عداوت و حسد و کینه و بخل و طمع و آز و تجاوز به حقوق و انکار حق و جحود و استکبار و بلندمنشی و بلندپروازی، جهنم است و مهر و رأفت و محبت و عطوفت و ایثار و گذشت و عدالت و فروتنی و خضوع و خشوع و تسلیم و انقیاد در برابر حق بهشت است. پس محبت علی که سمبل این صفات است راه بهشت است؛ و بغض و عداوت با علی مستلزم خشونت و استکبار باطنی و جهنم است.
رسول خدا فرمود: «حب علی حسنة؛ و بغض علی سیئة؛ محبت علی حسنه است؛ و معلوم است که حسنه راه بهشت است. و بغض علی بدی و زشتی است؛ و معلوم است که زشتی راه دوزخ است ». پس علی قسمت کرد بهشت و جهنم را. این یک مسأله.
سیر در مقامات عرفانی توحید با ولایت امیرالمومنین (ع)
یک مسأله دیگر هم هست، و آن اینکه آن صراطی که بین انسان و حق است یک راهی است که انسان را به مقام عرفان میرساند و فانی در ذات حق میکند، و تمام شئون عالم هستی و عالم استکبار و فرعونیت را از او میگیرد، و او را داخل در عالم توحید می نماید؛ و بعدا در هنگام رجوع به عالم بقاء، انسان را به صفات حضرت حق متحقق میکند.
أمیرالمؤمنین جامع جمیع این صفات و مقامات است. یعنی ولیی است که هم به مقام فناء فی الله رسیده و هم به مقام بقاء بالله باقی شده است و هم پرچمدار حمد و امامت است و دارای ظرفیتی است که تمام عالم وجود را در خود منطوی کرده، و جامع جمیع اسماء و صفات حق گردیده است.
در این صورت هر کس بخواهد از مرحله ای از این مراحل عبور کند باید عبورش و کارش با آن حضرت تطبیق شود؛ در نماز، در امانت، در صله رحم، در جهاد، در دستگیری از ضعفاء و فقیران، در انفاق فی سبیل الله، در ایثار، در محبت و ولایت، در پیروی از کتاب خدا و سنت رسول الله؛ و همچنین در مراحل تزکیه و تهذیب نفس. آن وقت هر چه نزدیکتر باشد به این صراط، آسانتر میگذرد و تندتر راه را می پیماید، کالبرق الخاطف عبور میکند؛ و اگر قدری سنگینتر باشد مانند کسی که با سرعت باد میگذرد و اگر سنگین تر باشد مثل شخص اسب سوار، و اگر سنگینتر باشد همچون آدم پیاده، و اگر سنگینتر باشد مثل شخص لنگان، و اگر خدای ناکرده مشکلتر باشد یک پایش در آتش معلق میگردد و از آتش به او میخورد، و اگر سنگینتر باشد در آتش سقوط میکند، تا خدا او را پاک کند. و اگر از اشقیاء و اهل انکار باشد، در عذاب خدا مخلد بماند؛ نعوذ بالله من غضب الحلیم .
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 8- صفحه 80-82
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها