شفاعت تشریعی و تکوینی
فارسی 3672 نمایش |خداوند متعال هم در جهت تکوین و هم در جهت تشریع، شفیع است. اما در جهت تکوین، به علت آنکه تأثیر از ناحیه اوست و سببیت بالاخره به او منتهی می گردد؛ خداوند مالک کاخ آفرینش و عالم وجود و ایجاد است به طور کلی. بنابراین همه علت ها و سبب ها که بین ذات اقدس او و بین مسبب ها به نحو واسطه قرار می گیرند و موجب نشر رحمت و نعمت های لا تعد و لا تحصای او بر عالم مخلوقات و صنایع بدیعیه او واقع می شوند، همگی راجع به او و از اوست. پس تمام این سلسله علل و اسباب، هر یک چون واسطه فیض است، دارای حقیقت شفاعت است و خداوند نیز شفیع و شافع است بلکه شفیع الشافعین و اشفع الشافعین است.
معلوم است که از جهت تکوین، انطباق معنای شفاعت بر شئون اسباب و علل وجودیه متوسطه واضح است؛ چون این علل و اسباب متوسطه، چون فرشتگان و انواع مجرده و غیرها، از صفات علیا و اسماء حسنای خداوند، رحمت و احیاء و اماته و رزق و علم و قدرت و غیرها را می گیرند و به سوی این ماهیات عدمیه و مفتقره و محتاج افاضه می کنند و عالم امکان را با این طراوت و زیبایی و عالم صنع را با این حیرت انگیزی و شگفت آوری بر پا می دارند.
در قرآن کریم داریم: «له و ما فی السمـاوات و ما فی الارض من ذاالذی یشفع عنده و إلا بإذنه؛ برای خداست و ملک مطلق خداست، آنچه که در آسمان ها و زمین است؛ چه کسی است که بدون اذن او بتواند در نزد او شفاعت کند؟» (بقره/ 255) و نیز داریم: «إن ربکم الله الذی خلق السمـاوات و الارض فی ستة أیام ثم استوی' علی العرش یدبر الامر ما من شفیع إلا من بعد إذنه؛ به درستی که پروردگار شما خداوند است؛ آن کسی که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و سپس بر عرش خود استیلا یافت. تدبیر امر به دست اوست؛ هیچ شفیعی نیست مگر پس از اذن او». ظاهر این آیات، بیان شفاعت در تکوین است؛ چون همانطور که ذکر شد شفاعت تکوینی عبارت است از واسطه قرار گرفتن علل و اسباب، بین ذات مقدس خداوندی و بین مسببات و موجودات خارجیه؛ در تدبیر و تنظیم وجودشان و در بقا و استدامه آنها در عالم خلقت.
اما در جهت تشریع، خداوند تبارک و تعالی در عین رفعت و علو خود، به این عالم انسان خاکی و خاک نشین تفضلی فرموده و با ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی و وضع احکام و قوانین از اوامر و نواهی و عکس العمل آنها از تبعات مخالفت و موافقت که ثواب و عقاب در دار آخرت است، ما را از نعمت سیر تشریعی در راه تکامل برخوردار فرموده است. بر این اساس پیامبران آمدند و مردم را به رحمت و نعمت خداوند بشارت دادند و از عواقب وخیم خیانت و جنایت و ستم بر حذر داشتند. حجت بر مردم تمام شد و بینه و برهان، آنها را به پیروی از صراط مستقیم الزام کرد. «و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلمـ'ته و هو السمیع العلیم؛ و تمام شد کلمه پروردگار تو ای پیامبر، از جهت راستی و استواری! هیچ تغییر دهنده و تبدیل کننده ای برای کلمات او نیست و اوست یگانه شنوا و دانا» (انعام/ 115)
منـابـع
سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 9- صفحه 74-76
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها