ابوالخطاب اسدی کوفی
فارسی 5368 نمایش |نام او محمد بن ابی زینب مقلاس (مقلاس) اسدی کوفی است که مدتی از معروفترین اصحاب امام صادق و مرجع شیعیان کوفه بود. مسائل شیعیان را نزد امام صادق (ع) می برد و جواب می آورد. اما پس از مدتی دعاوی غلو آمیزی کرد. امام را خدا و خودش را پیام آور او میدانست. حضرت صادق او را لعنت کردند و نامه ها به اطراف نوشته و از او اظهار تبری و دوری کردند. سپس ابوالخطاب، ادعای خدائی کرد. بعضی از احکام حرام را بر دوستانش مباح کرد، تا جایی که هر کدام از یارانش که تکلیفی را برای خود، سنگین می دیدند، نزد او می آمدند و تقاضای تخفیف و سبکی آن تکلیف را می کردند، او هم اجازه میداد که آن واجب را ترک کنند و ملاکش این بود که «هر که رسول و نبی و امام را شناخت، می تواند هر چه خواهد بکند».
آورده اند که هفتاد نفر از یاران ابوالخطاب در مسجد کوفه پای ستون ها به تبلیغ مشغول بودند، والی شهر که آن زمان (عیسی بن موسی عباسی) بود، قصد کرد تا آنها را بگیرد. آنها به تصور اینکه سلاح دشمن در آنها اثری نمی کند، با چوب و نی، بیرون آمدند، ولی وقتی که گرفتار امیر کوفه شدند، تا آخرین نفر که از جمله خود ابوالخطاب هم در میان آنها بود، کشته شد. این قضیه در سال 138 قمری اتفاق افتاد. از امام صادق روایت است که فرمودند: «بر آنها متأسف نشوید. لعنت خدا بر کسی که آنها را لعنت نکند.» پیروان ابوالخطاب را «خطابیه» می گویند. آنان به حلول و تناسخ و اباحه، گرایش داشتند و بهشت و دوزخ را در همین جهان میدانستند. این گروه، بعدها در فرقه اسماعیلیه، حل شدند. روایات غلو آمیزی هم در تجلیل از ابوالخطاب هست که حاکی از ساخته و پرداخته های پیروان اوست. همچنین روایاتی در موثق بودن او هم هست که آن هم، مربوط به اوایل حال او و دوران استقامت اولیه اش، است.
منـابـع
محمدبن علی اردبیلی- جامع الرواة- ج2 صفحه 203
دانشنامه ایران و اسلام- ج7 صفحه 951
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها