چگونگی شهادت حضرت علی اصغر (ع)
فارسی 15098 نمایش | امام حسین (ع) در روز عاشورا می آید بر در خیمه می ایستد خطاب می کند به خواهر بزرگوارش: «یا اختاه! ایتینی بولدی الرضیع حتی اودعه»؛ «طفل شیرخوار مرا بیاور برای اینکه می خواهم با او هم، وداع و خداحافظی بکنم» (لهوف با ترجمه ص 117). با این که مادر این طفل در آنجا حیات دارد، ولی اباعبدالله می خواهد ثابت بکند که قافله سالار بعد از من زینب (س) است، لذا به خواهرش خطاب می کند. زینب (س) می رود طفل شیرخوار اباعبدالله را می آورد. حسین (ع) به چهره این طفل نگاهی می کند. چند روز است که مادرش (سیراب نبوده است) و زن، طبق معمول وقتی یک ناراحتی پیدا بکند دیگر پستانش شیر نمی دهد چه رسد به اینکه چند شبانه روز هم سیراب نبوده است. خود به خود در این طفل أبا عبدالله (ع) آثار گرسنگی و تشنگی پیداست حسین (ع) که کانون محبت است این طفل را می گیرد برای اینکه ببوسد.
دشمن به یکی از افراد لشگر خودش فرمان می دهد که ببین چه هدف خوبی پیدا کردی، اگر بتوانی مهارت به خرج بدهی نشانه کنی. می گوید چه را نشانه کنم؟ میگوید کودک را. طفل همانطور که در دست ابا عبدالله است، یک وقت می بیند مثل مرغ سر بریده دارد دست و پا می کند. ولی حسین (ع) آن کوه وقار، کاری که می کند مشتهایش را پر از خون می کند و می پاشد به طرف آسمان: «هون علی انه بعین الله» در راه رضای حق است و چشم حق دارد می بیند، دیگر بر حسین ناگوار نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 192-191
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها