وضع امر به معروف و نهی از منکر در دورههای اخیر
فارسی 5433 نمایش | در حدود هزار سال پیش تقریبا، اصل امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی و حکومت اسلامی دائره و تشکیلاتی به وجود آورده که در تاریخ اسلام آن دائره، دائره حسبه یا احتساب نامیده می شود و قرنها ادامه یافت. شواهد تاریخی دلالت می کند که در قرن چهارم بوده است و علی الظاهر در قرن سوم پیدا شده باشد. این دائره به عنوان امر به معروف و نهی از منکر درست شده و پایه دینی داشته و از شؤون حکومت بوده است .به هhر حال دائره حسبه همان دائره امر به معروف و نهی از منکر بوده و رنگ و صبغه دینی داشته. محتسبین و مخصوصا آنان که در رأس دائره حسبه بوده می بایست هم عالم و مطلع باشند و هم با ورع و تقوا و امانت، و یک نوع احترام دینی در میان مردم داشته باشند. در دوره های بعد که این کلمه در اجتماع اسلامی برای خود جا پیدا کرد تدریجا در اصطلاح فقهاء و علماء هم راه پیدا کرد و بعضی باب امر به معروف و نهی از منکر را "باب الحسبه" نامیدند.
وضع امر به معروف در دوره های اخیر
وقتی انسان به سفارش ها و توصیه های پیشوایان دینی مراجعه می کند و یا به تاریخ دور این اصل مراجعه می کند متأثر و متأسف می شود که چرا این اصل امروز عملی نیست، وقتی هم که درباره منظره های هولناک و وحشیانه ای که در این اواخر به نام امر به معروف و نهی از منکر پیدا می شده فکر می کند خدا را شکر می کند که چه خوب شد که این امر به معروف ها و نهی از منکرها از بین رفت و ای کاش اگر بقایائی هم دارد از بین برود. مظاهری در این اواخر به نام امر به معروف و نهی از منکر در زندگی اجتماعی ما پیدا شده که باید گفت اگر معنای امر به معروف و نهی از منکر این است، خوب است متروک بماند.
اصل فراموش شده
در این مورد هم مثل همه موارد، ما باید قبل از توجه به علل خارجی قضیه، سخن معروف منسوب به امام علی (ع) را فراموش نکنیم که فرمود «دواؤک فیک، و داؤک منک » ''دوای درد تو در خود تو است و منشأ درد هم در خود تو است''. این خود ما بودیم که این اصل را به صورتی در آوردیم که مردم را بیزار کردیم و این اصل را فراموشاندیم. امر به معروف و نهی از منکر در اسلام از نظر اجرایی شرایطی دارد. اولین شرطش حسن نیت و اخلاص است. ما فقط در مورد منکراتی که علنی است و به آنها تجاهر می شود حق تعرض داریم. دیگر حق تجسس و مداخله در اموری که مربوط به زندگی خصوصی مردم است نداریم. ولی در گذشته نزدیک یک عده مردم ماجراجو و شرور بالطبع که می خواستند ماجراجوئی کنند و حساب خرده های خود را با دیگران صاف کنند، این اصل مقدس را دستاویز قرار می دادند، احیانا برای آنکه بتوانند مقاصد خود را عملی کنند چند صباحی در گوشه مدرسه زندگی می کردند و برای خود عبائی و ردائی و عمامه و نعلینی و ریش و هیکلی می ساختند و بعد به جان مردم می افتادند. چه جرمها و جنایت ها که به این نام نشد! و چه منکرات شنیع که به نام نهی از منکر واقع نشد! داستان ها در این زمینه هم شنیده ایم و می دانیم.
می گویند در زمان ریاست مرحوم آقا نجفی اصفهانی یک روز عده ای که نام طلبه روی خود گذاشته بودند ولی طلبه واقعی نبودند (طلاب واقعی همیشه از اینگونه اعمال و ماجراها خود را دور نگه می داشتند)، در حالی که نفس می زدند و یک دایره شکسته و یک دمبک شکسته در دست داشتند آمدند به منزل مرحوم آقا نجفی. ایشان پرسیدند چه خبر است؟ از کجا می آئید؟ اینها چیست در دست شما؟ گفتند در مدرسه بودیم که به ما اطلاع دادند در چندین خانه آن طرف مدرسه مجلس عروسی است و در آنجا دایره و دمبک می زنند. از پشت بام مدرسه از روی بام های خانه ها از این پشت بام به آن پشت بام رفتیم تا به آن خانه رسیدیم. داخل آن خانه شدیم و مردم را زدیم و دایره و دمبک آنها را شکستیم. یکی از آنها جلو و آمد و گفت: من خودم رفتم جلو سیلی محکمی به گوش عروس زدم. مرحوم آقا نجفی گفت: حقیقه نهی از منکر هم همین است که شما کردید. چندین منکر به نام نهی از منکر مر تکب شدید: اولا مجلس عروسی بوده، ثانیا شما حق تجسس نداشته اید، ثالثا شما چه حق داشته اید از پشت بامهای مردم بروید. رابعا کی به شما اجازه داده که بروید زد و خورد کنید؟ نظائر این داستان در گذشته زیاد بوده است. خوشبختانه حالا نیست، ولی حالا هم باید بدانیم بسیاری نهی از منکرها روی قانون امر به معروف و نهی از منکر نیست، بلکه خود آنها منکراتی است که باید جلو آنها گرفته شود.
وقتی انسان از طرفی به دستورها و راهنمائی های اسلام در باب امر به معروف و نهی از منکر رجوع می کند و از طرفی هم می بیند در یک دوره هائی کم و بیش مسلمین عمل کرده و استفاده کرده اند، و از طرف دیگر وضع حاضر خودمان را می بیند، بی نهایت دچار تأسف می شود. البته آنچه در گذشته به نام دائره حسبه بوده یک چیز بی عیب و نقصی نبوده و منظور شارع اسلام را کاملا تأمین نمی کرده است. وقتی گذشته را با امروز مقایسه می کنیم و می بینیم که چقدر ما عقب رفته ایم. امروز گذشته از اینکه چنین قدرتی به هیچ شکلی برای امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد، اساسا آنچه بیشتر جای تاسف است اینست که این فکرها به کلی از دماغ مسلمین خارج شده، آن چیزهائی را که آن روز جزء وظیفه حسبه می دانسته اند و به نام حسبه امر به معروف و نهی از منکر، امور اجتماعی خود را اصلاح می کردند اساسا جزء امور دینی شمرده نمی شود، و اگر احیانا کسی در فکر امر به معروف و نهی از منکر بیفتد فکر نمی کند که آن اصلاحات هم جزء این وظیفه و تکلیف است، یعنی معروف و منکر آن معنای وسیع خود را از دست داده و محدود شده اند به یک سلسله مسائل عبادی که بدبختانه آن هم عملی نمی شود.
منـابـع
مرتضی مطهری- کتاب ده گفتار- ص 85-80 و ص 79-77
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها