ترس از خدا در قرآن

فارسی 2011 نمایش |

ترس از خدا، به معنای آن نیست که خداوند موجودی است وحشتناک که ممکن است در حق مخلوقاتش ظلم و تعدی کند. حال، در این جا باید ببینیم ترس از خدا چه معنایی دارد؟ قطعی است که مقصود از ترس در این مورد، حالتی است ناشی از احساس عظمت و سلطه ی مطلقه و بی نیازی مطلق خداوندی که همه چیز را می داند و همه چیز را از کوچک و بزرگ، و از جزء تا کل مجموع هستی را بر مبنای حکمت بالغه آفریده است و هیچ چیز و هیچ کس توانایی گریز از سلطه و حاکمیت او را ندارد. آیات قرآنی در مواردی با کلمات گوناگون، این حالت را گوشزد فرموده است، از آن جمله:
«انما یخشی الله من عباده العلماء؛ جز این نیست که بندگان خدا، علماء هستند که خشیت از خدا دارند.» (فاطر/ 28)
خشیت در لغت، به معنای خوف آمده و در بعضی از موارد، به «خوف آمیخته با رجاء» نیز استعمال شده است.
«هدی و رحمة للذین هم لربهم یرهبون؛ [در نسخه ی الواح موسی]، هدایت و رحمتی بود برای کسانی که از پروردگارشان خوف دارند.» (اعراف/ 154)
«انماالمؤمنون الذین اذا ذکرالله و جلت قلوبهم؛ جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که هنگامی که ذکر خدا شود، دل های آنان می ترسد.» (انفال/ 2)
«سیذکر من یخشی؛ به زودی کسی که از خدا می ترسید، متذکر خواهد شد.» (اعلی/ 10)
آیاتی در قرآن مجید به این مضمون آمده است که انسان های رو به کمال، از مقام شامخ ربوبی می ترسند، از آن جمله:
«و لنسکننکم الارض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامی و خاف وعید؛ ما ستمکاران را به هلاکت می رسانیم و شما را قطعا در زمین ساکن می کنیم و این نعمت برای کسانی است که از مقام و تهدید من بترسند.» (ابراهیم/ 14)
«و لمن خاف مقام ربه جنتان؛ و برای هر کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ است.» (رحمان/ 46)
«و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی المأوی؛ و اما کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی [و هوس] جلوگیری کند، در نتیجه بهشت منزلگه نهایی اوست.» (نازعات/ 40-41)
منظور از مقام ربوبی که باید از آن بیمناک بود، حقیقتی متنزع از وجود و صفات کبریایی خداوندی است. کسی که به آن حقیقت عظمی توجه کند، بدون تردید، احساس مقهوریت و ناتوانی در خود نموده و نیاز مطلق خود را به آن مقام درک کرده، از عدم تسلیم و مخالفت با آن بیمناک خواهد بود.
حال به بعضی دیگر از منابع که خوف از خدا را برای انسان لازم معرفی کرده است، می پردازیم. در حدیث قدسی آمده است:
«و عزتی لا اجمع علی عبدی خوفین و لا اجمع له امنین، فاذا امننی فی الدنیا اخفته یوم القیامه و اذا خافنی فی الدنیا امنته یوم القیامه؛ سوگند به عزتم، برای بنده ام دو خوف را جمع نخواهم کرد و برای او دو امن و امان را جمع نخواهم نمود: اگر بنده ی من در دنیا خود را از من در امن دید (هیچ باک و پروایی نداشت)، او را روز قیامت مبتلا به خوف خواهم کرد. و اگر در این دنیا از من ترسید، روز قیامت او را در امن قرار خواهم داد.»

منـابـع

محمدتقی جعفری- قرآن نماد حیات معقول- صفحه 224-226

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها