کلام قرآن پیرامون ابواب و طبقات دوزخ
فارسی 2971 نمایش |از آیات متعددی در قرآن مجید استفاده می شود که جهنم دارای درهای متعدد است و در یک آیه تصریح به هفت در شده است. آیا این درها اشاره به اعمالی است که انسان را به دوزخ می کشاند و در حقیقت راه ورود انسانها به جهنم است؟ همان گونه که درباره درهای بهشت گذشت، یا اشاره به طبقات جهنم و درکات آن است که در روایات متعددی به آن اشاره شده است؟ و یا هر دو معنی در مفهوم این آیات جمع است؟ بهتر این است نخست به سراغ تفسیر آیات مربوط به این قسمت برویم تا پاسخ سوال بالا را دریابیم. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و به آیات ذیل گوش جان فرا می دهیم:
1- «و ان جهنم لموعدهم اجمعین – لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم» (حجر/ 43-44)
2- «فادخلوا ابواب جهنم خالدین فیها فلبئس مثوی المتکبرین» (نحل/29)
3- «و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جائواها فتحت ابوابها»(زمر/71)
4- «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار ولن تجدلهم نصیرا» (نساء /145)
ترجمه:
1- و جهنم میعادگاه همه آنها است، هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شده اند.
2- اکنون از درهای جهنم وارد شوید در حالی که جاودانه در آن خواهید بود، چه جای بدی است جایگاه مستکبران؟!
3- و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند، وقتی به دوزخ می رسند درهای آن گشوده می شد.
4- منافقان در پائین ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت.
تفسیر و جمع بندی
منظور از درهای جهنم چیست؟
در نخستین آیه، با اشاره به پیروان شیطان می فرماید: «جهنم وعده گاه همه آنها است، هفت در دارد و برای هر دری گروهی از آنها تقسیم شده اند» "و ان جهنم لموعدهم اجمعین – لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم". در اینکه منظور از ابواب جهنم (درهای دوزخ) چیست؟ مفسران احتمالات گوناگونی ذکر کرده اند. نخست اینکه: اشاره به درهای ورودی دوزخ است که همه به یک کانون منتهی می گردد همانند درهای متعدد ساختمانهای معمولی این جهان، و در حقیقت اشاره به کثرت وارد شوندگان در این مرکز قهر الهی است. این احتمال با توجه به روایات متعددی که در تفسیر این آیه آمده است بعید به نظرمی رسد. دیگر اینکه منظور طبقات مختلف دوزخ است که از نظرشدت عذاب با همدیگر متفاوت می باشند، بنابراین هریک از این درهای هفتگانه در واقع به یکی از این طبقات گشوده می شود. روایات متعددی که از طریق اهلبیت (ع) و اهل سنت رسیده گواه این تفسیر است.
در حدیثی که در درالمنثور از علی (ع) آمده می خوانیم که فرمود: "اتدرون کیف ابواب جهنم؟ قلنا کنحوهذه الابواب! قال: لا ولکنها هکذا و وضع یده فوق یده وبسط یده علی یده" «آیا می دانید درهای دوزخ چگونه است، گفتیم مانند همین درها، فرمود: نه، آنها این چنین است، سپس امام (ع) یک دست خود را بر دیگری گذارد و آن را گشود (اشاره به اینکه آنها طبقاتی روی همدیگر قرار دارد). در حدیث دیگری از همان حضرت (ع) آمده: "سبعه ابواب النار متطابقات" «هفت در، در دوزخ است که روی یکدیگر قرار دارد». و نیز در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که بعد از تفسیر درهای هفتگانه دوزخ به طبقاتی که بعضی بالای بعض دیگر قرار دارند، نامهای این طبقات را چنین شمرد: از همه پائینتر «جهنم»، و بالای آن «لظی»، و بالای آن «حطمه»، و فوق آن «سقر» و بالای آن «جحیم» و فوق آن «سعیر» و برتر از آن «هاویه» است (ولی در بعضی از روایات پائنترین «هاویه» و بالاترین «جهنم» شمرده است.
سومین احتمال اینکه تعدد این درها به خاطر تعدد اقوام مختلفی است که از آنها وارد می شوند. در تفسیر روح المعانی از پاره ای از منابع خبری نقل شده که: در اول ویژه مسلمانان موحد گنهکار است، و در دوم از آن یهود، در سوم از آن نصاری، و در چهارم مخصوص ستاره پرستان، و در پنجم از آن مجوس، و در ششم از آن مشرکان و آخرین در مخصوص منافقان است.
چهارمین تفسیر اینکه: منظور از این درها همان اعمال و گناهانی است که سرچشمه ورود در دوزخ است. شاهد این سخن اولا مقابله ای است که با درهای بهشت وجود دارد، و در مورد درهای بهشت در بعضی از روایات صریحا آمده بود که «جهاد» یکی از درهای بهشت است، و یا اینکه یکی از درهای بهشت به نام «باب المجاهدین» است و در روایت دیگر اشاره به درهای دیگری شده که رابطه ای با اعمال آدم همچون «صبر» و «شکر» و مانند آن را دارد. ثانیا: روایاتی است که نشان می دهد که از بعضی از درهای جهنم فرعون و هامان و قارون، و از بعضی مشرکان، و از بعضی دشمنان خاندان پیامبر(ص) وارد می شوند. اینها نیز دلیل رابطه درهای جهنم با گناهان مختلف است. ولی سه تفسیر اخیر قابل جمع با یکدیگر است، چرا که طبقات جهنم یکی از دیگری دردناکتر، و گروههائی که وارد آنها می شوند یکی از دیگری گنهکارترند، و اعمالی که آنها انجام می داده اند یکی از دیگری بدتر است، و به این ترتیب هر سه تفسیر در یک مفهوم جمع می شود، و در نتیجه درهای جهنم در واقع پیام آور این حقیقت است که همانطور که اعمال آدمی با هم متفاوت و اصناف مجرمین و کفار با هم مختلفند، مجازات آنها نیز در جهان دیگر یکسان نیست و با یکدیگر فرق بسیار دارد.
در دومین آیه کفاری را که با انتخاب این راه غلط برخود ظلم و ستم کردند مخاطب ساخته می فرماید «اکنون (در قیامت) از درهای جهنم وارد شوید، درحالی که همیشه در آن خواهید بود، و چه جای بدی است جایگاه متکبران»؟! "فادخلوا ابواب جهنم خالدین فیها فلبئس مثوی المتکبرین". قابل توجه اینکه در اینجا «ابواب جهنم» به صورت جمع ذکر شده، درحالی که هر گروهی از یک در وارد می شوند نه از درهای متعدد (دقت کنید).
این تعبیر ممکن است به خاطر این باشد که مخاطبها در این آیه جمعند، طبعا هنگامی که یک جماعت می خواهند وارد مکانی شوند که درهای متعدد دارد هر گروهی از دری وارد می شوند، پس مجموعا از درهای متعدد وارد شده اند. یا اینکه هرگروه از آنان، تحت عنوان خاصی از یکی از درها، که ویژه آن گروه است وارد دوزخ می گردند. این احتمال نیز وجود دارد که مخاطبین این آیه در طبقات پائین دوزخ قرار دارند و طبعا باید از درها و طبقات متعددی بگذرند تا به آنجا برسند. به هرحال در این آیه فقط سخن از درهای دوزخ است، اما توضیحی درباره تعداد انها نیست، به تعبیر دیگر دوزخ همانند زندانهای وحشتناک و تو درتو است که از بندهائی تشکیل شده، گروهی از گمراهان سرسخت باید در «درک اسفل» یا «قعر جهنم» یا طبقات نزدیک به آن باشند طبعا باید از همه این طبقات عبور کنند.
در سومین آیه همین موضوع با تعبیر دیگری عنوان شده است، می فرماید: «و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی دوزخ رانده می شوند، هنگامی که به آن میرسند درهایش گشوده می شود» "و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جائواها فتحت ابوابها". این تعبیر گویا اشاره به این است که «جهنم» حضور آنها را درک میکند، هنگامی که آنان نزدیک می شوند ناگهان درها گشوده می شود، و این مشاهده ناگهانی وحشت بیشتری در آنها ایجاد می کند درحالی که همین معنی در مورد بهشتیان نیز آمده و آن سبب مزید سرور و خوشحالی آنها است، باز در اینجا به تعدد درها دوزخ برخورد می کنیم بی آنکه تعداد آنها بیان شده باشد، و با در اینجا سخن از گشوده شدن تمام درها است درحالی که هر گروهی از دری وارد می شوند، انتخاب این تعبیر ممکن است به دلائلی باشد که در آیه قبل به آن اشاره شد.
در چهارمین آیه سخن از درها نیست بلکه تنها سخن از طبقه پائین جهنم است که نشان می دهد جهنم داری طبقات مختلفی است، می فرماید: «منافقان در طبقه پائین دوزخ قرار دارند، و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت» "ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار ولن تجدلهم نصیرا ". در لسان عرب به پله هائی که به طرف بالا می رود «درجه» و به پله هائی که سمت پائین می رود (مانند پله های سرداب) «درکه» می گویند. این واژه از ماده «درک» (بر وزن مرگ) به معنی رسیدن به چیزی است، لذا به طنابهائی که به یکدیگر متصل می کنند تا به قعر چاه یا دریا برسد، «درک» (بر وزن فلک) می گویند. عمنیق ترین نقطه دریا یا مکانهای دیگر، «درک» (بر وزن مرگ) نامیده می شود، بنابراین توصیف «الدرک» در آیه شریفه به «الاسفل» از قبیل تاکید و قید توضیحی است. به هرحال این آیه تنها آیه ای است که اشاره به طبقات جهنم دارد و می توان آیات سابق را که از درهای جهنم سخن می گفت با آن تطبیق کرد، و نتیجه آن همان چیزی است که از روایات سابق استفاده شد، که درهای جهنم درعرض هم نیست بلکه در طول هم است، بعضی بالای دیگری قرار دارد.
فخر رازی در تفسیر خود، بعد از آنکه «درک» را به معنی دورترین نقطه قعر چیزی تفسیر می کند، می گوید: «ظاهر این تعبیر قرآنی این است که جهنم دارای طبقاتی است، و ظاهر این است سخت ترین طبقات جهنم همان طبقه پائین است». قابل توجه اینکه در این آیه پائین ترین قعر دوزخ برای منافقان ذکر شده است. این به خوبی نشان می دهد که «نفاق» بدترین گناه و پست ترین نقطه دوزخ است، دلیل آن هم روشن است، خطری که از ناحیه منافقان دامان جامعه اسلامی را می گیرد به مراتب از خطر کفار و دشمنانی که با صراحت، کفر و عداوت خود را آشکار می سازند بیشتر است.
در حدیثی نیز درباره علمای فاسد می خوانیم: "ان من العلماء من یجب ان یخزن علمه و لا یوخذ عنه، فذالک فی الذرک الاسفل من النار" «بعضی از داشمندان هستند که دوست دارند علم خود را احتکار کنند و کسی از آنها بهره نگیرند، اینها در پایه اسفل از آتشند». چنانکه گفتیم از بعضی روایات نیز استفاده می شود که برای هریک از درهای هفتگانه دوزخ اصحاب خاص است، مثلا از یک فرعون و هامان و قارون وارد می شوند، و از در دیگری بنی امیه، و از دیگری مشرکان، و همینطور بدیهی است ورود فرعون و هامان و قارون و بنی امیه، از این درها، به خاطر اعمال و عقائد آنها است و به همین دلیل کسانی که در خط آنها پیرو مکتب عقیدتی و علمی آنان باشند قاعدتا از همان درها وارد می شوند، و بنابراین رابطه میان «درها» و «اعمال و عقائد» انسانها روشن می شود.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 415 تا 422
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها