چهار سنت الهی برای پیشگیری از گسترش فساد در قرآن
فارسی 1640 نمایش |باید مردم در سیر خود تاریخ را با فلسفه اش مطالعه کنند که چرا چنین شده؟ چرا این بلاها بر سر امت های گذشته آمده؟ سیل و توفان و زلزله و سایر بلیات آمده و آنها از بین رفته اند با این که آنها از شما قوی تر بودند.
"کانوا هم اشد منهم قوه و آثارا فی الارض فأخذهم الله بذنوبهم "(غافر/21)
خدا همه ی آنها را به گناهانشان مواخذه کرد.
همین که خدای تعالی دید آنها رو به فساد می روند و گوش به حرف دانایان نمی دهند و دیگر کارشان قابل اصلاح نیست، عذاب خود را بر سرشان نازل کرد. مقتضای عقل و حکمت همین است. خدا برای جلوگیری از گسترش فساد، چهار سنت در عالم مقرر فرموده است.
الف: سنت دعوت
اولین آنها سنت دعوت، تذکر و یادآوری، ارشاد و هدایت، ارسال رسل و انزال کتب است و همراه دعوت انبیاء علیهم السلام حوادث تکوینی نیز به وجود می آورد که ضعف و عجز انسان ها را به آن ها نشان بدهد و به آنها بفهماند همان خدایی که انبیاء علیهم السلام را فرستاده تا مردم را به دین او دعوت کنند همان خدا بر شما سیل و زلزله و توفان را مسلط کرده است. مراقب باشید فرمان خدا را به بازیچه نگیرید که به عذاب دردناک او مبتلا خواهید شد.
"اخذنا اهلها بالباساء و الضراء لعلهم یضرعون" (اعراف/94)
ما اهل آن آبادی ها را گرفتار بلاها و دشوارها ساختیم که شاید به خود آیند و به سوی خدا باز گردند.
ما هر پیغمبری را در هر جا فرستادیم؛ همراه با دعوت آن پیامبر، بلایی یا بلاهایی را هم متوجه آن مردم کردیم تا دعوت انبیاء علیهم السلام را تأیید کنند و رو به به درگاه خدا بیاورند.
ب: سنت طبع
سنت دوم خداوند سنت طبع است و آن مربوط به زمانی است که به دعوت انبیاء علیهم السلام پاسخ مثبت ندهند و آن را نپذیرند. در چنین شرایطی کم کم حالت تخدیر روحی در مردم پیدا می شود و به بیماری قساوت قلب مبتلا می گردند و در عالم جز ماده طبیعت چیزی را حاکم نمی دانند و می گویند. هرچه در این عالم پیش می آید به اقتضای طبع عالم است و ارتباطی با آسمان و بلای آسمانی ندارد!
"فرحوا بما کانوا عندهم من العلم" (غافر/83)
به همان مقدار از علم که به دست آورده اند خوشحال و مغرور می شوند.. که ما خود دانشمند و متفکریم و موفق به کشف قوانین طبیعی شده ایم. این عالم مملو از حوادث است و بشر هم باید بکوشد با علم و صنعت و فن آوری به جنگ حوادث برود و با آنها مبارزه کند و با روش های علمی عوامل حوادث را شناسایی کرده از بین ببرد و سیل و زلزله و توفان را مهار کند.
"وقالوا ما هی الاحیا تنا الدنیا نموت ونحیا ومایهلکنا الاالدهر" (جاثیه/24)
و گفتند: جز زندگی دنیا عالم دیگری در کار نیست، گروهی می میریم و گروه دیگری زنده می شویم و ما را جز دهر و طبیعت نمی میراند...
عامل موثر در حیات ما همین دهر و طبیعت است.
"ما لهم بذلک من علم"
اینها در این مطلب ]که مرگ و حیات ما به دست دهر است و جز همین زندگی دنیا خبری نیست[ علمی ندارند..
"إن هم إلا یظنون" (جاثیه /24)
اینها جز ظن و گمان ] از پیش خود ساخته، مایه ی[ ندارند.
این "سنت طبع" است که خدا در عالم مقرر فرموده است. یعنی در روح بشر بیماری قساوتی ایجاد می شود که نمی تواند حقیقتی را درک کند و همه چیز را در عالم، منحصر به ماده و طبیعت و دهر می داند.
ج: سنت استدراج
سنت سوم که خدا در عالم انسان اجرا می کند "سنت استدراج" است که به املاء هم تعبیر شده است. املاء یعنی مهلت دادن. وقتی در مردم حالت طبع پیدا شد که نسبت به همه ی فرامین خدا بی اعتنا شدند، ما هم در برابر طغیانی که می کنند که عکس العملی نشان نمی دهیم و آنها را به سبب طغیانشان مواخذه نمی کنیم؛ بلکه امکانشان را هر روز زیادتر می کنیم و هر چه سرکش تر و طاغی تر می شوند، راه را برای آنها بیشتر باز می کنیم!
"فلما نسوا ما ذکروا فتحنا علیهم ابواب کل شیء"
وقتی نسبت به یاد آوری ها بی اعتنا شدند، ما از هر طرف درها را برایشان باز می کنیم...
"حتی إذا فرحوا بما اتوا.." (انعام/44)
تا از زندگانی خود کاملا خوشحال می شوند.... و می گویند: ما که بر مرکب مراد خود سوار شدیم و آنچه را که می خواستیم به دست آوردیم. دیدید که ما گفتیم هیچ خبر دیگری در عالم نیست؛ اگر بود ما را می گرفت. خدا هم فرمود:
"فذرنی و من یکذب بهذا الحدیث سنستدر جهم من حیث لا یعلمون"
مرا واگذار با این مردم مستکبر که تکذیب حق می کنند، من استدراجشان می کنم؛ از جای که نمی دانند.
به آنها مهلت می دهم و راه را برای طغیانشان باز می کنم تا خیال کنند تمام عالم به کام آنهاست و تدبیر دیگری در عالم نیست.
د: سنت اهلاک
"فاخذنا هم بغته و هم یشعرون"
آنگاه به طور ناگهانی اخذشان می کنیم! آن گونه که خودشان هم نفهمند چوب از کجا خورده اند. این آخرین سنت و برنامه ی خداست که "سنت اهلاک" و نابود ساختن طغیانگران است. بر حسب استفاده از قرآن به تدبیر خداوند حکیم، چهار سنت خدا در عالم اجرا می شود.
1- سنت دعوت و تأیید دعوت با حوادث تکوینی
2- سنت طبع (مهر خوردن دل)
3- سنت استدراج (به تدریج روبه شقاوت بردن)
4- سنت اهلاک و نابود ساختن
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره یس - از صفحه 133 تا 136
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها