حقیقت مطالبه خداوند، در قرآن کریم
فارسی 1779 نمایش |از جمله حقایق قرآنی که تا حدود زیادی ناشناخته مانده است مسئله «طلب» است. طلب حضرت مقصود، بعنوان حقیقتی از حقایق قرآنی، آنچنان که قرآن کریم مطرح می فرماید، شناخته نشده، و مورد توجه قرار نگرفته است. و می شود گفت این مسئله آنچنان مهجور گشته است که اگر احیانا به صورتی که هست عنوان بشود، به نحو دیگری با آن برخورد می شود، و با حسن قبول تلقی نمی گردد، یعنی اگر کسی مسئله «طلب» را به صورتی که از قرآن و اشارات آیات آن، و همچنین از روایات و دعاهای وارده برمی آید عنوان کند، به لحاظ اینکه این مسئله ناشناخته مانده و ذهنها با آن مأنوس نیست، زیاد مورد قبول واقع نشده، و یا علاوه بر اینکه مورد قبول نمی گردد، رنگ دیگری هم به آن داده می شود، و بسا عنوان کننده با مخاصمات و حملات و تهمتها نیز مواجه گردد. سخن قرآن برای صاحبان عقل و هوش، سخن از«طلب» است، یعنی طلب حضرت حق، و طلب شهود و لقای او. قرآن از یک سو با صراحتها و اشاراتها، انسانها را به «طلب» حضرت حق، و به طلب شهود و لقای او دعوت می کند، و از سوی دیگر، اسوه های «طلب» را به انسانها ارائه می نماید و از «طلب» آنان سخن به میان می آورد. و قرآن در این مرحله، محور مجاهدتهای عبودی را مسئله «طلب» می داند و «عبادت» را مجاهدتی در مقام «طلب» بیان می کند. صریح آیات و اشارتهای آنها در این باب برای صاحبان عقل و هوش، و برای ارباب ذوق و عرفان، در مراتب مختلف، هدایتها و حکایتها دارد. در اینجا ضمن اشاره به بعضی از این آیات، به تدبر در آنها توصیه می کنیم.
1- در آخرین آیه سوره کهف می فرماید: «قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا»، یعنی «بگو ای پیامبر، که من مانند بشر هستم. به من وحی می شود که معبود شما یکی است. پس هرکس امید لقای پروردگارش را دارد، و آرزوی آن را می کند، باید عمل صالح انجام دهد، و باید در پرستش پروردگارش احدی را شریک نگرداند.» عقل خود به کار بگیر، و از ذوق خود استفاده کن، و با استمداد از عقل و ذوق به تدبر عمیق در آیه شریفه بپرداز، تا بفهمی آیه چه می گوید؟ و چه دعوتی دارد؟ آیه شریفه می گوید: معبود شما یکی است، و اگر آرزوی لقای او را دارید، به مجاهدت بپردازید. و این در حقیقت، دعوت به «طلب» است.
2- در آیه 28 سوره کهف می فرماید: "و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان أمره فرطا"، یعنی «و با آنان باش که صبح و شام پروردگارشان را می خوانند و شهود وجه او را می طلبند، و هیچوقت از آنها چشم مپوش که بخواهی به زینتهای دنیا روی بیاوری، و تبعیت نکن از آنان که دلهایشان را از یاد خدا خود غافل کرده ایم و تابع هواهای نفسانی خود شده اند و کارشان به تباهی کشیده شده است.» این هم آیه ای از آیات قرآنی است. چه بهتر خود شما در این آیه تدبر کنید، و چه بهتر تدبر خود را کامل تر کنید. این آیه با صراحت سخن از «طلب» به میان می آورد، و از «طلب» می گوید. صاحبان «طلب» را عنوان کرده و به من و تو نیز تأکید می نماید که با آنان باش که همیشه پروردگارشان را می خوانند و طالب شهود وجه او هستند، "واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون وجهه"، و به من و شما توصیه می کند که مبادا از آنان چشم بپوشید و روی به زینتهای دنیا بیاورید و در طلب دنیا باشید. و باز توصیه می فرماید که از ارباب غفلت و ارباب هوا متابعت نکنیم. و مقصود اصلی را فراموش ننماییم، و از «طلب» حضرت حق باز نمانیم.
3- در آیات 17 تا 21 سوره لیل می فرماید: "وسیجنبها الاتقی – الذی یوتی ما له یتزکی- و ما لاحد عنده من نعمه تجزی – الا ابتغاه وجه ربه الاعلی- و لسوف یرصی"، یعنی «و بزودی پرده کنار رفته و روشن شود که صاحب تقوای کامل از آتش جهنم دور نگه داشته شده است، آن که مال خود به وجه زکات یا انفاق، برای اینکه خود را از علایق پاک کند، به فقیران و مستمدان می دهد، در حالی که احدی را حقی برگردن وی نیست تا به جهت آن انفاق کند، بلکه فقط طالب لقای وجه پروردگار خویش که بسیار بالاست می باشد، و بزودی هم خشنود خواهد شد.» جمله «یتزکی» به تزکیه صاحبان طلب و به تحصیل انقطاع آنان اشاره می کند، و جمله «و ما لاحد عنده من نعمه تجزی» اخلاص آنان در مجاهدتهای عبودی را بیان می نماید، و بالاخره جمله «الا ابتغاه وجه ربه الاعلی» به این حقیقت اشاره دارد که همه مجاهدات عبودی آنان به جهت «طلب» و مبتنی بر «طلب» است، و فقط طالب شهود وجه کریم رب اعلی آنان به جهت «طلب» و مبتنی بر «طلب» است، و فقط طالب شهود وجه کریم رب اعلی می باشند. و در آخر به این هم اشاره می فرماید که خدای متعال یاد کنندگان طالب لقاء و شهود را ناامید نمی گرداند، و به فضل خود بر آنان عنایت می فرماید، و آنان را به امید و آرزویشان می رساند، و خشنودشان می گرداند.
4- در آیه 38 سوره روم می فرماید: "فآت ذالقربی حقه و المسکین و ابن السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله و اولئک هم المفلحون"، یعنی «پس، تو ای پیامبر، و تو ای مسلمان، حقوق نزدیکان و مساکین و در راه ماندگان را ادا کن، که این کار برای آنان که لقاء و شهود وجه الله را می طلبند بهترین کار است، و آنانند رستگاران.» «طلب» یعنی طلب وجه الله را بفهمند. این آیه با صراحت از این حقیقت پرده برمی دارد که مقصد و مقصود اصلی، طلب وجه الله و اراده شهود است، و آنها که به مقام «طلب» برمی آیند، همانها هستند که رستگارانند. در ضمن، آیه شریفه به یکی از اعمال صالحه که برای «طالبان» از مسائل مهمه است اشاره می فرماید، و آن عبارت است از ادای حقوق نزدیکان و مساکین و در راه ماندگان.
اینها نمونه هایی از آیات کریمه بود که ذکر کردیم. غیر از اینها آیات دیگری نیز هست که مسئله «طلب» در آنها نیز مطرح شده، سالکان طالب، و طالبان صادق را لازم است که در همه این قبیل آیات، و در نکات و اشارات آنها عمیقا تدبر کنند، تا شبهه ای برای آنان باقی نماند. بسیار بوده اند، و بسیار هستند کسانی که از حقیقت بی خبر مانده اند، و چنین گمان نموده اند که مسئله «طلب» در قرآن کریم مطرح نشده است. اینها توجه نکرده اند که نه تنها این آیات که ذکر کردیم، و بعضی دیگر از آیات، بلکه همه قرآن از «طلب» می گوید. چگونه می شود بگوییم «طلب» در قرآن کریم مطرح نیست، در صورتی که صاحبان بصیرت در می یابند که همه قرآن از«طلب» می گوید، به «طلب» دعوت می کند و راه «طلب» نشان می دهد، و نیز، طلب کنندگان را به عنوان «اسوه» معرفی می نماید، و همچنین جهالت و غفلت و خسران و حرمان و عذاب دردناک فاقدین «طلب» را توضیح می دهد؟! قرآن نزد روشندلان و عاقلان نه تنها از «طلب» انسانهای عاقل و اسوه های توحید می گوید، بلکه از «طلب» همه وجود سخن به میان می آورد: " تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن تفقهون تسبییحهم انه کان حلیما غفورا"، یعنی «آسمانهای هفتگانه و زمین، و هر که در آنهاست، همه به تسبیح خدای متعال مشغولند، و موجودی نیست مگر اینکه در تسبیح و ستایش جناب اوست، و لیکن شما نمی فهمید تسبیح آنها را، همانا او صاحب حلم و غفران است.»
در این آیه و در آیات دیگر قرآن که از تسبیح همه موجودات، از تسبیح عرش و ملائکه، از تسبیح رجال الهی، از تسبیح رعد، از تسبیح پرندگان، از تسبیح کوهها، و بالاخره از تسبیح آنچه در آسمان و زمین هست می گوید، به تدبر بپرداز، تا بفهمی قرآن از «طلب» همه چیز خبر می دهد، و حضرت او را مطلوب همه می داند. اگر خفته غافل، و طاغی جاهلی در این بین باشد، جز از انسانها و از بعضی دیگر از مخلوقات نخواهد بود. و این خفتگان و طاغیان هم جز خود را ظلم نمی کنند، و جز جهل خود را فدا نمی شوند. بنابراین، برای هر سالکی تدبر در همه قرآن، مخصوصا در آیاتی که در این مبحث ذکر نمودیم، یک امر ضروری است. او باید تدبر کند تا این حقیقت که «قرآن کریم به «طلب» دعوت می کند» برای وی کاملا روشن گردد، و هیچگونه تردیدی در این باب در دل نداشته باشد، و القائات بی خبران او را دچار شک نکند، و با بصیرت و یقین به «طلب» بپردازد، و با اذعان کامل در میدان «طلب» قدم نهد، و بداند که خدای متعال خود تفضل فرموده و دعوت به «طلب» نموده، و خود نیز عنایت فرموده و طالبات صادق را امیدواری داده و گفته است: "و لسوف یرضی"، و همچنین گفته است: "وجوه یومذ ناضره الی ربها ناظره"(سوره قیامت/ آیه 22-23)، «در آن روز صورتهایی شاداب و سرور است. و به پروردگارش می نگرد.»
منـابـع
سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 27تا 32
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها