وظایف والدین در جنبه جسمی کودک
فارسی 1605 نمایش |زندگی از یک سو دارای هدفهای حیوانی است، هدفی که مراعات آن برای ادامه و استمرار حیات بر روی زمین ضروری می باشد. در زمره این اهداف می توان خوردن و آشامیدن، بهداشت و پوشاک، مسکن و بطور کلی پرورش تن و حتی پرورش نیروی جنسی برای تولد و تناسل را نام برد. این جنبه ها برای بزرگسالان به مناسبت قدرت بر دست یافتن بدانها تأمین است ولی برای کودک باید تأمین وسایل از هر سو فراهم گردد و این وظیفه ای است که به عنوان بخشی از حقوق کودکان بر عهده والدین قرار دارد. و طراوت کودک به سلامت و تندرستی او مرهون محبتها و مراقبت هایی والدین است. در اینجا برخی از وظایف والدین را در این زمینه یادآور می شویم:
الف- تغذیه کودک:
نظر به اهمیت این مسأله و نیز بی توجهی برخی والدین بدین امر کوشش داریم که ضمن رعایت اختصار جنبه های بیشتری را در این زمینه مورد رسیدگی قرار دهیم:
اهمیت تغذیه مناسب
نخست یادآور می شو یم که تغذیه خوب عامل مناسبی برای دادن نیرو و نشاط لازم است. کمی یا زیادی وزن بدن و احیانا برخی از نارسائی ها در کودک مربوط به عامل تغذیه است. و نیز فراموش نکنیم که کمبودهای مربوط به غذا در طفل کمتر قابل اصلاح و جبران است. بدین نظر باید کوشش کافی به عمل آید تا طفل مخصوصا در مراحل اولیه زندگی نیکو تغذیه شود. طفل در 24 ساعت اول تولد نیازی به غذا ندارد ولی پس از آن نیازمند به تغذیه است. اما چه غذائی برای کودک مناسبتر است؟ براساس روایات متعدد اسلامی و تأیید علم بهداشت برای کودک خردسال هیچ غذائی مناسب و بهتر از شیر مادر نیست ( لیس للصبی خیر من لبن امه ) و در سخنی آمده است که هیچ شیری برای کودک پر برکت تر از شیر مادرش برای او نیست. به همین نظر در اسلام توصیه شد که اگر زن برای دادن شیر از شوهرش طلب اجرت کرد بپردازید و امر تغذیه طفل را به غیر مسپارید.
شیر دادن وظیفه مادر است
آفرینش، در خلقت زن و مرد لااقل از لحاظ جسمی تفاوتهائی قائل شده است. وجود این زمینه تفاوتی تا حدودی خود گویای وظیفه طبیعی زن و مرد در زندگی است. زن مجهز به پستان و دستگاه شیر سازی و حمل شیر است. مدتها قبل از آنکه طفل از رحم خارج شده و به دنیا آید خداوند پستان او را پر شیر ساخته و وسایل تغذیه طفل میهمان را مهیا کرده است و این خود نشان می دهد که وظیفه تغذیه طفل به عهده مادر و تخلف از آن تخلف از قانون خلقت و فرمان خداست. نکته دیگر اینکه طفل در آغوش مادر تنها به تغذیه نمی پردازد بلکه به همراه آن عاطفه و مهر دریافت می دارد و این خود زمینه را برای رشد عاطفی طفل مهیا می سازد. چه اشتباه بزرگی برای مادر است که با دادن غذای مصنوعی و گذاردن پسنانک به دهان کودک وظیفه خود را انجام یافته تصور کند. نیاز کودک تنها غذا نیست که از راه تغذیه مصنوعی انجام شود، او نیازمند به عاطفه نیز می باشد و چنین جنبه ای از راه تماس طفل با پستان ( لمس بدنی) امکان پذیرتر است.
مواردی که مادر شیر نمی دهد.
در همه حال توصیه به شیر مادر است. در عین حال روایات اسلامی می گویند که مادر را نباید به شیر دادن اجبار کرد. اگر او مایل بدین امر نبود باید امر تغذیه او را به دایه ها سپرد. ولی باز هم سفارش شده است که اگر مادر در طلب اجرت برای شیر حتی از دایه ها هم گرانتر بگیرد باید پذیرفت و کار تغذیه طفل را به او واگذارد. با همه اهمیتی که اسلام برای شیر مادر قائل است در برخی موارد توصیه می کند که او را از دادن شیر منع کنند. از جمله در مواردی که مادر دچار کم خونی و ضعف مفرط است. دیگر در موردی که مادر گرفتار یک بیماری واگیر و مزمن است. سوم در موردی که مادر گرفتار سوء خلق است. چهارم در موردی که مادر آلودگی های اخلاقی دارد و از لحاظ جنسی آلوده است و در موردی که... در همه این موارد ولی قانونی و شرعی طفل و حتی حاکم شرع می تواند طفل را از مادر جدا کند و به دست دایه بسپارد.
انتخاب دایه
در انتخاب دایه اولویت هائی مطرح است مثلا سفارش شده است که دایه مسلمان باشد. اگر نبود به ترتیب یهودی، نصرانی، مجوسی و... البته چنین انتخاب به شرط اضطرار است. یعنی هنگامی دایه یهودی یا نصرانی انتخاب می شود که مسأله مرگ و میر کودک مطرح باشد. روایات اسلامی نشان می دهد که در انتخاب دایه نیز باید اصول و جوانبی مطرح باشد و گزینش براساس ارجحیت باشد. به عبارت دیگر در شرایط مساوی آنکس را که دارای شرایط بهتر و کاملتر است باید برای دایگی انتخاب کرد. در فلسفه این دقت و مراقبت اسلام قائل است که شیر در طبیعت و خلق و خوی کودک و نیز در دیگر جنبه های اکتسابی او موثر است.
شرایطی در انتخاب دایه
در این زمینه از مسائل متعددی باید سخن گفت که در کتب اسلامی ذکر شده و به قرار زیر است:
1- دایه باید مسلمان باشد. در صورتی که امکان انتخاب دایه مسلمان نبود، می توان از پیروان مذاهب دیگر انتخاب شود. در چنان صورتی باید به سه نکته توجه داشت:
* دایه شرابخوار نباشد.
* دایه گوشت خوک و غذاهای حرام نخورد.
* دایه برای شیر دادن طفل حق نداشته باشد او را به خانه برد، بعبارت دیگر دایه را موظف کنند که به خانه طفل بیاید و او را شیر دهد.
2- دایه ناصبی نباشد یعنی زنی که مخالف ولایت علی و آل اوست.
3- دایه ولدالزنا نباشد. در سخنی از پیامبر آمده است که شیر زن یهودی و نصرانی و مجبوسی در نزد من محبوبتر از شیر زن ولد زنا ست.
4-دایه احمق و دیوانه نباشد زیرا از راه شیر طبایع آدمی به دیگری منتقل می شود.
5- دایه دارای بیماری واگیر نباشد زیرا به کودک سرایت می کند.
6- دایه خوش صورت و ز یبا باشد و از انتخاب دایه زشت رو پرهیز باید کرد.
7و8 و..... از دیگر شرایط برای دایه این است که دایه خوش اخلاق، تندرست، کم سن، با حوصله باشد. کور و نابینا نباشد و...
در اسلام راجع به علت رعایت این شرایط در انتخاب دایه اغلب مسأله انتقال خصایص و صفات دایه به طفل ذکر شده است. به عبارت دیگر اسلام قائل است که از طریق شیر بسیاری از خصایص مادر یا دایه به کودک منتقل می شود.
دفعات تغذیه:
معمولا در هفته های اول تولد، کودک در هر شبانه روز نیازمند به 7 – 8 بار غذا ست که از پستان مادر می گیرد. ولی در پایان ماه اول این امر به 5-6 بار در شبانه روز می تواند تقلیل پیدا کند. کودکان لاغر بجای 6 وعده غذای کامل و سیر بهتر است 8 بار غذای کمتر بخورند و این در رشد آنها موثر است. شک نیست که تغذیه باید در ساعات معین انجام شود ولی نه بدان حد که اگر کودک احساس گرسنگی کرد به عنوان این که ساعت غذای او نرسیده او را از غذا منع کنیم زیرا چه بسیار اتفاق می افتد که طفل در ساعت معین به عللی اشتهایی به غذا ندارد و به همین نظر اغلب نیم سیر و نیم خورده پستان را رها می سازد ولی دقایقی بعد احساس گرسنگی به او دست می دهد و گریه و ناله می کند. در چنان صورتی باید به او شیر داد و سیرش کرد. در دادن شیر به کودک باید از هر دو پستان استفاده کرد. یعنی کودک در هر وعده از تغذیه به تناوب از هر دو پستان مادر شیر بخورد نه از یک پستان. روایات اسلامی برای این امر دلائل و توجیهات قابل توجهی دارند.
مدت دوران شیرخوارگی کودک
براساس تصریح آیه قرآن و براساس تبیین و تصریح روایات اسلامی مدت دوران شیرخوارگی کودک دو سال تمام است. ولی مادر می تواند این مدت را به 21 ماه تقلیل دهد و این امری است که از آیه دیگر قرآن به دست می آید. در هر حال روایات اسلامی شیر دادن کمتر از 21 ماه را ظلمی به کودک ذکر کرده اند. فطام پیش از موقع، ضمن این که موجب زیان هائی برای کودک می شود از جمله بدبینی نسبت به زندگی است که اثرش به صورت انزوا و احساس ناامنی در کودک تجلی خواهد کرد.
مسأله پستانک برای کودکان
از جمله مسائل مربوط به تغذیه کودک مسأله پستانک است که مادران برای ایجاد سرگرمی برای طفل از آن استفاده می کنند. وجود آن زیانهائی را موجب می شود که از جمله ورود میکروب از راه آن به دهان کودک است. پستانک در اثر تماس با محیط خارج اغلب کثیف و آلوده می شود. و چه بسیار میکروبها که از طریق آن وارد حلق و معده کودک می گردد. زیان دیگر این است که پستانک نوعی فریب برای طفل است زیرا او هر چه آن را میمکد چیزی نصیبش نمی شود و این خود موجب پدید آمدن نوعی بدبینی است. زیان دیگر ایجاد نوعی ارضای کاذب است. زیان دیگر پر کردن جای مادر و در نتیجه عدم ارضای عاطفی است.
غذاهای دیگر (غیر از شیر)
از همان چند ماه اول زندگی کودک و حداکثر از حدود 6 ماهگی، کودک با برخی از غذاهای والدین انس می گیرد. شک نیست عادت دادنش به غذائی غیر از شیر، باید تدریجی و با رعایت اصول و نکات بهداشتی باشد. کودک از حدود 6 ماهگی تنها به شیر مادر قناعت نمی کند. در چنان صورتی ضروری است به میزانی بسیار کم از آنچه که خود می خوریم به کامش بریزیم. غذای اضافی طفل باید از چیزهای زود هضم و مفید به حال رشد سریع او در چنان دوره ای باشد. از سوی دیگر باید جنبه میل و لذت آن را هم در نظر گرفت، به گونه ای که طفل از آن ابراز تنفر و انزجار نکند و با حالی آرام و طبیعی از آن استفاده نماید. کودک در امر تغذیه باید تا حدودی آزاد باشد. ولی این امر بدان معنی نیست که والدین او را کاملا به خود واگذارند و یله و رهایش نمایند. بی نظمی های او در امر غذا خوردن باید تدریجا تحت نظم و مقرراتی آید و اصول و ضوابطی بدو تعلیم گردد. از جمله آداب آموزش ذکر نام خدا قبل از غذا و ذکر حمد و سپاس او پس از غذاست که والدین خود گویای آن است و پس از این که طفل بر زبان آمد ( و حتی قبل از آن که لغتی را به صورت مبهم و درهم ادا می کند) ذکر آن را از او توقع خواهد داشت. از دیگر موارد در این زمینه آموزش میزان تغذیه است که به حد اسراف نرسد و کودک بیش از اندازه نخورد. دیگر برداشتن لقمه مناسب و از این قبیل است که برای آگاهی به همه آداب باید به کتب اخلاقی مراجعه شود.
نکته ای مهم در باره غذای کودک
از دید اسلامی رابطه ای بین غذای پاک و سالم با عمل صالح است. منظور این است که غذای پاک در تکوین جنبه های شخصیتی و ایجاد صفات و ویژگیهای اخلاقی و حتی جسمانی اثر مثبت دارد. قرآن گوید: "کلو من الطیبات و اعلمو اصالحا"، «از غذاهای پاک و پاکیزه استفاده کنید و عمل شایسته و صالح انجام دهید». همانگونه که می بینیم بین غذای پاک و عمل صالح رابطه است و این امری است که مورد تأیید علم و روانشناسی تغذیه است. امروزه از لحاظ علمی بین غذا و روحیات رابطه ای را قائلند و می گویند که آن یک در رنگ دادن و سازندگی این یک تأثیر دارد. ذکر این نکته بدان نظر بود که برخی از والدین تحت عنوان جلوگیری از اسراف و افراط هر غذائی را به حلق کودک می ریزند، و حتی غذای نجس و یا متنجس را بدو می خورانند. اگر چه شرعا در این امر مجاز باشند اثر تکو ینی آن را درباره کودک باید در نظر گیرند.
نکاتی در تغذیه کودکان
در امر تغذیه کودکان نکاتی را باید در نظر داشت که اهم آنها به قرار زیر است:
1- بچه ممکن است در روزهای اول که غذائی را بدو می دهند ابراز سلیقه کند و برخی از غذاها را نخورد- در چنین موردی باید او را آزاد گذارد و مقاومت او را در این زمینه بر نیانگیخت. معمولا راه اصلاحی این است که نوع غذا را عوض کنند و یا غذای مورد نظر را با دیگر غذای مورد علاقه طفل بیامیزند و آن را مطبوع نمایند.
2- غذای طفل باید متناسب با نیازهای جسمی و رشد او باشد نه به پیروی از هوسهای شخصی والدین. بخصوص که گاهی در این مورد نیز چشم و هم چشمی ها دخالت می کند.
3- اگر کودک غذا نخورد، نباید مقاومت کرد ولی اگر غذا نخوردنش چند روز ادامه یافت نشانه وجود اختلالی در اوست (که گاهی ممکن است اختلال روانی باشد) در چنین صورتی باید به پزشک مراجعه کرد.
4- کودک هر وقت که گرسنه شد باید به او غذا داد- نه آن که منتظر ساعات معینی بخصوص در شبها شویم که فی المثل پدر از محل کار بیاید یا مهمان از راه برسد که سفره گسترده گردد. در همه حال سعی بر این باشد که برای غذاهای اصلی ساعاتی تقریبا ثبت و تعیین شود و غذای شب زودتر به کودک داده شود.
5- دفعات تغذیه کودک باید بیشتر ولی میزان غذا اندک باشد. منظور این است که به کودک غیر از صبحانه حدود ساعت 10 غذائی و بعد هنگام ظهر غذائی دیگر، و بعد عصرانه و بعد شام دهیم ولی نه به گونه ای که هر دفعه آن چنان بخورد که دل درد گیرد و یا به حد افراط کشانده شود.
6- کودکی که بی اشتها به غذاست و حتی شب بدون شام می خوابد او را برای غذا جبرا بیدار نکیم که زیان این بیدار کردن به مراتب افزونتر از زیان بی شام خوابیدن است.
ب- بهداشت کودک
از دیگر حقوق کودکان که رعایت آن برای والدین الزامی است: دور داشتن طفل از آلودگیها، بر کنار داشتنش از عوارض جسمی و روانی و در جمع، طولانی تر کردن دوره حیات اوست. و برای وصول به این هدف والدین ناگریز به رعایت اصول بهداشت جسمی و روانی طفل اند.
بهداشت جسمی
در جنبه جسمی وظیفه نظافت و شستشوی بدن و رعایت نظافت است که بنی الاسلام علی النظافه. در مراحل اولیه زندگی فقط استحمام و شستن دست صورت طفل توسط والدین مطرح است ولی از حدود 7 سالگی با تمرینهائی که در جنبه وضو می کند طفل بخشی از اعمال مربوط به نظافت را شخصا انجام می دهد. روایات اسلامی موارد مربوط به بهداشت را نام بردند. توصیه شد که صورت با آب سرد شسته شود، ناخن ها گرفته شود، در گرد و خاک زندگی نکند، دست و دهانش از چربی پاک گردد، سرش شانه بخورد، دندانش مسواک شود. در جنبه بهداشت غذائی سفارش شده که آن مانده نباشد، غذای زیاده از حد بدو نخورانند، از دادن دنبلان و طحال حیوان حلال گوشت بدو خودداری کنند، حوله و مسواک او جدا باشد، شسشتو به طور مداوم و مکرر انجام گیرد و...
در جنبه بهداشت روانی
در جنبه بهداشت روانی توصیه شده است که کودک را از ترس و اضطراب پرهیز دهیم، امنیت و اطمینان برای او ایجاد کنیم، محیط او را سالم و دور از خطر نگه داریم، تمرینش دهیم که تابع خواهش دل نباشد، از رذایل بر کنار و به فضایل آراسته شود. از تکبر، خودخواهی، خودمداری بپرهیزد، توقعات و آرزوهای مادی او محدود باشد. در خانه احساس آرامش و آسایش کند. در مغز او که مخزنی قیمتی است جز چیز قیمتی وارد نکنند. از بدآوزی ها بر کنارش دارند و...
نکته ای مهم در بهداشت کودک
بسیاری از والدین برداشتی را که از بهداشت دارند فقط مربوط به جنبه جسمانی است در حالیکه اهمیت بهداشت روانی کمتر از آن نیست. والدین اگر دریابند که کودک شان مبتلا ی به حصبه یا سل شده است بی تاب و افسرده می شوند در حالی که هرگز به فکر بد آموزی ها. کوته بیتی ها، حسادت ها و ننری های کودک خویش نیستند. این نکته قابل تذکر است که خطرات ناشی از آن کمتر از زیان حصبه و سرطان نیست. در برابر عقده ها، بداندیشی ها، بخل ها، و حسادتهای کودکان باید به مراتب حساس تر بود. اقل مسائل این است که در جنبه روانی به همان میزان مراقبت کنیم که در جنبه جسمی. اگر می شنویم که کودک تب کرده و ناراحتیم، لااقل برای لوس بازی ها، ننرگری ها، دروغگوئی و خودمداری های او هم ناراحت باشیم و در صدد اصلاح برآئیم.
ج- پوشاک کودک:
در لباس توصیه شده است که برای خردسالان از نظر رنگ روشن و حتی سفید باشد، فراخ باشد تا برای طفل در جنبه رشد محدودیتی ایجاد نکند. به پسر پیراهن ابرایشمین نپوشند و بدنش را به نرمی و لطافت عادت ندهند و نیز بر عکس جامه اش چندان خشن نباشد که جسم و جانش را بیازارد. لباس متناسب با گرما و سرما و وسیله ای برای احساس آسایش او باشد نه فقط برای زیبائی و زینت او. از قنداق بستن کودک و بستن شدید او در گهواره خودداری شود. بهتر است در صورت قنداق بند، دست و پایش باز باشد تا احساس آسایش و راحتی کند. و نیز توصیه شده که جامه و لباس زیر کودک سفید باشد تا در صورت چرکین بودن زود مشخص گردد و والدین در صدد شستشوی آن برآیند. برعکس جامه و لباس رو، بخصوص در سنین بالا تر، رنگین باشد تا طفل احساس شادی و سرور کند. راجع به رنگ لباس هم سخن بسیار است و در جمع توصیه شده است رنگی باشد که کودک را خوش آید. اینها و دهها روایات از این قبیل در زمینه پوشش طفل در کتب اسلامی به چشم می خورد و مطالعه آن وسعت نظر اسلام را در جنبه های مربوط به حیات کودک و ابعاد آن را نشان می دهد.
د- مسکن اطفال:
شک نیست که طفل در خانه و در اطاق والدین زندگی می کند. هیچ خطری برای امنیت طفل بالا تر از دور داشتن از مادر و وادار کردنش به زندگی در محل دیگر اگر امن باشد نیست. یکی از دلایلی که اسلام سپردن کودکان را به پرورشگاهها و شیرخوارگاهها مجار نمی داند می تواند به این دلیل باشد که آن را خطری برای امنیت طفل به حساب می آورد. در نظام تر بیتی اسلام واگذاری کودک به مهد کودک ها و حتی کودکستانها روا نیست مگر آن که خطری بزرگتر او را تهدید کند. در عین حال زندگی و خواب کودک از حدود پایان 6 سال اول زندگی کودک باید از والدین جدا شود و طفل در اطاق دیگری بخوابد مگر آن که لااقل پرده ای آنها را از هم جدا کند که در آن صورت می تواند در اطاق والدین باشد. در سنین بعدی طفل نیازمند به محلی است که در آن بتواند تنها باشد و در عالم خود سیر کند و با آن خو گیرد. علاوه بر آن کودک از حدود سن تمیز نیازمند به اطاق و محلی جداگانه است. محلی که در آن بتواند تنها باشد، استراحت کند، با خود و اسباب بازیهایش سرگرم باشد، در عالم خود سیر کند، اسباب بازی و اموالی که متعلق به اوست در آنجا بگذارد، ردیف و منظم کند و.... اگر تهیه یک اطاق کامل و مستقل برای طفل ممکن نیست لااقل گوشه ای از اطاق مسکونی خود را باید به او اختصاص داد که در آن آزادی برای خود و اسباب بازهایش داشته باشد. شک نیست که از حدود سنین نوجوانی - حتما محل خواب و استراحتش باید از والدین و برادر و خواهرش جدا باشد و لااقل هر کدام در بستر جداگانه ای بخوابند و پرده ای بین شان حائل باشد.
ه- پرورش جسمی کودک:
اینها که گفتیم و برشمردیم خود زمینه های مناسب برای پرورش جسمی کودک فراهم می کنند ولی علاوه بر آنها باید بدانیم که اسلام بدن را تحقیر نمی کند، آن را پلید نمی داند و پرورش آن را محکوم نمی نماید. در اسلام تن سالم و نیروی جسمی جزو کمالات آدمی است و با نظر مثبت بدان نگریسته می شود. کلیه عبادات اسلامی از نماز و روزه، حج و جهاد در عین اینکه دارای جنبه معنوی هستند جنبه جسمی نیز دارند و اغلب توسط تن به مرحله اجرا در می آیند. عبادات اسلامی اغلب عملی است پس بدن در آن دخالت دارد. روی این نظرات اسلام دوست دارد که بدن تحت نظم و قاعده ای پرورش یابد تا در مسیر وصول هدف بتواند روح را همکار باشد و آن را تعالی و عروج دهد. در اهمیت تن همین بس که یادآور شویم هرگونه عمل عبادتی که برای بدن زیانبخش باشد در عین وجوب باید ترک شود. فی المثل اگر روزه برای بدن مضر باشد برای آدمی واجب نیست. غسل و وضو اگر برای بدن زیان بخش باشند باید ترک شوند و بجایش تیمم گردد و به همین ترتیب.... البته فراموش نخواهیم کرد که این سخن بدان معنی است که تمام هم و غم به پرورش جنبه های جسمانی کودک اختصاص داده و از جنبه های روانی و معنوی او غافل بمانیم. در تربیت اسلامی باید تعادلی بین تن و روان باشد. به همانگونه که بدن را قهرمان و دلاور می پروارنیم باید روح هم قهرمان و دلیر باشد. همانگونه که تن را از آلودگی ها و آفات و امراض برحذر می داریم روان هم باید از آلودگیهای اخلاقی پاک و منزه و برکنار باشد. در جمع و به طور خلاصه اسلام رشد دوک وار تن و کوتولگی روان را نمی پسندد همانگونه که عکس آن هم چندان مطلوب نیست.
منـابـع
علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 116 تا 128
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها