حدود اسلامی برخی گناهان کبیره در سنت
فارسی 1634 نمایش |در اسلام عمدتا ده حد درباره ده گناه کبیره آمده است که تعداد چهار مورد از آن در قرآن مجید با صراحت ذکر شده و بقیه از سنت اسقاده می شود. شش حدی که نه تنها در سنت به آن اشاره شده است حدود زیر است:
1- حد مرتد
منظور از «مرتد» کسی است که اسلام را بپذیرد سپس از آن بازگشت کند و اعلام جدایی نماید، و در اسلام حد شدیدی برای آنها ذکر شده. در قرآن مجید تنها به مذمت شدید آنان و وعده عذاب عظیم الهی نسبت به آنها اشاره شده بی آنکه سخن از چگونگی کیفر دنیوی آنها به میان آمده باشد، در آیه 106 سوره نحل می خوانیم: «من کفر بالله بعد ایمانه الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان، ولکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب عظیم»، «کسانی که بعد از ایمان، کافر شدند- بجز کسانی که تحت فشار واقع شده اند (ظاهرا اظهار جدایی از اسلام کرده) در حالی که قلبشان آرام با ایمان است- آری آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمی در انتظارشان می باشد»! در جای دیگر می فرماید: «کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جائهم البینات والله لا یهدی القوم الظالمین – اولئک جزائهم ان علیهم لعنته الله والملائکه والناس اجمعین، «چگونه خداوند هدایت می کند جمعیتی را که بعد از ایمان و گواهی به حقانیت رسول خدا و آمدن نشانه های روشن برای آنان کافر شدند، و خدا گروه ستمکاران را هدایت نخواهد کرد- کیفر آنها این است که لعن خداوند و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها ست» (آل عمران/86 و 88). همان گونه که گفته شد در آیات قرآن اشاره ای درباره حد مرتد نشده است، ولی عذاب دردناک و شدیدشان به طور اجمال حکایت از مجازاتهای سنگین دنیوی نیز می کند. مشهور در میان فقها این است که مرتد اگر فطری باشد (یعنی نطفه او در حال مسلمان بودن پدر و مادر یا لااقل یکی از آن دو منعقد شده باشد) حد او قتل است و توبه اش پذیرفته نیست (البته در صورتی که مرد باشد) و اگر مرتد ملی باشد یعنی از پدر و مادر غیرمسلمان متولد شده است، نخست به او پیشنهاد توبه می شود اگر پذیرفت چیزی بر او نیست، و اگر توبه نکرد حد او قتل است. از جمله کسانی که ملحق به مرتد هستند، کسانی می باشند که نعوذ بالله پیغمبر اکرم (ص) را دشنام و ناسزا گویند و اهانت کنند، و همچنین در مورد امامان معصوم علیهم السلام و فاطمه زهرا (س)، و در واقع این کار یکی از اسباب ارتداد است، بنابراین نیازی نیست که آن را به صورت حد جداگانه ای ذکر کنیم، هر چند بعضی از فقهاء در کتاب حدود در فقه اسلامی آن را مستقلا مطرح کرده اند، و روایات خاصی نیز درباره مباح بودن خون چنین کسی در منابع اسلامی دیده می شود.
این همه سختگیری درباره مرتد برای چیست؟
اسلام در مورد کسانی که هنوز اسلام را نپذیرفته اند سختگیری نمی کند و آنها را با دعوت مستمر و تبلیغات پیگیر منطقی به اسلام فرا می خواند، هرگاه نپذیرفتند و حاضر شدند طبق شرایط ذمه همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان داشته باشند نه تنها به آنها امان می دهد بلکه حفظ مال و جان و منافع مشروعشان را بر عهده می گیرد. ولی در مورد کسانی که اسلام را پذیرا شوند سپس عدول کنند فوق العاده سختگیر است، چرا که این عمل موجب تزلزل جامعه اسلامی می گردد و یکنوع قیام بر ضد رژیم و حکومت اسلامی محسوب می شود، و غالبا دلیل بر سوء نیت است. لذا همان گونه که اشاره شد چنین کسی اگر پدر یا مادرش هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بوده و به تعبیر ساده تر اگر مسلمان زاده باشد و از اسلام برگردد و آشکارا از این بازگشت سخن گوید و در دادگاه اسلامی به ثبوت رسد، اسلام خونش را مباح می شمرد، اموال او باید در میان وارثان مسلمانش تقسیم گردد و همسرش از او جدا می شود و توبه او در ظاهر نیز پذیرفته نیست، یعنی این احکام سه گانه درباره چنین کسی به هرحال اجرا می شود، ولی اگر واقعا پشیمان گردد توبه او در پیشگاه خدا پذیرفته خواهد شد (البته اگر مجرم زن باشد توبه اش مطلقا پذیرفته و حکم اعدام ندارد)، و اگر پشیمان نشود و توبه نکند، ولی در ظاهر سخنی که دلیل ارتداد باشد نگوید کسی به او کاری ندارد. و اگر شخصی که از اسلام برگشته مسلمان زاده نباشد به او تکلیف توبه می کنند، اگر توبه کرد مورد قبول واقع خواهد شد و همه مجازاتها از میان خواهد رفت، و اگر توبه نکرد مجازات می شود (در تمام این موارد توبه ظاهری او کافی است و ما مأمور به باطن او نیستیم) حکم سیاسی مرتد فطری برای آنها که از محتوای آن آگاه نیستند ممکن است یکنوع خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی اندیشه تلقی گردد. ولی اگر به این واقعیت توجه کنیم که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن برنیامده بلکه تنها کسی را شامل می شود که به اظهار یا تبلیغ بپردازد و در حقیقت قیام بر ضد رژیم موجود جامعه اسلامی کند، روشن می شود که این خشونت بی دلیل نیست و با مسأله آزادی اندیشه نیز منافات ندارد، و شبیه این قانون در بسیاری از کشورهای شرق و غرب با تفاوتهایی وجود دارد که خون افرادی که قیام بر ضد رژیم آنها کنند مباح می شمرند. توجه به این نکته نیز لازم است که: پذیرش اسلام باید طبق منطق باشد مخصوصا کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولد شده و در یک محیط اسلامی پرورش یافته، بسیار بعید به نظر می رسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد، بنابراین عدول و بازگشت او از اسلام به توطئه و خیانت شبیه تر است، تا به اشتباه و عدم درک حقیقت، و چنین کسی استحقاق چنان مجازاتی را دارد. در قرآن مجید در آیه 72 و 73 سوره آل عمران از گروهی سخن می گوید که به عنوان یک توطئه حساب شده نخست اظهار اسلام کردند سپس به عنوان اینکه چیز قابل ملاحظه ای در اسلام نیافتند کنار رفتند و بیزاری جستند هدف آنها این بود که به این وسیله تزلزل در ایمان مومنان ایجاد کنند، در آیه 72 سوره آل عمران می خوانیم: «و قالت طاائفه من اهل الکتاب امنوا بالذی انزل علی الذین امنوا وجه النهار واکفروا اخره لعلهم یرجعون»، «و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند (بروید و در ظاهر) به آنچه بر مومنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید (و باز گردید) شاید آنها (از آیین خود) باز گردند (زیرا شما را اهل کتاب و آگاه از بشارت آسمانی پیشین می دانند و این کار کافی است که آنها را متزلزل سازد)».
اولا: حکم توبه مرتد فطری مخصوص کسانی است که مرد و مسلمان زاده باشند، و در آغاز اسلام را بپذیرند و سپس از آن بازگردند، کسی که اسلام را از آغاز بلوغ نپذیرد، مشمول احکام مرتد نیست!
ثانیا: کسانی که در حال تحقیق باشند، مشمول این حکم نیستند حتی اگر نتیجه تحقیق آنها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگری باشد، مشروط بر اینکه سخنی برخلاف اسلام نگویند، کسی با آنها کاری ندارد و از این مجازاتها معافند.
ثالثا: هرگاه در برابر مرتد سکوت شود بیم آن می رود که هر روز گروهی (مانند یهودیان در آغاز اسلام) به توطئه ای بر ضد مسلمین برخیزند و برای درهم ریختن اعتقادات مردم و قیام بر ضد حکومت اسلامی از طریق اظهار ارتداد وارد شوند، و اینجاست که هرج و مرج عظیمی در داخل جوامع اسلامی روی می دهد. به خصوص اینکه کارهای تخریبی معمولا آثار سریع دارد اسلام در برابر این کار ایستاده و عکس العمل شدیدی نشان داده است.
2- حد شرب خمر
در قرآن مجید در آیات متعددی درباره گناه شرابخواری و زشتی فوق العاده آن بحث شده، ولی سخنی از حد شرب خمر به میان نیامده است، ولی در احادیث آمده است که حد شرب خمر هشتاد تازیانه است، در حدیثی از برید بن معاویه از امام صادق(ع) می خوانیم فرمود: «ان فی کتاب علی یضرب شارب الخمر ثمانین و شارب النبیذ ثمانین»، «در کتاب علی (ع) که به خط امیرمومنان و املاء رسول خدا (ص) بود آمده است، به کسی که شرب خمر کند هشتاد تازیانه، و همچنین کسی که شرب نبیذ کند هشتاد تازیانه زده می شود.» (خمر شراب انگور، و نبیذ شراب خرماست و گاه به معنی وسیعتری نیز اطلاق می شود). در بعضی از روایات آمده است که تعیین مجازات هشتاد تازیانه برای شرابخور به خاطر آن است که هنگامی که کسی شراب می نوشد، مست می شود و در آن حال غالبا سخنهای ناروا می گوید و از جمله نسبتهای زشت ناموسی به اشخاصی می دهد، و از این رو شبیه حد قذف بر او جاری می شود.
3- حد لواط
در قرآن مجید زشتی این عمل و عظمت این گناه در آیات مربوط به داستان قوم لوط (ع) بیان شده است و نیز به عقیده بعضی از مفسران اشاره اجمالی در مورد حد آن در آیه 16 نساء دیده می شود، آنجا که می فرماید: «والذان یاتیانها منکم قاذوهما فان تابا واصلحا فاعر ضوا عنها ان الله کان توابا رحیما»، «و کسانی که به سراغ آن کار زشت (لواط) می روند آنها را آزار دهید و اگر توبه کنند و خود را اصلاح نمایند از آنها درگذرید زیرا خداوند توبه پذیر مهربان است». البته این در صورتی است که «الذن» اشاره به دو مرد، و ضمیر «یاتیانها» اشاره به لواط باشد، در حالی که این ضمیر به کلمه «فاحشه» برمی گردد که در آیه قبل آمده و اشاره به «زنا» است. به هرحال حد لواط و همجنس گرایی طبق روایات اسلامی، اعدام است در صورتی که دخول واقع شده باشد، و اگر واقع نشده تازیانه است، و روایات متعددی از پیشوایان معصوم علیهم السلام در این زمینه نقل شده است.
4- حد مساحقه
مساحقه یعنی همجنس گرایی زنان. در اسلام نیز حد شدیدی دارد و حد آن مطابق مشهور، حد زنا صد تازیانه است، و فرقی میان محصنه و غیر محصنه نیست. این مطلب در روایات متعددی که از پیشوایان نقل شده است آمده. در قرآن مجید صریحا مطلبی در این باره دیده نمی شود، ولی بعضی از مفسران آیه 15 سوره نساء را اشاره به آن می دانند، آنجا که می فرماید: «واللاتی یاتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعه منکم فان شهدوا فامسکو هن البیوت حتی یتوفاهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا»، «و کسانی که از زنان شما مرتکب عمل منافی عفت شوند، چهار نفر از خودتان را به شهادت درباره آنها بطلبید، اگر گواهی دادند، آنان را در خانه های خود نگاه دارید (محبوس کنید) تا مرگشان فرا رسد یا این که خداوند راهی برای آنها قرار دهد»، ولی غالب مفسران این آیه را اشاره به مسأله زنا می دانند پیش از آنکه حکم تازیانه در سوره نازل شود و قرائن موجود در این آیه و آیه بعد نیز همین معنی را تأیید می کند.
5- حد قیادت
قیادت یا واسطگی در میان زنان و مردانی که مرتکب اعمال منافی عفت می شوند، نیز از کارهایی است که حد ثابت و معینی در اسلام دارد (هرچند در قرآن نیامده است) و بنا بر مشهور حد آن 75 تازیانه یعنی سه چهارم حد زنا است.
6- حد ساحر
در قرآن مجید مذمت از سحر ساحران، آشکارا دیده می شود. در داستان موسی و فرعون، از زبان موسی (ع) می خوانیم: «انه لایفلح الساحرون»، «ساحران هرگز رستگار نمی شوند» (طه/69)، و در داستان هاروت و ماروت (دو فرشته الهی) نیز مذمت شدید دیده می شود. در این آیات سحر در حد کفر شمرده شده است (بقره/102) ولی اشاره ای به حد ساحر در قرآن نیامده است، اما در روایات اسلامی حد ساحر، قتل ذکر شده است. در اینکه این حد بدون قید و شرط است یا در مورد کسانی که سحر را حلال بشمرند و انجام دهند، و یا به تعبیر دیگر «مرتد» باشند؟ در میان فقها گفتگو است. و نیز در اینکه حقیقت سحر چیست؟ آیا سحر واقعیت دارد یا نوعی تخیل است؟ یا بخشی از آن واقعیت دارد و بخشی تخیل می باشد؟ در میان دانشمندان گفتگو است و در کتب فقهی بحث فراوانی را به خود اختصاص داده است. آنچه در اینجا توجه به آن لازم است این است که ممکن سختگیری فوق العاده اسلام درباره ساحران از این نظر باشد که آنها در مقام مبارزه با انبیاء برمی خاستند، همان گونه که در داستان سحره فرعون آمده است. و گاه به فریب مردم ساده لوح می پرداختند و آنها را از مسیر معجزات پیامبران منحرف می ساختند و این گناه بزرگی است که مجازات بزرگی را می طلبد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – صفحه 200 و صفحه 203 تا 211
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها