جستجو

ضرورت اصلاح دستگاه روحانیت

روحانیون بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده می شود در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفته اند که روز به روز بیدارتر می شود.
انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشته اند.
بگذریم از انتظارات خام و نابخردانه ای که بعضی دارند، اکثریت آن انتظارات مشروع و به جاست. اگر روحانیت ما هر چه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قوای خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد خطر بزرگی از ناحیه اصلاح طلبان بی علاقه به دیانت متوجهش خواهد شد.
امروز این ملت تشنه اصلاحات نابسامانی ها است و فردا تشنه تر خواهد شد، ملتی است که نسبت به سایر ملل احساس عقب افتادگی می کند و عجله دارد به آنها برسد. از طرفی مدعیان اصلاح طلبی که بسیاری از آنها علاقه ای به دیانت ندارند زیادند و در کمین احساسات نو و بلند نسل امروزند.
اگر اسلام و روحانیت به حاجت ها و خواسته ها و احساسات بلند این ملت پاسخ مثبت ندهند به سوی آن قبله های نوظهور متوجه خواهند شد. فکر کنید آیا اگر سنگر اصلاحات را این افراد اشغال کنند موجودیت اسلام و روحانیت به خطر نخواهد افتاد؟
اما اینکه اگر بنا شود به حول و قوه الهی سر و سامانی به روحانیت ما داده شود روی چه اساس و با چه برنامه ای باید صورت بگیرد باید مفکرین قوم بنشینند و ترتیب کار را از جنبه برنامه های تحصیلی و از جنبه روش و طرز اداره و قسمتهای دیگر بدهند.
گروهی این افکار و این آرزوها را بیهوده و غیر عملی می دانند. به عقیده آنها سر و سامان دادن به سازمان روحانیت در این عصر و زمان چیزی شبیه زنده کردن مرده و لااقل نجات دادن یک بیمار محکوم به مرگ است.
اما درست در نقطه مقابل این تفکر، روحانیت را از لحاظ هسته اصلی زنده ترین دستگاه ها بدانیم، فقط غل و زنجیرهایی به دست و پای این موجود زنده و فعال بسته شده و باید او را از قیدها و زنجیرها آزاد کرد. همواره گفته شده که روحانیت ما درخت اصیل و با ارزش و زنده آفت زده است که خودش را باید حفظ کرد و با آفاتش مبارزه نمود.
نظریه افرادی که آن را درخت خشک و پوسیده ای می دانند که باید ریشه کن شود، صد در صد مردود و زیانبار است. تز "اسلام منهای روحانیت" را همواره یک تز استعماری دانسته ایم. هیچ چیز نمی تواند جانشین روحانیت ما بشود. حاملان فرهنگ اصیل و عمیق و ذی قیمت اسلامی تنها در میان این گروه یافت می شوند. آن تقواها، ایمان ها، معنویت ها، اخلاص ها، و آن جوشش ها و جنبش ها و فداکاری ها که رمز اصلی بقای ملت ما است تنها در این سرزمین مقدس سر می زند.
عقیده و امید به اصلاح روحانیت را از مطالعاتی که درباره اسلام و معارف غنی آن داریم و از اطلاعاتی که درباره شخصیتهای لایق این دستگاه داریم الهام گرفته ایم. بنابراین نه تنها اصلاح این دستگاه واجب و لازم است بلکه کاملا نزدیک و قریب الوقوع می باشد.
«انهم یرونه بعیدا* و نریه قریبا؛ آنان آن را دور می بینند و ما نزدیک.» (معارج/ 6-7)

منابع

  • ده گفتار، صفحه 315-312

کلید واژه ها

جامعه اسلامی روحانیت تمدن دین

مطالب مرتبط

مؤمن و برنامه ریزی برای فراگیری دین از بین رفتن نظام طبقاتی بوسیله اسلام عصر جدید و رواج دین‏گرایى رابطه دین و انسان دلایل پیوند دین و دنیا از منظر درون دینی و برون دینی چالش هاى رابطه دین و اخلاق رابطه دین و اخلاق از نظر عقلی

اطلاعات بیشتر

مسئله بودجه در نظام روحانیت اشکالات نظام مالی روحانیت شیعه راه اصلاح تشکیلات مالی روحانیت آثار سوء سامان نداشتن معیشت و تشکیلات مالی روحانیت عدم حریت در دستگاه وعظ و تبلیغ روحانیت

ابزار ها