زرتشت اختلافى ترین چهره تاریخ

اختلافی ترین چهره تاریخ

برای پژوهنده ی تاریخ باستانی ایران که تمام ادوار آن پر از ابهام است، تاریخ زردشت از همه پیچیده تر و تاریکتر می باشد، چرا که در میان این همه اساطیر و افسانه ها به دشواری می توان به آنچه واقعیت دارد، دست یافت. درباره ی شخصیت او روایات تاریخی، بسیار مختلف است و از میان آن داستانها و افسانه های گوناگون و اقوال متضاد، هنوز حقیقت تاریخی به دست نیامده، حتی اسم او در هاله ی ابهام قرار دارد و آنچه که گفته اند به طور قطعی نیست. نام مؤسس آیین ایران باستان در کتاب اوستا «زرتشتر» یا «زرتوشتره» ثبت شده و پیش از آن کلمه ی «اسپی تمه» یا «سپتیمه» آورده اند.
یونانیان این نام «رازوراسترس» (Zoroastres) تلفظ کرده اند. این کلمه به زبان لاتین راه یافت و سپس به شکل مأنوس زورواستر (Zoroaster) در آمد. قدیمی ترین اشاره ی معتبری که رد آثار یونانی به زرتشت شده است در رساله ی آلکیبادس (Alcibiades) افلاطون آمده است در معنی این لفظ احتمالات زیادی داده اند به قول پورداوود از بیشتر از دو هزار سال تا به امروز هر کس به خیال خود معنایی برای این کلمه تصور کرده است. دینون یونانی (Dunon) آن را ستایشگر ستاره ترجمه کرده است «ویندشمن» (Vindishman) و «فرارش مولر» (F.R Muller) آن را پر ستاره تصور کرده است. هارلز Harlez به معنی رخشان مثل طلا نوشته است.
بارتولومه دارنده شتر پیر معنی کرده است که شاید هیچ کدام درست نباشد. واژه زردشت ضبط معینی ندارد، در فارسی به 16 وجه ذکر شده است: زردشت و زرتشت و زرهشت. این سه بر وزن «انگشت» می باشد. زاردشت، زراتشت و زراهشت این سه بر وزن «چرا کشت»، زره دشت و زره تشت و زره هشت این سه بر وزن «اره پشت» آمده. زردهشت، زرتهشت و زاردهشت و زار تهشت در این چهار لغت به دال مهمله و تای فوقانی... همه اینها نام زرتشت معروف است.

چهره معمایی زردشت در تاریخ

در میان چهره های تاریخی کمتر کسی را می توان یافت که مانند زردشت چهره معمایی داشته و تا این حد درباره ی او مطالب ضد و نقیض گفته شده باشد. تاریخ زندگی زردشت بسیار مبهم و تاریک است حتی جمعی از محققان و متتبعان در تاریخی بودن شخصیت وی شک و تردید کرده اند و شخصیت او را مانند جمعی از بزرگان و قهرمانان ادوار باستانی، افسانه ای دانسته اند. ولی اغلب محققان و دانشمندان معتقدند که زردشت وجود تاریخی داشته و مولود افسانه و یا زاییده اندیشه ساسانی نیست. کسانی او را یک شخصیت تاریخی و واقعی می دانند; در خصوصیات زندگی او دچار اشکالات زیادی شده اند و با تمام سعی و کوشش نتوانسته اند وحدت نظری حاصل نمایند و خصوصیات زندگی او را با دلایل تاریخی ثابت و این معما و مشکل بزرگ را حل کنند.
درباره زمان زردشت، اختلاف آرا، و روایات تاریخی به قدری شدید است که ابدا صلح و سازش میان آنها نمی توان داد این اقوال از 600 ق. م مسیح تا 6000 پیش از میلاد دور می زند. به هر حال مسئله تاریخ زرتشت (یعنی زمان زندگی او) از بحث انگیزترین و مهمترین مسائل ایرانشناسی است و در بسیاری مواقع، جدا کننده گروههای مختلف ایرانشناسان. دلایل زبانشناسی، تاریخی، تاریخ ادیان، و اشاره هایی که در متون قدیمی به این مسئله شده، همه از سوی طرفداران نظریات مختلف به کار گرفته شده اند.

زمان ظهور زرتشت

یکی از موضوعات ناشناخته در پژوهش کیش زرتشت زمانه ظهور زرتشت است. دوگانگی دیدگاه مورخان و دین پژوهان از یک سو و سنت زرتشتیان از سوی دیگر آن چنان آشکار است که به هیچ روی قابل جبران نیست؛ یعنی از6000 تا 600 سال ق م گزارش شده است.

اختلاف در مورد تاریخ ولادت زرتشت
تاریخ ولادت زرتشت را در فاصله ی بین 600 تا 6000 سال پیش از میلاد مسیح ذکر کرده اند. روایات ایرانی، که بر اساس منابع پهلوی مانند بوندهشن و ارداویرافنامه تکیه دارند و پس از زوال نفوذ آیین زرتشت، یعنی 2000 سال پس از زمان زندگی او، نوشته شده اند، میلاد زرتشت را سه قرن قبل از اسکندر مقدونی می دانند. این روایت موهوم به وسیله ی بیرونی و مسعودی و دیگر نویسندگان اسلامی پایدار ماند و تا قرن گذشته نیز اعتبار خود را حفظ کرد.
ارسطو (Aristotle) و اودوکسوس (Eudoxus) و هرمی پوس (Hermippus) می نویسد که زرتشت پنج هزار سال پیش از جنگ تروا (Trojan War) می زیسته است. دیوجانس لائرتیوس (Diogenes Laertius) از قول هردمودروس (Hermodorus) و کسانتوس (Xanthus) همین نظر را نقل می کند. از سوی دیگر، دیودووروس اریتریایی (Diodorus of Eretria) و آریستو کسنوس (Aristoxenus) می گویند که فیثاغورس یکی از شاگردان زرتشت بوده است. از این رو پلینی (Pliny) به حق شک دارد که زرتشت خود نام یک تن بوده یا چند تن دیگر نیز همین نام را داشته اند. پس از زرتشت، جانشینان او که در ری، واقع در سرزمین ماد، عالی ترین مسند روحانی دین زرتشت را در دست داشتند زراتشتر اتما (Zarathushtratema) یعنی زرتشت- واران نامیده شدند. بررسیهایی که در صد و پنجاه سال اخیر، نخست در اروپا و پس از آن در آمریکا در زمینه ی ادبیات و مذاهب و زبانهای شرقی به عمل آمده به حل این مسئله کمک شایانی کرده اند.

تاریخ زندگی زردشت در تفسیرهای موبدان ساسانی

تفسیرهای موبدان ساسانی، حاوی اطلاعاتی از زندگی زرتشت هستند که نشان دهنده باور عمومی زمان ساسانی از تاریخ زرتشت می باشند. تاریخ زندگی زرتشت در این تفسیرها، 258 سال قبل از اسکندر بیان شده که به عنوان تاریخ سنتی زرتشت شناخته می شود. بر طبق این محاسبه، زرتشت در حدود سال 591 ق م به دنیا آمده. طرفداران این نظریه استدلال می کنند که زمان میانسالی زرتشت در حدود سالهای 550 ق م واقع می شده و فوت او در 73 سالگی، در 518 ق م، او را همزمان با اوایل سلطنت داریوش قرار می داده که توجیه کننده علاقه داریوش به دین اوست. به همین ترتیب، کی ویشتاسپ، حامی زرتشت که در گاثاها بارها از او نامبرده شده، همان ویشتاسپ پدر داریوش است که در زمان کوروش بزرگ، شهر پارت در شمال شرقی ایران بوده که با منطقه احتمالی زندگی زرتشت، در بلخ، نزدیکی قابل قبولی دارد. طرفداران تاریخ سنتی، از جمله دانشمندان بزرگی مانند هنینگ، تقی زاده و نیولی، این تاریخ را کاملا صحیح می دانند و حتی در نوشتن تاریخ دوران هخامنشی از او به عنوان یکی از اعضای دربار ویشتاسپ هخامنشی یاد می کنند.
از طرفی از همان ابتدای تحقیقات علمی در دین زرتشتی و تاریخ آن، دانشمندانی مانند بارتولومه و کریستین سن در دقت تاریخ سنتی شک کردند. مبنای این شک بیشتر بر اصول زبانشناسی و جامعه شناسی تاریخی بود. اکثر اوستاشناسان در این نکته توافق دارند که گاثاها، 18 قطعه شعر در بخش یسناهای اوستا، از سروده های خود زرتشت هستند. در این 18 قطعه شعر، زرتشت بارها به خودش اشاره می کند و مبنای اولیه دین خود را پایه می ریزد. از طرفی، زبان گاثاها و بخش کوچکی به نثر که با نام یسناهپتنگهایتی (نیایش هفت بخشی) شناخته می شود، از زبان بقیه قسمتهای اوستا قدیمی تر است.
در اصطلاح زبانشناسی، زبان گاثاها اوستایی کهن نامیده می شود و زبان بخشهایی نظیر یشتها و ویدیودات، اوستایی جدید. مقایسه صورت لغات، شکل گیری جملات، قوائد دستوری، و دیگر شاخصه های زبانی اوستایی کهن با ریگ ودا Rig Veda، سرودهای قدیمی هند، نشاندهنده نزدیکی بسیار اوستایی کهن با زبان وداها است. این نزدیکی تا حدی است که با رعایت کردن تغیرات شناخته شده صداها در هر کدام از این زبانها (مثلا تغییر ثابت س ودایی به ه اوستایی)، می شود شعرهای گاثاها را به زبان ودایی باز نوشت و عملا می شود گفت که این دو زبان لهجه های یک زبان واحد (هندو- ایرانی) بوده اند و همزمان با یکدیگر استفاده می شده اند.
در مورد تاریخ نوشته شدن وداها، بیشتر دانشمندان به قرون 15 تا 12 ق م اشاره می کنند. از این موضوع می شود نتیجه گرفت که گاثاها نیز در زمانی نزدیک به این تاریخ، بین قرون 14 تا 11 ق م، نوشته شده اند. از طرفی، تصاویر اجتماعی حاضر در گاثاها نشانگر یک جامعه کوچ نشین و دامدار هستند. در این شعرها، زرتشت به حیوانات اهلی، مسابقات ارابه رانی، دشتهای باز و دیگر سمبلهای زندگی دامداری و کوچ نشینی اشاره می کند و باورهای قبیله ای را به انتقاد می کشد. این مسئله مغایر با شرایطی است که طرفداران تاریخ سنتی به زمان زرتشت نسبت می دهند، مانند زندگی در دربار ویشتاسپ هخامنشی و در امپراتوری معظم کوروش بزرگ. به همین ترتیب، نبودن هیچگونه ذکری از پارس (خاستگاه ویشتاسپ و داریوش) و یا حتی اشاره ای به جغرافیای غرب ایران، نشانه های بیشتری هستند از اینکه زرتشت در زمان ویشتاسپ هخامنشی زندگی نمی کرده و ربط کی ویشتاسپ، حامی زرتشت، با پدر داریوش بزرگ، تنها در یک تشابه اسمی است.

تاریخ زندگی زردشت از دیدگاه مورخان یونانی

یونانیان کهن، زمان ظهور زرتشت را به هزاران سال قبل و عمدتا 6 هزار سال پیش از افلاطون برگردانده اند. اینان به واقع، سردرگمی فراوانی پدید آورده اند، زیرا بسیار بعید است بشر در آن عهد به درجه ای از آگاهی و دانش دست یافته باشد که قادر به سرودن آثاری چون «گاثاها» (گاتها، گاهان، نام سرودهای ناب زرتشت) گردد. به علاوه سرودهای زرتشت، نشان از زندگی شبانی در عصر برنج داشته و به هیچ وجه با دورانی آن چنان دور که یونانیان آورده اند، تطابق ندارد. با این همه، ناگفته پیداست که باید انگیزه و حسابگری خاصی در پیدایش این تاریخ گذاری وجود داشته باشد. چنین نیز هست. زیرا بر طبق شواهد موجود، جریانهای فکری ایرانی به ویژه جهان بینی مزدیسنی نه فقط در یونان شناخته شده بود، بلکه بسیاری از دانشمندان یونانی، از همه این جریانها ملهم نیز شده بودند.
به هر حال مورخان یونانی عصر او را در زمانی بسیار قدیم نشان داده اند به طوری که به کلی از دایره تاریخ خارج است. کهن ترین نویسنده یونانی که از زرتشت نام برده اگزانتوس (xantus) است. این مورخ و دانشمند در سده پنجم پیش از میلاد مسیح (از 500 تا 450) می زیسته. او زمان ظهور زرتشت را با دو نسخه دست نویس با شماره 6000 سال پیش از لشگر کشی خشایار شاه به سوی یونان نوشته است. دیوژنس لرتیوس که در سالهای نزدیک به 210 پس از میلاد مسیح می زیست، سخنانی را از اگزانتوس یاد کرده و زمان ظهور زرتشت را در دو نسخه خطی یکی 600 و دیگری 6000 سال پیش از لشگر کشی خشایار به یونان قید کرده است خبر دانشمند مذکور در نوشته دوم (6000 سال) از دو راه دارای ارزش است.
الف) اینکه با گفته اگزانتوس و همچنین شاگردان افلاطون، که نامشان خواهد آمد به خوبی سازگار است.
ب) اینکه دیوژنس لریتوس، علاوه بر نوشته اگزانتوس، سخن دیگری هم از هرمودوروس Hermxxxaodoros شاگرد افلاطون، یاد می کند و بنا به گفته او ظهور زرتشت را 5000 سال پیش از جنگ ترویا (Troya) ذکر کرده است. از این رو زمان ظهور زرتشت به گفته هرمودوروس، 6184 سال پیش از میلاد مسیح ذکر می شود.
خانتوس Xumlos 500-450 ق.م نیز یکی قدیمترین مورخی یونانی است که از زردشت نام برده و مورخان دیگر (به نقل از او) نوشته اند پیغمبر ایرانی 6000 سال (بنا به نسخ دیگر 600 سال) پیش از لشکرکشی خشایار شاه هخامنشی به یونان (481ق.م) می زیسته است. اگر تاریخ مذکور 6000 سال باشد، زمان زندگی زردشت در سال 6481 ق. م می شود و اگر آن را 600 بدانیم آن وقت تاریخ حیات او در سال 1081 پیش از میلاد خواهد بود.
افلاطون فیلسوف معروف یونانی (429-437 ق. م) صریحا از زردشت نام برده و او را مؤسس آیین مزدیسنا دانسته است. وی کتابی دارد به نام آلکی بیادس Alkibiades در این کتاب و زیرنویس های آن و یادداشتهایی که بر این کتاب توسط شاگردانش به نامهای ارسطو یا ارسطاطالیس و ادوک سوس Euduxus و هرمودوروس نوشته شده، زمان ظهور زرتشت را 6000 سال پیش از مرگ افلاطون ذکر کرده اند. وی در این کتاب برای نخستین بار در یونان، هم صراحتا نام زرتشت را برده و هم آشکارا به جهان بینی ثنوی ایرانیان، علاقه نشان داده است. افزون بر این، باور افلاطون را به وجود «بن بد» در گیتی چنان که از کتاب «دادها» برمی آید نشانه تاثیرپذیری او از تفکر ثنوی زرتشتی دانسته اند.
پس از وی شاگردان او از آن جمله: ارسطو و ادکسون نوشته اند که زردشت شش هزار سال پیش از وفات افلاطون (مرگ سال 347م) می زیسته است. بنابراین زمان «زردشت» 6100 پیش از مسیح می شود.
پلی نیوس PLinus دانشمند مشهور رومی زمان ظهور زرتشت را شش هزار سال پیش از افلاطون، هرمیپوس از دانشمندان بزرگ یونانی که در سال 250 پیش از مسیح می زیسته پنج هزار سال پیش از جنگ ترویا که این جنگ در 1184 پیش از میلاد رخ داد و ترویا به قلمرو یونان اضافه شد. پلوتارخوس PLutarkhos نیز همین عقیده را دارد، تئوپومپوس Theopompus و سوئیداس Suidas نیز همین نظر را داشته اند.
اردشیر خبردار دانشمند پارسی با اگزانتوس هم عقیده است و 6500 سال پیش از میلاد مسیح دانسته است. علاوه بر افلاطون، در آثار و افکار «اودوکسوس» (Eudoxus)، «پلوتارک» (Ploutarxos)، «هکاتئوس» (Hekataeas)، نیز ارسطو و فیثاغورث، می توان به آشنایی با باورهای کهن ایرانی و حتی تاثیر پذیری از آن همه را باز شناخت. «بروسوس» مورخ «کلده» (قرن سوم میلادی) زردشت را سرسلسله پادشاهان ماد می داند که از سال 2400 تا 2000 پیش از میلاد در «کلده» سلطنت می کردند «فرفوریوس» (مرگ بسال 304ق. م) زردشت را استاد و آموزگار «فیثاغورث» (572-500 ق.م) فیلسوف یونانی می داند. بنابراین قول، وی در نیمه قرن ششم پیش از میلاد می زیسته است.

تاریخ زندگی زردشت از دیدگاه مورخان اسلامی

مورخان اسلامی مانند مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، طبری، ابن اثیر، ابن ندیم، ابن بلخی، شهرستانی، میرخواند و مؤلف نظام التواریخ و نفایس الفنون زردشت را معاصر گشتاسب دانسته اند.
بیرونی هم فاصله ظهور او را تا آغاز تاریخ اسکندر 258 سال دانسته است و آغاز تاریخ اسکندر هم از استیلای او بر ایران و قتل دارا (داریوش سوم) (330-331ق.م) بوده است. مطابق این تواریخ باید تولد زردشت را در سالهای 588 یا 618 و یا 630 قبل از میلاد دانست. موافق روایات عامیانه «زردشتیان» تاریخ زندگانی او بدین شرح است: در حدود 660ق. م به دنیا آمد و در سال 583م در سن 70 سالگی به هنگام هجوم لشکر «ارجاسب» تورانی در آتشکده ی بلخ کشته شد، غالب خاورشناسان هم همین تاریخ را پذیرفته اند.


منابع :

  1. سیدمجتبى آقایى- مقاله زمان ظهور زرتشت از نگاهى دیگر- فصلنامه هفت آسمان- شماره 2

  2. والتر برونوهنینگ- زرتشت: سیاستمدار یا جادوگر!- ترجمه کامران فانی

  3. کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- بخش فلسفه ایرانیان

  4. علی اصغر منجزی- پژوهشی در کیش زرتشت

  5. مجله مکتب اسلام- شماره 11- سال 12- صفحه 875

  6. ریچارد فراى- میراث باستانى ایران- ترجمه رجب نیا- صفحه 46-45

  7. ابراهیم پورداوود- گاتها- صفحه 23- 27، 42

  8. جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه‏ على اصغر حکمت- صفحه 302 -303

  9. على اکبر جعفرى- مجله مهر- شماره 2- سال دهم

  10. سعید نفیسى- تاریخ تمدن ایران در عهد ساسانى- صفحه 47- 48

  11. داود الهامى- مقاله «زردشت‏» و «اوستا»- فصلنامه کلام اسلامى- شماره 31

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/113481