سیری در احوال و آثار نورالدین عبدالرحمن جامی (عرفان)

در این بخش و در ادامه قسمت اول به مواردی مانند: چگونگی عرضه آثار، جامی قدردان بزرگان ادب و عرفان، آثار جامی و تاثیر جامی بر عرفان و ذکر کرامات اشاره می شود.

چگونگی عرضه آثار

امیر علیشیر نوائی کتاب خمسه المتحیرین را به زبان ترکی جغتایی بعد از مرگ عبدالرحمن جامی نگاشت و در آن استاد خود را در مقام شامخی تمجید نموده است. فخرالدین علی کاشفی چهل سال پس از وفات جامی در کتابی که به نام «لطائف الطوائف» تالیف نمود از استاد جام حکایاتی نوشته است. رضی الدین عبدالغفور لاری شاگرد جامی توضیحاتی بر اشارات مشکل «نفحات الانس» نوشت که به نام حاشیة نفحات الانس شهرت یافت. سپس لاری چون نفحات را فاقد شرح حال استادش می دید رساله ای در پی حاشیة نفحات پرداخت به نام «تکملة نفحات» که متضمن احوال، اقوال و آثار جامی از کودکی تا 898 ه. ق است. «مقامات جامی» توسط نظام الدین عبدالواسع باخرزی متخلص به نظامی تالیف گشت که شاگرد جامی بوده و این اثر را درباره وی نوشته است. فخرالدین علی بن حسین واعظ کاشفی در اثر دیگر خود به نام «رشحات عین الحیات» از جامی به حیث عارف نقشبندی سخن رانده است.

جامی قدردان بزرگان ادب و عرفان

جامی در سرودن مثنوی، غزل و قصیده تبحر داشت و نام استادان سخن را با احترام و تجلیل بسیار ذکر می نمود. جامی استادی حکیم خاقانی را در قصیده سرایی می ستاید و در غزلسرایی طرز و سلوب کمال خجندی را اختیار می کند. مثنوی سرایی خودرا مدیون حکیم نظامی و امیر خسرو دهلوی دانسته است. او همچنین از رودکی، معزی، انوری، سعدی، حافظ، سنایی و سلمان ساوجی تعریف و تمجید کرده و از نبوغ و عظمت فکر عارف روم، مولانا سخن گفته است. آثار جامی در شبه قاره هند کشورهای آسیای مرکزی و دنیای غرب به ویژه در ادبیات انگلیسی، آلمانی و فرانسوی شناخته شده و مقبولیت خاصی داشته است. تعداد تالیفات جامی را به اختلاف 47-54، و 99 عنوان و یا جلد ذکر نموده اند.
آثار جامی از جامی ده ها کتاب و رساله از نظم و نثر به زبان های فارسی و عربی به یادگار مانده است.

آثار منظوم

جامی اشعار خود را در دو مجموعه بزرگ گردآوری کرده است: دیوان های سه گانه شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات. جامی دیوان خود را در اواخر عمر به تقلید از امیر خسرو دهلوی در سه قسمت زیر مدون نمود:
الف) فاتحه الشباب (دوران جوانی)
ب) واسطه العقد (اواسط زندگی)
ج) خاتمه الحیاه (اواخر حیات)
دیوان قصاید و غزلیات این دیوان را جامی در سال ۸۸۴ ه ق. تدوین و تنظیم کرده است. قصاید جامی در توحید و نعت پیامبر اسلام و صحابه و اهل بیت (ع) و نیز مطالب عرفانی و اخلاقی است. جامی همچنین قصایدی در مدح یا مرثیه سلاطین و حکمای زمانش سروده است. غزلیات جامی غالبا از هفت بیت تجاوز نمی کند و اکثرا عاشقانه یا عارفانه است. از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقی است که یا شامل مسائل عرفانی است و اشاره به حقایق صوفیانه دارد یا نکته لطیف عاشقانه ای در آن نهفته است. دیوانی نیز به نام دیوان بی نقاط از جامی به جای مانده که در تمامی واژه های آن هیچ حرف نقطه داری استفاده نشده است.
هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در غالب مثنوی است. مثنوی اول سلسله الذهب به سبک حدیقه الحقیقه سنایی و در سال ۸۸۷ هق. سروده شده است، در این مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبوت از دیدگاه عرفانی سخن رفته است. مثنوی دوم سلامان و ابسال که به نام سلطان یعقوب ترکمان آق قویونلوست و در سال ۸۸۵ هق. تألیف شده است. حکایت سلامان و ابسال نخستین بار در شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی و اسرار حکمه ابن طفیل آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورد. مثنوی سوم تحفه الاحرار نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق مخزن الاسرار نظامی سروده شده است. در این کتاب اشارت هایی به آفرینش، اسلام، نماز، زکات، حج، عزلت، تصوف، عشق و شاعری آمده است. در انتهای این مثنوی جامی به فرزند خود ضیاء الدین یوسف پندنامه ای نگاشته است که در آن از جوانی خود یاد کرده است.
مثنوی چهارم سبحه الابرار و آن نیز مثنوی تعلیمی است که در سال ۸۸۷ هق. سروده شده است و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حب آمده است. مثنوی پنجم یوسف و زلیخا مثنوی عشقی به سبک خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر گرگانی است که به نام و یاد پیامبر و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز می شود. در این کتاب جامی از سوره یوسف در قرآن و نیز از روایات تورات در سفر پیدایش بهره برده است. تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هق دانسته اند. مثنوی ششم لیلی و مجنون مثنوی عشقی است که به وزن لیلی و مجنون نظامی و امیر خسرو دهلوی ساخته شده است. مثنوی هفتم خردنامه اسکندری که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان یونان از سقراط، افلاطون، ارسطو، بقراط، فیثاغورث و اسکندر سخن رفته است.
آثار منثور برخی از آنان عبارتند از: بهارستان، رساله وحدت وجود، شرح مثنوی، نفحات الانس و منشآت.

بهارستان جامی

این کتاب را جامی برای فرزندش ضیاء الدین یوسف تألیف کرده است، جامی در تألیف این کتاب از سعدی تقلید کرده است. نثر این کتاب مسجع و متکلف و آمیخته به نظم است. این کتاب در هشت روضه نگاشته شده است و در هر بخش حکایاتی از اولیاء الله و بزرگان صوفیه، شعرا، حکما و پادشاهان آمده است. این کتاب در سال ۸۹۲ هق تألیف شده است.

شواهدالنبوه

جامی شواهدالنبوه را در سال۸۸۵ هق و به درخواست امیرعلیشیر نوایی نگاشت. در این کتاب سیره پیامبر اسلام از ولادت تا وفات بیان شده است و پس از آن زندگی سلف صالح از صحابه، تابعین و تبع تابعین آمده است. این کتاب به نثر ساده فارسی نوشته شده است و جامی در آن از اشعار فارسی و عربی و نیز احادیث و روایات نبوی استفاده کرده است.

اشعه اللمعات

این کتاب جامی به دستور امیرعلیشیر نوایی و در سال ۸۸۶ هق نوشته شده است، این کتاب در حقیقت شرح جامی بر لمعات فخرالدین عراقی است؛ جامی در شرح لمعات از سخنان محیی الدین ابن عربی و صدرالدین محمد قونوی بهره برده است. شرح لمعات که در آن نکات و اصطلاحات عرفا ذکر گشته است در بیست و هشت باب تدوین شده است.
کتاب نقدالنصوص که به نثر عربی و فارسی است و در شرح فصوص الحکم ابن عربی نوشته شده است.

لوایح

این کتاب جامی به نثر فارسی مسجع است و در هفتاد و دو باب نگاشته شده که هر باب با یک رباعی عربی یا فارسی پایان یافته است. جامی در سال ۸۷۰ هق این کتاب را به جهانشاه قره قویونلو ترکمان هدیه کرد.
لوامع، شرح جامی بر قصیده خمریه ابن فارض است که در سال ۸۷۵ نگاشته شد. این کتاب در چهارده باب نگاشته شده و موضوع آن عرفان است.

نفحات الانس

این کتاب مشتمل بر شرح احوال پانصد و هشتاد و دو تن از بزرگان تصوف و نیز شرح زندگی سی و چهارتن از زنان عارف است. جامی در تألیف این کتاب به طبقات الصوفیه محمد بن حسین سلمی و نیز به تذکرة الاولیای عطار نظر داشته است. از شاگردان جامی رضی الدین عبدالغفور لاری بر این کتاب شرحی نگاشته که به مرآه النفحات مشهور است.
رسالات جامی در فن معما و قافیه سازی از نخستین رسالات او هستند. از دیگر رسالات او رساله در ارکان حج است که به زبان فارسی و عربی نگاشته شده و در آن فرائض و مناسک حج و عمره همراه با تأویل عرفانی و فقهی آن آمده است. رسالات دیگر جامی برخی رسالات تفسیری و برخی شرح احادیث هستند که به طور پراکنده به زبان فارسی و عربی نگاشته شده اند. از مهم ترین رسالات جامی، صحیفه محمد پارسا بخاری است که در آن احوال یکی از بزرگان صوفیه در خرگرد جام به نام محمد پارسا آمده است.

نی نامه

نی نامه یا نائیه رساله ایست در معنی حقیقت نی که در شرح نخستین بیت مثنوی معنوی نوشته شده است. این مجموعه آمیخته به نظم و نثر فارسی است و در آن به سخنان بزرگان صوفیه و برخی احادیث نبوی استشهاد شده است.
رسایل جامی رقعه هایی است که به سلاطین و بزرگان یا به ارکان دولت نوشته است. این نامه ها در کمال ایجاز و به نثر مسجع فارسی نوشته شده است.

تاثیر بر عرفان و ذکر کرامات

جامی از باب قدرتی که در شرح معضلات تصوف و عرفان به نظم دلپذیر و به نثر فصیح عالمانه داشت، عرفان ایرانی را که در عهد وی به ابتذال می گرایید در پایه و اساس عالمانه نگاه داشت و از این راه توانست در صنف بزرگترین مؤلفان و شاعران عارف و صوفی مشرب پارسیگوی جای گیرد. اما او با این همه مراتب که در عرفان داشت هیچ گاه بساط ارشاد نگسترد بلکه از این امر گریزان بود و می گفت: «تحمل بار شیخی ندارم» و به سادگی با یاران و اصحاب خود می زیست و معتقد بود که از راه معاشرت و مجالست اصلاح حال ارباب طلب میسر است و می فرمود: «هیچ کرامت به از آن نیست که فقیری را در صحبت دولتمندی تأثر و جذبه ای دست دهد و از خود زمانی وارهد.» و به همین جهات بود که با وجود اجازه ی "تلقین" که از سعدالدین محمد کاشمری داشت از ارشاد سالکان سر باز می زد، ولی با همه ی این احوال بسیاری از معاصران به او ارادت می ورزیده اند و وی را صاحب مقامات و کرامات می شمرده اند و آنچه فخرالدین علی در رشحات عین الحیات و عبدالغفور لاری در تکمله ی نفحات الانس و امیر علیشیر نوایی در «خمسه المتحیرین» در این باب آورده اند دلیل بر همین اعتقاد است.
سام میرزا صفوی پسر شاه اسماعیل صفوی مؤلف کتاب تحفه سامی نام جامی را در صحیفه پنجم از کتاب خود اول از همه ذکر کرده و نوشته است: «جامی آنکه غایت علو فطرت است و نهایت حدت، احتیاج به تقریر حال و تبیین مقام ندارد، چه پرتو فضایلش از شرق تا به اقصای غرب رسیده و خوان کراماتش از کران تا کران کشیده.»

 


منابع :

  1. ذبیح الله صفا- خلاصه تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز تا پایان عهد صفوی- انتشارات امیر کبیر67

  2. حمیده شهیدی- نامه ها و منشآت جامی- انتشارات علوی 1376

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/114091