وفات عبدالله (ع)

در تاریخ وفات عبدالله (ع) اختلاف وجود دارد، در کشف اللغه آمده است که پیامبر (ص) دو سال و چهار ماه با پدرش زندگی نمود و سپس پدرش رحلت نمود و در جای دیگر همین کتاب آمده است: پدرش از دنیا رفت در حالیکه مادرش به او آبستن بود!
ابن کثیر در کتاب سیره خود ادعا نموده قول مشهور در این باره این است که وفات عبدالله در همان دوران جنینی پیامبر و پیش از میلاد او واقع شده، سپس در بیان جریان فوت عبدالله (ع) می نویسد: عبدالله (ع) برای تجارت به شام رفت، هنگام مراجعت در راه مریض شد و در مدینه از هم کاروانیان خود خواست تا او را نزد اقوامش در مدینه بگذارند و خود برگردند، ایشان نیز او را به اقوامش در مدینه سپرده و خود به مکه بازگشتند. وقتی کاروان مذکور به مکه رسید عبدالمطلب احوال عبدالله را از ایشان جویا شد، ایشان نیز جریان را برای عبدالمطلب بازگو کردند. عبدالمطلب بزرگترین فرزند خود حارث را به مدینه فرستاد تا از عبدالله خبری بیاورد. زمانی که حارث به مدینه رسید نزد اقوامشان رفته و از احوال عبدالله خبر گرفت، به او اطلاع دادند که عبدالله فوت شده و او را در «دارالنابغه» دفن نموده اند، در این موقع پیامبر در شکم مادرش بود و پدرش هنگام فوت 25 ساله بود.
واقدی نیز خبر فوق را در مورد کیفیت فوت عبدالله و سن او بهترین و صادق ترین خبر می داند. شاید بتوان از این کلام واقدی نتیجه گرفت که او ادامه خبر در مورد سن پیامبر هنگام فوت پدرشان را نیز بهترین و صادق ترین اخبار می داند.
ابن هشام در بیان تاریخ وفات عبدالله می گوید: عبدالله پسر عبدالمطلب پدر رسول الله (ص) فوت شد در حالکیه مادر رسول اکرم (ص) به او حامله بود. پس ابن هشام نیز هین قول را قبول نموده و به نظر ما نیز در بین اقوال مختلف، قول بهتر همین قول است، زیرا همچنان که در آینده اشاره خواهد شد، آنچه سبب گشت تا حلیمه سعدیه (مرضعه پیامبر)، در ابتدای امر از پذیرش او امتناع ورزد، یتیم بودن او بود، پس معلوم می شود در ایام رضاع که چند روز پس از تولد است ایشان پدر نداشته اند و این با قول مذکور سازگار است.
عده دیگری از تاریخ نگاران مدعی شده اند عبدالله 7 ماه پس از میلاد پیامبر (ص) فوت شده و برخی از ایشان آورده اند: زمانی که خبر تولد فرزند عبدالله (ع) به او داده شد خدا را شکر کرده و ابیاتی سرود (که این چنین آغاز می شود):

الحمدلله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان
سپاس مخصوص خدائی است که این فرزند پاک و لطیف را به من عطا نمود.

در هر حال این اختلافات در مورد تاریخ میلاد آن حضرت یا فوت پدرشان یا وقایع دیگر وجود داشته و تا حدی طبیعی است زیرا در آن زمان هنوز بر عالمیان اهمیت این مولود و مقام و منزلت وی آشکار نشده بود،اما آنچه عجیب است اختلاف بین مسلمین در تعداد بسیاری از احکام مانند وضو، نماز، روزه و... است با آنکه روزانه 5 مرتبه آن هم در طول سالهای متمادی پیامبر اکرم این احکام را انجام داده و به مردم نیز آموزش می دادند مع الاسف در اجرای ریز و درشت آنها بین مسلمین اختلاف دیده می شود.

سوالی از برادران اهل تسنن:
در اینجا نقدی است به برادران اهل سنت و آنهم اینکه چطور با وجود اینهمه اختلاف ایشان «سنت ماضیه» (یعنی گفتار و کردار اصحاب)، را حجت می دانند؟
چطور با وجود این همه اختلاف حتی در زمان فوت پیامبر با آنکه ایشان در طول 23 سال نبوت دلایل و عجایب مختلف نبوت را برای مردم آشکار کرده و اهمیت این شخصیت مشخص شده بود می شود به نقلهای ناصحیح آن زمان اعتماد نمود و آنها را حجت شرعی دانست آن هم نقل هایی که با نظر و عقیده خاندان نبوت که نزدیکترین افراد به آن حضرت بودند تناقض دارند؟! ما از برادران اهل سنت خود می خواهیم که اگر جوابی در این زمینه دارند ما را نیز مطلع نموده و از این سوال ما پاسخ بیاورند.


منابع :

  1. جعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره‌النبی

  2. ابن کثیر- السیره النبویه

  3. سیره‌ ابن هشام

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/116019