حسان بن ثابت شاعر اسلام

حسان ابن ثابت، شاعر اسلام
وقتی که حسان دین مبین اسلام را پذیرفت و مسلمان شد، دفاع از این آیین و مبارزه با یاران قدیم خود که هنوز به اسلام ایمان نداشتند را سرلوحه کار خود قرار داد و شعر خود را به این موضوع مهم اختصاص داد. پس بین حسان و دوستان قدیمش مناقشات شعری دشواری درگرفت. شیوه شعری حسان در این مبارزه به این صورت بود که دشمنان اسلام را هجو و مسلمانان و دوستان پیامبر اسلام (ص) را ستایش و مدح کند. مسلم است که شعر حسان در این دوره در پی به هدف رسیدن، امیال مادی و کسب ثروت نبود، بلکه این اشعار در راستای مبارزات مسلمانان با کفار سروده می شد؛ پس اشعار حسان رنگ سیاسی به خود گرفت چرا که حکومت اسلامی را طرفداری می کرد و حکومت کفر را باطل و مردود می دانست، در نتیجه یک سلسله اشعار سیاسی واقعی نیز بنیان گذاشته شد.
مدایح حسان در این دوره فقط منحصر است به مدح پیامبر اسلام و مدح بزرگان صحابه و مدح کسانی که در راه اسلام به رنج ها و مصائب مبتلا شده اند. از ویژگی های این مدایح می توان به این واقعیت اشاره کرد که حسان ممدوح خود را به خاطر کسب مال و ترغیب ممدوح به جود و عطا و دادن صله نمی ستاید، بلکه بی هیچ چشم داشت مادی و دنیایی، به بیان خصال پسندیده و اعلام و اثبات حقانیت پیامبر پرداخته و شعر او برخاسته از عواطف واقعی و عقیده قلبی و حقیقی شاعر است. او در ابیاتی می گوید:
نبی اتانا بعد یأس و فتره *** من الرسل و الاوثان و الارض تعبد
فامسی سراجا مستنیرا و هادیا *** یلوح کما لاح الصقیل المهند
و انذرنا نارا و بشر جنه *** و علمنا الاسلام فالله نحمد
و انت اله الخلق ربی و خالقی *** بذلک ما عمرت فی الناس اشهد
تعالیت رب الناس عن قول من دعا *** سواک الها انت اعلی و امجد
حسان در ادامه این مدایح به مرثیه گویی به خاطر فقدان وجود نازنین پیامبر اسلام (ص) می پردازد و از دوری او اشک می ریزد و خوبی های آن بزرگوار را یاد می کند و آرزو دارد که به لطف پروردگار در بهشت با پیامبر رحمت، حضرت ختمی مرتبت، محشور گردد:
و لیس هوائی نازعا عن ثنائه *** لعلی به فی جنه الخلد اخلد
مع المصطفی ارجو بذاک جواره *** و فی نیل ذاک الیوم اسعی و اجهد
حسان وقتی در اوج مبارزه با کفار قرار می گیرد، در هجو دشمنان اسلام نیز ید طولائی دارد، خاصه هجو کسانی که به معارضه و مقابله با دین اسلام برخاسته و زبان به هجو پیامبر گشوده اند؛ مثلا وقتی ابوسفیان، پیامبر اسلام (ص) را هجو می کند او جوابی بسیار دندان شکن و طولانی در هجو ابوسفیان دارد و در پایان، نیت خود را از این کار فقط کسب رضایت خدا اعلام می کند:
اتهجوه و لست له بکفؤ *** فشرکما لخیر کما فداء
هجوت مبارکا برا حنیفا *** امین الله شیمته الوفاء
هجوت محمدا فاجبت عنه *** و عندالله فی ذاک الجزاء
نکته جالب توجه این که تنها سختی و مزاحمتی که حسان در مسیر هجو کردن دشمنان، با آن مواجه می شود، وجود قرابت و انتساب و خویشاوندی بعضی از مشرکین با پیامبر اسلام (ص) است. آورده اند که وقتی حسان تصمیم به هجو کردن قریش گرفت، پیامبر از او پرسید «با من چه می کنی» و حسان گفت «ترا از آن چنان بیرون می کشم که مویی را از خمیر بیرون می کشند.»
حسان هجو خود را منحصر به مشرکان قریش نکرد بلکه کسانی که سخت به آزار و اذیت پیامبر پرداخته بودند، مثل ابوجهل، ابولهب و ابوسفیان نیز از هجو حسان در امان نبوده اند. حسان در هجو ابوجهل می گوید:
لقد لعن الرحمن جمعا یقودهم *** دعی بنی شجع لحرب محمد
مشوم لعین کان قدما مبغضا *** یبین فیه اللوم من کان یهتدی
و جایی دیگر در هجو ابوجهل می سراید:
سماه معشره ابا حکم *** نلاعبد شمس و لا نوفل
سبک و اسلوب هجو در شعر حسان، زیر سؤال بردن و اشکال وارد کردن و طعن در اصل نژاد قریش نیست، بلکه حسان یکی از دشمنان اسلام و یکی از مخالفان و معاندان پیامبر را قصد کرده و او را از شجره قریش جدا نموده و همچون غریبه ای فرض می کند که خود را به قریش بسته است و یا او را چون شاخه آفت زده و خشکیده ای می داند که باید از اصل درخت بریده و جدا شود و سپس نسبت او را از ناحیه مادری مورد هجوم قرار داده و بر او می تازد و به اخلاق، صفات و عرض و آبروی او پرداخته و او را در هم می کوبد و از او فردی پست، فرومایه و سفله می سازد؛ او از صفات نادان، ترسو و گریزان از کرامت بسیار استفاده می کند. البته فرار قریش در جنگ بدر، بهترین دستاویز برای آوردن این صفات و نسبت دادن آن به فرد مورد هجو توسط حسان می باشد مثلا در هجو بنی سهم بن عمرو بن هصیص و عمرو بن عاص بن وائل می سراید:
هذر مشائیم محرو ثویهم *** اذا تروح منهم زود المرا
اما ابن نابغه العبد الهجین فقد *** انجی علیه لساناصار ما ذکرا
والله ما فی قریش کلهم نفر *** اکثر شیخا جبانا فاحشا غمرا
کم من کریم یعض الکلب مئزره *** ثم یفر اذا القمته الحجرا
لولا النبی و قول الحق مغضبه *** لما ترکت لکم انثی و لا ذکرا
صراحت لهجه، صداقت گفتار و کلام گرم را در شعر حسان می یابیم که گویای این واقعیت است که حسان می خواهد برای دفاع از عقیده خود جان فدایی کند، آن جا که می فرماید:
فان ابی و والده و عرضی *** لعرض محمد منکم وقاء

ارزش شعر حسان بن ثابت
حسان شاعری است بسیار اثرپذیر و دارای احساسات و عواطفی قوی. در مقایسه شعر حسان با شعر زهیر ابن ابی سلمی درمی یابیم که تأنی و درنگ در شعر زهیر بسیار محسوس است که در شعر حسان به چشم نمی خورد. حسان بیشتر پیرو قریحه و طبع روان و فطرت است تا تصنع و جعل شعر؛ و نیز در شعر حسان شاید ترتیب و اتساق و یا حفظ سیاق به چشم نخورد و چه بسا از موضوعی به موضوع دیگر پرداخته باشد، که این حالت در اثر فوران عاطفه و سیلان شعر است که بر او الهام می شده و این غلیان احساس مانع از پیراستن و آراستن شعر او شده باشد و سستی و ضعفی که در اشعار اسلامی او بسیار دیده می شود، ممکن است و دیگر این که پیوسته با وقایعی مواجه بود که باعث برانگیخته شدن عاطفه او می شد؛ مثل جنگ ها و کشمکش های مختلف که سخن درباره بعضی از آنها گذشت. البته این احتمال نیز وجود دارد که بعضی از این سستی ها نتیجه تصرفات و دست کاری های دیگران باشد؛ یعنی ممکن است بعضی از شعرای دیگر اشعار سست خود را به او نسبت داده باشند. در شعر حسان وصف و تمثیل به حدی که در اشعار دیگران دیده می شود، وجود ندارد. همچنین تأثیرپذیری شعر او از دین اسلام و تأثیر قرآن بر شعر او کاملا احساس می شود تا جایی که این امر باعث شده است معانی جدیدی به شعر عرب وارد شود. تفصیل بعضی از عقاید دینی و شعائر مذهبی مثل توحید، ثواب و عقاب و... در شعر حسان پدیدار است و نیز واژه ها و کلمات جدیدی که با آمدن اسلام به شعر عرب وارد شد، در سراسر اشعار اسلامی او هویداست. از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که حسان بنیان گذار و مؤسس شعر دینی اسلامی است.به عنوان نمونه می توان به این ماجرا که در قرآن نیز آمده است، اشاره کرد:«ابی ابن خلف الجمحی یک قطعه استخوان پوسیده نزد حضرت رسول (ص) آورد و گفت: آیا تو می پنداری که پروردگارت مردگان را زنده می کند؟ پس چه کسی این را زنده خواهد کرد؟ و سپس آن قطعه استخوان را له کرد؛ حسان که در این گفتگو حاضر بود، گفت:
لقد ورث الضلاله عن ابیه *** ابی یوم فارقه الرسول
اجئت محمدا عظما رمیما *** لتکذبه و انت به جهول
و قد نالت بنو النجار منکم *** امیه اذیغوث یا عقیل
و تب ابنار بیعه اذ اطاعا *** ابا جهل لامهما الهبول
که قرآن (سوره مبارکه یاسین) نیز در این باره می فرماید: «وضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم* قل یحییها الذی انشأها اول مره و هو بکل خلق علیم؛ و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى می بخشد، بگو همان كسى كه نخستين ‏بار آن را پديد آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست» (یس/ 78-79)

ارزش تاریخی شعر حسان ابن ثابت
شعر حسان علاوه بر ارزش هنری والا، یکی از منابع تاریخی آن ایام به شمار می رود، پس دارای ارزش تاریخی نیز می باشد؛ زیرا اعمال و رفتار ملوک غسان مثل جنگ ها و شیوه کشورداری آن ها را در بر دارد و از طرف دیگر یکی از منابع حوادثی است که در صدر اسلام اتفاق افتاده است و درباره غزوات پیامبر (ص)، به خصوص فتح مکه و نیز نام بسیاری از صحابی پیامبر و یا دشمنان آن حضرت حاوی اطلاعاتی تاریخی می باشد. خلاصه می توان گفت که حسان شاعری است مورخ و شعر او آغاز شعر سیاسی است که در دوره اموی به اوج شکوفایی خود رسید و با یک تأمل خواهیم یافت که زبانزد شعرای فارسی زبان نیز می باشد؛ مثلا شاعر پرآوازه، خاقانی شروانی می گوید:
رشک نظم من خورد حسان ثابت را جگر *** دست نثر من زند سحبان وائل را قفا
و یا آنجا که می فرماید:
زهی تمیمه حسان ثابت و اعشی *** خهی یتیمه سحبان وائل و عتاب
تا جایی که خاقانی خود را نایب مناب و جانشین حسان بن ثابت می داند و می گوید:
خاقانی که نایب حسان مصطفاست *** مداح بارگاه تو حیدر نکوتر است
و گاهی از حسان عجم بودن خود دست بر می دارد و آرزو می کند که حسان ثابت باشد:
گرچه حسان عجم را همه جا جاه دهند *** جاهش آن به که به خاک عربش راه دهند


منابع :

  1. الانصاری- حسان بن ثابت- دیوان، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1998

  2. کارل بروکلمان- تاریخ الادب العربی ترجمه به عربی از عبدالحلیم النجار، دارالکتاب الاسلامی، بدون تاریخ

  3. فأاد افرام البستانی- المجانی الحدیثه، مطبعه الکاثولبکیه، 1960

  4. افضل الدین خاقانی شروانی- دیوان، ویراسته دکتر کزازی، نشر مرکز، 1375

  5. احمد حسن الزات- تاریخ الادب العربی، چاپ بیست و چهارم، دارالکتاب البنانی، 1986

  6. حنا فاخوری- تاریخ الادب العربی، ترجمه به فارسی عبدالمحمد آیتی، انتشارات توس، بدون تاریخ

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/117658